حاتمیکیایی که فیلم «خروج» را ساخته بهوضوح عصبانی است و اعتراض دارد. از چه عصبانی است و به چه اعتراض دارد ما نمیدانیم. ما شبیه همان گوشت قربانی عباس «آژانس شیشهای» هستیم که مجبوریم حاصل عصیان غیرسینمایی کارگردان را به اسم فیلم روی پرده ببینیم.
هر از چند گاهی سر و کله مأموران امنیتی هم پیدا میشود که حضورشان بیشتر شبیه بازی موش و گربه است و نه اقتداری از خودشان نشان میدهند و نه اتفاقاً کاری میکنند که این مردان شبیه حاج کاظم اسلحه به دست بگیرند و به جای گلولههای مشقی آن پیرمرد از گلولههای جنگی استفاده کنند.
و فاجعه فیلم درست در اواخر آن رقم میخورد. با حضور ناگهانی شریفینیا که انگار از دل یکی از نقشهای سنتی کمدیاش آمده و قرار است نماینده فریب و ریا باشد. سکانس ملاقات دکتر آتشکار با کشاورزان و فیلمبرداری همزمان با موبایل از این ملاقات شاید به حقیقت این روزهای دیدارهای سرزده مسئولان نزدیک باشد اما در اجرا باز هم شکست میخورد. در کمال تأسف بخشهایی از فیلم چنان سادهلوحانه برگزار میشود که به خنده میافتیم.
دیدگاه تان را بنویسید