حسین شیخ الاسلام مشاور سابق وزارت امور خارجه و رئیس مجلس، کارشناس مسائل بین الملل، سفیر سابق ایران در سوریه و معاون امور بین الملل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی مهمان این قسمت از برنامه تلویزیونی «چهل ۵۷» از شبکه شما بود.
از شرکت در جلسات شهید رجایی تا استخاره برای پذیرفتن معاونت وزارت خارجه
او در ابتدا درباره اینکه چطور وارد عرصه دیپلماسی شد، گفت: من در ابتدا دانشجو بودم، قبل از انقلاب اسلامی در امریکا فعال بودم، بعد از انقلاب در لانه جاسوسی فعال بودم. وقتی دولت وقت می خواست مذاکراتی را با امریکایی ها برای آزادی گروگان ها داشته باشد می خواستند یکی از دانشجویان که مناسب باشد حضور داشته باشد، من را دعوت کردند و من دلایلم را برای نپذیرفتن و اینکه این روش، روش صحیحی نیست عرض کردم. شهید رجایی از این طریق آرام آرام با من آشنا شدند. دوستانی در امریکا داشتم که آنها هم با من فعالیت های دانشجویی داشتند مثل محمد هاشمی که سفارش من را کرده بودند.
وی افزود: شهید رجایی جلسه ای راه انداخته بودند و می خواستند بدانند سیاست خارجی اسلام چه باید باشد. من را هم به این جلسه دعوت کرده بودند، کم کم یکدیگر را شناختیم. دعوا شده بود و هر کسی را که شهید رجایی برای وزیر خارجه بودند معرفی می کرد بنی صدر قبول نمی کرد و هر کسی که بنی صدر معرفی می کرد شهید رجایی نمی پذیرفت. تا این دعوا به مجلس کشیده شد، مجلس می خواست رای بدهد و شهید رجایی من را خواست و گفت به احتمال زیاد مجلس به نفع دولت رای می دهد نه رئیس جمهور، شما برو یک حکم بنویس برای معاون وزارت خارجه که اگر من سرپرست شدم معرفی کنم. من رفتم با مشورت دوستان یک حکم ایدئولوژی خوب نوشتم و آوردم، وقتی آوردم خدمتشان مجلس رای داده بود. حکم را خواندند و گفتند این خوب است و من می خواهم این را برای تو بزنم. جا خوردم و گفتم من از این کارها نکرده ام، این کار سنگین است. او خیلی با آرامش گفت مگر من نخست وزیری کرده بودم. این استدلال را که آورد دیگر چیزی برای گفتن نداشتم و گفتم من استخاره ای هستم. واقعا هم استخاره ای هستم. استخاره کردم پیش حاج اسماعیل هاشمی پدرشوهر خانم دکتر ابتکار که نماینده خبرگان در اصفهان بودند. گفتند مشکل است اما کار خوبی است و باید انجام بدهی. من هم قبول کردم.
اولین بار که وارد وزارت امور خارجه شدم همه در مقابلم موضع گرفتند
شیخ الاسلام در ادامه افزود: واقعا هم این کار مشکل بود. در ابتدا که من وارد وزارت خارجه شدم برخی از زمان شاه بودند. یک عده ای هم از جبهه ملی بودند. یک عده ای از زمان دکتر یزدی بودند که از اعضای نهضت آزادی بودند. یک عده ای هم طرفدار بنی صدر بودند. من و دو سه نفر از آقایان که حکم معاونت گرفته بودند وارد وزارت خانه شدیم و همه اینها جلوی ما موضع گرفتند. اتفاقات زیادی افتاد که مفصل است اما به این شکل وارد عرضه دیپلماسی شدم.
سروکار داشتن با فعالان جبهه مقاومت برایم بخش خوب حضور در عرصه بین الملل بود
این کارشناس مسائل بین الملل درباره اینکه آیا نظراتش پس از ورود به عرصه دیپلماسی تغییر کرد، توضیح داد: تاثیر گذاشت و من یک جور دیگری نگاه می کنم. البته اصولم همان بود که قبلا هم بود. اصول همانی بود که در جلسات با شهید رجایی صحبت می کردیم اما روش ها تغییرکرد. خیلی چیزها یاد گرفتم. به خیال خودم پخته تر شدم. سخت است. دیپلمات های مقابل ما از خبیث ترین آدم ها هستند. دروغ گو بودند و اینکه گزارش هایش برای من می آمد که در ایران چه خباثت هایی می کنند. با اینها سروکار داشتن سخت است، اما قسمت های خوب هم دارد، سروکار داشتن با عزیزان جبهه مقاومت. کسانی که به سازمان های بین المللی می روند ذهنیتشان یک جور می شود و کسانی که کار منطقه ای می کنند علی الخصوص کسانی که با مقاومت کار می کنند یک ذهنیت دیگری ساخته می شود. اما بسته به خلوص نیت قربت الی اللهی که دارند خداوند به آنها ارج می دهد.
از اعتماد مصدق به امریکایی تا تعلل در درمان شاه توسط امریکا
او همچنین در ادامه بیان کرد: باید امریکا را شناخت. امریکا همانطور که ترامپ صریح می گوید می خواهد دنیا را به نفع ملت امریکا بچاپد. بعد ملت امریکا را به نفع حزب و قشر خاصی که با رییس جمهور هستند بچاپد. در زمان های مختلف فرق می کند. برای مثال در دوران کودتای ۲۸ مرداد یک دولت ملی مشروع و قانونی توسط دکتر محمد مصدق برسرکار است. سیلی محکمی زده است به گوش انگلیس ها و نفت را ملی کرده است. نفتی که چپاول می کردند و می بردند. اشکالی که مرحوم مصدق داشت این بود که اعتماد زیادی به امریکا داشت و آنها را نمی شناخت. حتی وقتی تحریمش کردند درخواست کرد از امریکا و سفر کرد تا کمک بگیرد، اما امریکا و انگلیس در عرض چند روز در ایران کودتا کردند. تا حدی که تحمیل شد به شاه که برود در مجلس مصوبه بگیرد از به اصطلاح نمایندگان ملت ایران که هر ایرانی از هر امریکایی پست تر است و هر امریکایی از هر ایرانی بالاتر. انقلاب پیروز و اولین تحریم ها شروع شد. ما وسایل نظامی از آنها خریده بودیم و همه قطعات یدکی اش اگر نمی رسید آهن پاره می شدند، اینها را خریده بودیم و از گمرک امریکا هم رد شده بود و آماده بارگیری بود که امریکایی ها جلویش را گرفتند. تحریم ها شروع شد و امریکایی ها یک اشتباه بزرگ کردند، شاه را می خواستند ببرند داخل امریکا در زمان کارتر، این حماقت بود. شاه از دید ملت ایران یک جنایتکار بود و سفارت که بعدا ما تسخیرش کردیم. خودشان پیش بینی کرده بودند که سفارت اشغال می شود. حالا چکار می خواستند با شاه بکنند که علیرغم نظر کارشناسی سفارت در تهران باز هم شاه را به داخل امریکا می برند؟ امثال من که یک مقداری هم بد بین هستند اعتقاد دارند که شاید آنها شاه را زودتر از موعد کشتند. چرا؟ چون بچه ها سفت ایستادند و گفتند شاه هرکجا باشد باید به ما برگردانید. اینقدر در درمانش تعلل کردند تا صورت مسئله را پاک کنند.
*تقسیم منطقه بر اساس ملیت طرح بزرگ امریکا و صهیونیست است
معاون اموربین الملل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در ادامه گفت: امریکایی ها و کلا صهیونیست ها، طرح بزرگشان تقسیم ناحیه براساس ملیت است. این را شما در اسناد لاله جاسوسی هم می بینید. یک کردستانی می خواهند برای کردها، یک بلوچستانی می خواهند برای بلوچ ها، یک عربستانی می خواهند برای عرب ها، اگر براساس ملیت این منطقه تقسیم شود آن زمان رژیم صهیونیستی مشروعیت دارد چون تعریف می کند من یک کشوری هستم برای یهودی ها. یهودیت هم نه براساس دین، براساس قانون اسرائیل. اینها رسما می گویند ما نژاد برتر هستیم. روی این طرح سال هاست که کار شده است. روح حاج قاسم و ابومهدی الهمندس شاد باشد که نگذاشتند کردستان عراق تجزیه و جدا شود.
* حاج قاسم استعداد عجیبی در مذاکره داشت
این کارشناس مسائل بین الملل در ادامه بیان کرد: حاج قاسم سلیمانی فرمانده بزرگ و عجیبی بود. یک چیزی هست به اسم ناتو که از چندین کشور مختلف تشکیل شده است. ناتو از ارتش های منظم است اما هر سال چندین مانور می کند که این ارتش های منظم بتوانند یک عملیات مشترک انجام بدهند. اما حاج قاسم نیروهایی از چندین ملیت مختلف، ایرانی، عراقی، پاکستانی، سوری، بنگلادشی نه تنها آموزش داد و به کار گرفت بلکه خیلی منظم و با برنامه آنها را به کار گرفت. می دانست چه موقع چه کاری انجام بدهند. داعش خیلی موفق بود. دمشق و حلب و اربیل نزدیک به سقوط بود و وجود این شخص بارز از پیشروی اینها جلوگیری کرد. درست است که اگر آنجاها نمی جنگیدیم باید در کشور می جنگیدیم اما دقت کنید هدف این است که نگذاریم اراده امریکایی ها حاکم شود.
وی گفت: حاج قاسم استعداد عجیبی در مذاکره داشت. خیلی نمی توانم درباره اش صحبت کنم اما بدون شک یکی از یل های سیاست در دنیا پوتین است. ولی سردار سلیمانی توانست پوتین را قانع کند که تو باید در سوریه نیرو بیاوری کنار ما بجنگی. این خیلی کار است. گاهی پیامی می دهی به کسی اما گاهی او را به خط خود می آوری. این یعنی دیپلماسی. اینکه اردوغان را قانع کنی، اردوغانی که می گویی من می خواهم در مسجد امویان نماز بخوانم و با این استدلال با امریکایی ها و جنایتکاران همراه شد. چون تمام تروریست ها و اسلحه هایشان از مرز ناتو رفتند.حالا تو اردوغان را قانع کنی که باید بیایی در راه حل سیاسی اش و جنایت ها را متوقف کنی. اگر نه همه چیز را از دست می دهی. یک وقتی اردوغان به حاج قاسم می گفت تو روی اسب بازنده شرط بسته ای و بعد دید که عملا اینطورنیست. خیلی مذاکره کننده قوی بود و کمبودش حتما احساس می شود.
*تشییع سردارسلیمانی از کاظمین و بغداد تا خوزستان ومشهد بزرگ ترین ضربه به استکبار بود
وی در ادامه تاکید کرد: حاج قاسم می خواست امریکا را از منطقه بیرون کند و بیرون کردن امریکا اگر حاج قاسم در منطقه بود راهش این بود که از عراق شروع شود و شروع شده است. یکی از چیزهایی که به عراق تحمیل کردند قرارداد امنیتی بود و می خواستند کاپیتولاسیون را همچنان که به ملت ایران تحمیل کردند به عراق هم تحمیل کنند اما به لطف خداوند و با حرکت مرجعیت و پشتیبانی مقام معظم رهبری و مردم عراق و علی الخصوص نوری مالکی این بند حذف شد تا پارلمان اخیر. خون ابومهدی المهندس و حاج قاسم این توطئه که ایرانی عراقی بکشد و عراقی ایرانی را خنثی کرد. تشییع این عزیزان روی دست مردم عراق از بغداد و کاظمین و کربلای معلی تا خوزستان و مشهد و تهران یکی از بارزترین ضربه ها به استکبار بود. تمام دنیا این خبط را تایید کردند. آمدن به مراسم تشییع به معنای تایید حاج قاسم بوده است. این اول کار است و تا بیرون کردن امریکایی ها از کل منطقه که زمینه اش فراهم شده است پیش خواهیم رفت. عین الاسد یعنی چشم شیر. بهترین دیدبانی الکترونیکی و راداری در اینجا بوده است. یکی از موشک های شلیک شده را حتی نتوانست منحرف کند. این یعنی پایان امریکا. وجود امریکایی ها در عراق غیرقانونی است و مقاومت به دستور سید حسن نصرالله آتش به اختیار شده است.
*فکر نمی کنم هیچ آدم عاقلی به دنبال مذاکره با امریکا باشد
شیخ الاسلام اظهار کرد: من فکر نمی کنم دیگر آدم عاقلی این حرف را بزند. وقتی ترامپ زیر قضیه برجام زد. امریکایی ها هیچ وقت به تعهدات خود پایبند نبودند. دنیا در خطر است و دارد گرم می شود و می گوید من روش خودم را ادامه می دهم. از خیلی از توافقات موشکی خود با روسیه بیرون رفت و اروپایی های بدبخت را گوشت دم توپ کرده است. اروپایی ها را برای زدن روس ها در زمان درگیری گذاشته است. روس ها جایی را می زنند که به خودشان نزدیک تر باشد. امریکا که دور است.همه را فدای منافع خود کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید