ارسال به دیگران پرینت

بهشتی پور: قدرت مردم بالاتر از مکانیزم ماشه عمل می کند/با خروج از ان پی تی جامعه جهانی را از دست می دهیم/واقعیت ها را درباره برجام به مردم بگوییم

اگر صنعت هسته ای نابود شده، پس چه طور سانتریفیوژ ها پیشرفته الان کار می کند؟

یک کارشناس ارشد مسائل هسته ای گفت: اینکه ما بتوانیم شش قطعنامه‌ای که می‌خواهد هرچه سریع‌تر غنی سازی اورانیوم متوقف شود را کنار بگذاریم و غنی سازی را ادامه دهیم؛ از نظر خیلی از افراد چیز ارزشمندی نیست اما واقعا مهم است . برخی از همین افراد می‌گویند صنعت هسته‌ای را نابود کردید اما کسی به این موضوع توجه نمی‌کند که اگر نابود شده است چه طور امکان دارد سانتریفیوژهای نوع IR6 ،IR9,IR8 و ...را مجدد کنار هم جمع کردیم؟

اگر صنعت هسته ای نابود شده، پس چه طور سانتریفیوژ ها پیشرفته الان کار می کند؟

 

 پس از بیانیه هفته گذشته تروئیکای اروپا مبنی بر فعال شدن مکانیسم ماشه، بار دیگر فضای جامعه سیاسی کشور درباره واکنش کشورمان به اقدام این سه کشور، به سمت واکنش های احساسی رفت. بر همین اساس وزیر خارجه کشورمان که روز یکشنبه در مجلس شورای اسلامی حضور داشت درباره این نوع واکنش ها به نمایندگان توضیح دادو اعلام کرد که اگر هم از ان پی تی بخواهیم خارج شویم ، زمانی اتفاق خواهد افتاد که به زمان قبل از برجم بازگشته باشیم. دکتر حسن بهشتی پور کارشناس ارشد مسائل هسته ای به شرح و بررسی مکانیسم ماشه و اینده برجام و واکنش ایران پرداخت که در ادامه می خوانیم :

 

در وهله اول بفرماید اصلا مکانیسم ماشه به چه معناست؟

در فارسی مکانیزم را سازو کار معنی می ‌کنند. از آن جایی که در برجام، آمریکایی‌ها  با ادامه غنی سازی در ایران هرچند محدود ، موافقت کرده بودند، در مقابل تلاش کردند ساز و کاری را در برجام پیش بینی کنند که بر اساس آن اگر ایران از توافق خارج شد یا تخلف اساسی کرد ، بتوانند بدون نگرانی از تصویب قطعنامه جدید که ممکن بود با وتوی چین یا روسیه روبرو شود ، قطعنامه های پیشین را بازگردانند

با این نگاه مذاکره کنندگان آمریکایی یک سازو کاری را در قطعنامه وارد کردند که در عمل به مکانیزم ماشه معروف شد. یعنی یک شمشیر داموکلس که همیشه بالای سر ایران باشد. ایران  هم چون امتیاز تداوم غنی سازی را بدست آورده بود در مقابل مجبور شد چنین امتیاز بزرگی را به طرف مقابل بدهد. چون در عمل چاره دیگری نداشت.

عده‌ای می‌گویند ایران نباید چنین موضوعی را می‌پذیرفت؛ اگر ایران این سازو کار را نمی‌پذیرفت، خط قرمزی را رد می‌کرد و آن، رها کردن غنی سازی بود ؛ بنابراین، آمریکا در این میان امید به بازگشت قطع‌نامه‌های تحریمی داشت تا فرصت مجددی پیدا کند. چرا که معتقد بود اگر ایران موقعیتی پیدا کند و ساخت بمبی را آغاز کند، مدت زمانی که صرف ساخت بمب می‌کند حدودا یک سال است.  بنابراین، آنها در این یک سال، به اندازه کافی زمان برای مهار کردن ایران خواهند داشت. البته لازم به ذکر است که بحث اصلی آنها نظامی نبوده است .

بر اساس توافق بعمل آمده ساز و کار رفع اختلاف در مورد نقض فاحش برجام به این شکل تعیین شد که اگر عضوی از هشت عضو توافق ، که یک جانب آن ایران ، جانب دیگر اتحادیه اروپا و جانب دیگرش هم آلمان است، پنج عضو دائمی شورای امنیت  شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین است، ادعا کند که یکی از طرفین قرارداد نقض کننده برجام است؛ برای حل این اختلاف، بر اساس بند ۳۶ و ۳۷ کمیسیون ویژه‌ای که برای رسیدگی به تخلفات برجامی مشخص شده است، این کمیسیون برای رسیدگی به این ادعا ، کار خود را آغاز می کند. از آن جایی که در حال حاضر، آمریکا از برجام خارج شده است، این هفت عضو برجام شروع به بررسی موضوع می‌کنند که آیا این ادعایی که مطرح شده است صحت دارد یا خیر؟ این شکایت نمی‌تواند تنها علیه ایران باشد بلکه ایران هم می‌تواند با موضوع نقض توافق از جانب دیگر اعضا از آن‌ها شکایت کند .

بطور خلاصه چهار مرحله پیش بینی شده است؛ مرحله اول اجلاس معاونین وزرای خارجه اگر به توافق نرسند در مرحله دوم اجلاس وزیران امور خارجه موضوع را بررسی می کند اگر بازهم به راه حلی نرسیدند در مرحله سوم به کمیته حکمیت می رسیم که متشکل از نماینده ایران ، نماینده طرف اروپایی و یک کشور بی طرف خواهد بود. اگر در این کمیته هم به نتیجه نرسند ، در مرحله چهارم یا آخر  به شورای امنیت می رسند .

شورای امنیت هم حداکثر ۳۰ روز مهلت دارد تا به این اختلاف ها فیصله دهد.  اگرهمه اعضای شورای امنیت به توافق برسند که قطعنامه جدیدی صادر خواهد شد،و طبق همان قطع ‌نامه رفتار می‌کنند . اما اگر به هر دلیلی قطعنامه صادر نشد ، به طور اتوماتیک ، شش قطعنامه شورای امنیت تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل باز می گردد . این ‌جاست که دردسر شروع می‌شود. چرا که بدترین نوع تحریم  ها در قطعنامه  1929 آمده است، تحریم‌هایی ازجمله ممنوعیت غنی سازی اورانیوم را برای ایران در نظر گرفته است این، اصلی‌ترین نکته‌ای بود که مخالفین برجام به آن توجه نمی‌کردند .

خیلی از افراد معتقدند بدترین تحریم‌های تاریخ را علیه ما اعمال کردند دیگر امکان ندارد که بدتر از این شود. اما من می‌خواهم بگویم متاسفانه اینگونه نیست. ما موظف هستیم واقعیت ها را با مردم در میان بگذاریم نه فقط بخشی از آنها را .

چه واقعیتی را باید بگوییم؟

فقط بر مسائل اقتصادی و لغو تحریم ها تکیه می کنند و جنبه های بسیار مهم دیگر برجام را اساسا یا مطرح نمی کنند یا نادیده می گیرند ازجمله به رسمیت شناختن تداوم غنی سازی در ایران . باید توجه کنیم  برجام تنها یک موضوع اقتصادی نبوده و لغو یا تعلیق تحریم‌ها در برجام برای ما بسیار ارزشمند است اما موضوع های مهم دیگری هم در برجام وجود دارد. یعنی ابعاد مهم حقوقی ، سیاسی ، امنیتی و حتی نظامی را هم شامل می شود.  

بحث حقوقی از آن جهت است که به بازگشت شش قطعنامه تحریمی بدون آنکه یک دقیقه هم آن را اجراء کرده باشیم پایان داده شد. ولو آنکه اجرای آن به حالت تعلیق درامده باشد بازهم بسیار مهم است. زیرا این قطعنامه ها  تحت عنوان فصل هفتم شورای امنیت، بند چهلم و چهل و یکم  به تصویب رسیده بود که ایران را ناجوانمردانه تهدید کننده صلح و امنیت دنیا معرفی کرده بودند.

کشوری که تهدید کننده صلح و امنیت دنیا به شمار می‌آید تحریم‌های بسیار سنگینی علیه آن شکل ‌می‌گیرد، یعنی هر کشوری که تحت بند چهل و یکم منشور ملل متحد برود  تمام کشورهایی که با ما همکاری دارند مانند روسیه ، ترکیه، چین، هند ،عراق ،  قطر و...مجبورند همکاری هایشان را با ما قطع کنند. پس بنابراین از جنبه حقوقی اگر کشوری تهدید کننده صلح یا امنیت جهان معرفی شود و  تحت فصل هفتم قرار گیرد از لحاظ وجهه بین المللی از نظر روابط بین المللی و از نظر تهدیدی که علیه کشور وجود دارد بسیار در معرض خطر است.

نکته دوم جنبه سیاسی برجام است که به یک پرونده سازی مهم تحت عنوان (PMD)و ادعاهای مربوط به ساخت سلاح هسته‌ای توسط ایران می‌پرداخت.

که در گزارش یوکیو آمانو مدیرکل وقت آژانس دوازده سر فصل و شصت و شش بند داشت و خوشبختانه این پرونده توسط آژانس بین المللی برای همیشه بسته شد و این پرونده دیگر با قطعنامه‌ها باز نمی‌گردد، اما ممکن است مجددا به بهانه‌های دیگر شورای حکام اتهام های دیگری را به جریان بیندازد.

چرا ایران تا به حال به این کمسیون شکایتی نکرده است؟

زیرا راه اندازی ساز و کار برجام به زیان ایران است . براین اساس ، ایران هیچگاه به دنبال این ساز و کار نمی رفت و از اعضای ناقض شکایت نمی‌کرد . اما در این میان، موضوع جالبی مطرح می‌شود و آن، این است که دیگر اعضا معتقدند ایران برجام را نقض کرده دلیل‌شان هم این است که ایران تعهدات را در پنج مرحله کاهش داده است .

این درحالی است که براساس گزارش های مدیرکل آژانس ایران تمام تعهدات خود را قبل از اردیبهشت 1398 انجام داده است بعد از هم طبق اعلام قبلی مرحله به مرحله تعهدات خود را کاهش داد همه این مراحل زیر نظر آژانس بوده است و هیچ تخلفی نداشته است .

اروپاییان ضمن آنکه می‌گویند به برجام پایبندیم، اما همچنان بر این مورد تاکید دارند که بخاطر کاهش محدودیت ها از سوی ایران ، باید مکانیسم ماشه را راه بیندازند. راه انداختن مکانیسم ماشه به معنای هل دادن ایران به سمت اقدام های رادیکال است.  یعنی ایران در مرحله اول، احتمالا همکاری‌هایش با آژانس بین‌المللی اتمی را کاهش می‌دهد ، چون در حال حاضر بهترین همکاری با آژانس را در پیش گرفته است و آژانس، بی‌سابقه‌ترین کنترل‌ها راعلیه ایران به کار می‌برد، ما می‌توانیم این کنترل‌ها را کاهش دهیم .

چه تفاوتی بین نظارت های آژانس با کنترل هایش وجود دارد؟ آیا اصولا می توان به عملکرد آژانس اطمینان کرد؟

ببینید آژانس بین المللی انرژی هسته ای تنها نهاد حقوقی و فنی بین المللی است که صلاحیت نظارت و کنترل بر فعالیت های هسته ای همه کشورهای عضو را دارد که ایران از این قاعده مستثنی نیست.

نظارت وکنترل آژانس برایران بر اساس برجام  بسیار گسترده است باید توجه داشته باشیم که « نظارت » با « کنترل» یکی نیست. « نظارت » یعنی این که آژانس بر کارهایی که ایران در تاسیسات هسته ای خود انجام می دهد ، نظارت کند که مثلا ما چه مقدار اروانیوم از معدن گچین استخراج می کنیم یا در اردکان یزد  چه میزان « کیک زرد» تولید می کنیم  یا ucf اصفهان که گاز هگزوفلوراید تولید می‌کند؛ بر انجام این فعالیت ها نظارت می کند اما در مواردی پیش می آید که ممکن است برای بازرسان سئوالی مطرح شود که نیاز به کنترل باشد در این قبیل موارد به عنوان نمونه از دوربین های کنترل بصورت آف لاین استفاده می کنند ببینند آیا مشکلی وجود داشته است یا خیر؟

حوزه  « کنترل » همچنین در موضوع راستی آزمایی ها برای تعیین دقیق میزان اورانیوم غنی شده در ایران هم از جهت وزن و هم از جهت درصد غنی سازی را نیز شامل می شود.  علاوه بر این کنترل می کند  آیا ایران در حال گام برداشتن به سمت فعالیت‌های غیر صلح آمیز است یا خیر؟

بر این اساس ایران می تواند در پاسخ به کارشکنی های اروپایی ها همکاری های خود را با آژانس در زمینه نظارت ها و کنترل ها کاهش دهد؟

بله ایران می‌تواند نظارت ‌و کنترل‌ها ی آژانس را در اعتراضی که به حرکت اتحادیه اروپا کاهش دهد. به طور مثال از آنها در خواست کند که دوربین ‌ ها ی‌شان را خاموش کنند یا اگر بازرسان آژانس ، هفته ‌ای یکبار برای نظارت می ‌آمدند، ایران به آن‌ها این طور بگوید که هر سه ماه یکبار بیایند . یا آنکه بازرسی های سرزده را متوقف کند و بجای آن بازرسی های دوره ای و پادمانی را ادامه دهد.

 برخی هم راهکار داده اند که از ان پی تی خارج شویم!

بله تهدیدی هم در این زمینه وجود دارد و آن، این است که ما از ان پی تی ( پیمان مادر ) خارج شویم . که در این صورت، در هیچ شرایطی به نفع ما نیست چون خروج از ان پی تی باعث از دست دادن دوست‌های مان از جمله چین، هند و روسیه می‌شود.

ان پی تی ترتیب اجرایی دارد و ما آن ترتیب را در زمان شاه پذیرفتیم و بعد از انقلاب هم آن را اجرایی کردیم . زمانی که این ترتیب را کنار بگذاریم ، اولین ضررش این است که دوستان خود را کم و دشمنان‌مان را زیاد کردیم .

علاوه براین باید توجه داشت که ما بر اساس  بند دوم پیمان  ان پی تی بود که می گفتیم  انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست! هر زمانی که از ان پی تی خارج شویم ، یعنی دیگر انرژی صلح ‌آمیز هسته‌ای را نمی‌خواهیم و خواستار انجام اعمال دلخواه خود هستیم. ضمن اینکه به طرف مقابل هم اجازه می‌دهیم هر کاری دلش خواست انجام دهد . مفهوم صریح این اقدام یعنی کاری که کره شمالی انجام می‌دهد. در صورتی که ما کره شمالی نیستیم و امکانات و موقعیت‌های ‌ما بسیار وسیع‌تر از کره شمالی است و مردم آگاه‌تری هم داریم به همین دلیل معتقدم گره‌ای که با دست باز می شود را چرا باید با دندان باز کرد؟ »

پس اگر از ان پی تی خارج نشویم در مقابل آنها چه کار کنیم؟

من به عنوان یک پژوهشگر و تحلیلگری که 12سال روی این موضوع پژوهش کردم و هیچ اطلاعات محرمانه‌ای هم ندارم و با هیچ کسی هم هیچ نسبتی ندارم و بر اساس تشخیص شخصی و یافته‌های پژوهشی صحبت می‌کنم؛ می‌گویم در شرایط فعلی ایران، به نفع ایران است که همکاری‌هایش را با آژانس ادامه دهد . چون این همکاری‌ها نشان از عدم تمایل ایران به داشتن بمب اتم است. اما اگر روزی نظام جمهوری اسلامی ایران به این جمع ‌ بندی رسید که خواستار بمب هسته‌ای شد، واضح است که باید همکاری‌هایش را با آژانس قطع کند .ولی اینکه ما بمب نسازیم بعد همکاری‌هایمان را هم قطع کنیم بدترین شکل ممکن است به این معنی که هم چوب را خوردیم هم پیاز را!

بنابراین ، بهترین شکل این است که از ان پی تی خارج نشویم. چون خودمان را متعهد به استفاده صلح‌ آمیز ازانرژی هسته‌ای به دنیا معرفی کرده‌ایم و عملا نشان داده‌ایم حقانیت‌مان ثابت شده است ودرحال حرکت به سمت جلو در استفاده صلح آمیزاز انرژی هسته ای هستیم . ما موقعی می‌توانیم این رشته را قطع کنیم که می‌خواهیم بمب بسازیم.

تا چه اندازه امکان دارد مذاکرات ما با طرف اروپایی در روند ساز و کار ماشه به نتیجه برسد؟

متاسفانه باید بگویم ایران از طریق مذاکره با اروپا به جایی نمی‌رسد. اروپایی‌ها اگر قرار بود از راه مذاکره با ما به جایی برسند، همان ۱۳۸۲ به توافق رسیده بودند.  چرا ما در آن سال با اروپا به تفاهم نرسیدیم و نتوانستیم کاری انجام دهیم؟ چون قدرتی به نام آمریکا کار شکنی می‌کرد و اجازه نمی‌داد توافقی میان ایران و اروپا شکل بگیرد. و متاسفانه آمریکایی‌ها به ما ثابت کرده‌اند که اساسا مداخله‌گرند و منافع را بر اساس منافع خودشان تعریف می‌کنند نه منافع جمعی و طرف اروپایی هم قدرت کافی برای مقابله با این سیاست آمریکا  را ندارد و در عمل هم این ناتوانی را اثبات کرده  است.

تحلیل شما درباره واکنش روسیه و چین چیست؟

 کشور چین و روسیه هم نه مدعی هستند که از ایران با قدرت بمب هسته‌ای حمایت می کنند و نه مایل هستند که ایران در برابر آمریکا و یا اروپا قرار گیرد. این به آن معنا است که چین و روسیه تا آن جایی در کنار ما هستند که سمت و سوی ‌مان، به دست آوردن انرژی صلح آمیز هسته‌ای است. اما اگر بخواهیم به سمت ساخت بمب حرکت کنیم، آن‌ها نه بخاطر وابستگی شان به آمریکا، بلکه به دلیل تصور تهدید امنیت خودشان از ما فاصله خواهند گرفت. دقیقا به همین دلیل به هر شش قطعنامه تحریمی علیه ایران رای می دادند . اما زمانی که ایران پذیرفت در چارچوب برجام به فعالیت خود ادامه دهد این دو کشور تا آنجایی که امکانش را داشتند از ایران در برابر فشار غرب حمایت کردند.

آیا بمب هسته‌ای می‌تواند امنیت ما را تامین کند؟

به اعتقاد عده‌ای از دوستان ، بمب هسته‌ای برای ما فضای حاشیه امن ایجاد می‌‍کند که لازم است من به این دوستان دو مورد را متذکر شوم. نکته اول، ساخت بمب هسته‌ای یک سطح از دانش است اما، نگه داری امن از بمب اتمی، به سطح مهم‌تر و بالاتری از دانش فنی هسته ای نیاز دارد است . سطح بالاتری از این دو مرحله بکاری گیری بمب اتمی در زمان و مکان مشخص علیه دشمنان است.

 یعنی اگر چنین سطحی از دانش فنی نباشد ممکن است علیه خودمان استفاده کنیم ؟

باید در نظر داشت ساخت بمب هسته‌ای یک فناوری مهم است اما  بسیار آسان‌تر از نگه داشتن امن آن است و فناوری نگه داشتنش هم بسیار ساده‌تر از به کارگیری در زمان و مکان مناسب است. درنهایت این که بمب هسته‌ای یا با موشک پرتاب می‌شود یا با هواپیما که در هر دوحالت باید علیه دشمن به کارگرفته شود و در این میان هیچ نقص فنی‌ای به وجود نیاید که اگر یک هزارم درصد هم رخ دهد بسیار خطرناک است .

کشور باید به قدری از لحاظ علمی پیشرفته شده باشد که شما دیگر موقع استفاده هیچگونه تردیدی نداشته باشید. من در تلاش هستم تا به مردم بگویم داشتن بمب اتمی یک فناوری و دست آورد بزرگ است. اما نقش بازدارنگی برای ایران بوجود نمی آورد .

در اصل اگر روی صحبت ما این است که بمب اتم بازدارندگی می‌آورد باید این سه مرحله را داشته باشیم و اینکه این بازدارندگی را زمانی استفاده کنیم که اگر دشمن خواست به ما حمله کند دچار تردید شود و زمانی این هدف شکل می‌گیرد که شما به اندازه کافی فرصت و بمب برای استفاده کردن علیه دشمن خود داشته باشید. برای این موضوع بسیار باید فکر و برنامه ریزی کرد در اصل اینگونه نیست که شما بخواهید میانه راه بازگردید اگرهم بخواهید نمی‌توانید چون مسیری است که اگر وارد آن شدید باید تا انتهای آن پیش روید.

یعنی شما معتقد هستید بمب اتمی در ذهن دشمنان ما این بازدارندگی را به وجود نمی آورد ؟

شواهد نشان داده که خیر هرگز این اتفاق رخ نمی‌دهد چون شما همین که موفق می‌شوید یک آزمایش موفقیت آمیز با بمب هسته‌ای را داشته باشید؛ دشمن احساس خطر می‌کند چون فکر می‌کند ممکن است در کسری از ثانیه برایش نابودی رقم بخورد. ضمن اینکه آمریکا نگران امنیت خودش نیست زیرا با ما هزاران کیلومتر فاصله دارد آنها نگران امنیت اسرائیل و سایر متحدانشان در منطقه هستند. و اینکه بارها به صراحت اعلام کرده است که من به هر قیمتی اجازه نمی‌دهم شما به بمب اتمی  برسید و این یعنی قبل از اینکه ما بخواهیم اقدامی انجام دهیم با اقدامات نظامی جلوی ما را گرفته است هرچند که ترامپ بلوف زیاد می‌زند اما بحث اصلی در تصمیم گیری‌ها این است که چه اقدامی در چه زمانی صحیح است.

آیا واقعا هیچ راه حل بهتری وجود ندارد و تنها راه همین است؟

من می‌گویم تنها راه حل این نیست و زمانی که می‌گویم راه حل‌هایی مثل برجام وجود دارد متهم به سازش کاری و وادادگی می‌شوم. ما همیشه برای کارهایی که انجام می‌دهیم نباید توجیه داشته باشیم گاهی برای کارهایی که انجام نمی‌دهیم هم باید توجیه داشته باشیم.ما در وضعیت بن بست نیستیم در وضعیتی نیستیم که هیچ راه حلی نداشته باشیم چرا که اهداف خودمان را با دیپلماسی پیش می‌بریم.

دیپلماسی یعنی کارهای نشدنی، شدنی شود اگر قرار بود کارهای شدنی را دیپلمات انجام دهد که همه ما دیپلمات بودیم. دیپلمات فرهیخته، دیپلماتی است که به پشتوانه ملتش آگاه باشد و منفعت ملی را در اولویت خود قرار دهد در اصل وظیفه‌اش این است که به دنبال راهکارهایی بگردد که به او کمک کند کارهای به بن بست رسیده را از بن بست خارج کند.  ما در دیپلماسی بن بست نداریم اما باید هوشمندانه تصمیم گرفته و به آن عمل شود تا یک ملت از آن پشتیبانی کنند در صورتی که یکی از مشکلات ما این است که برجام اسیر بازی‌های سیاسی شده است یعنی هرکسی با نگاه جناحی در جهت مخالفت یا موافقت با موضوع گام بر می‌دارد.

 برگردیم به پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای، که یکی از سوالهای من در بحث اول بی پاسخ ماند،  شما در صحبت‌هایتان به خروج از NPT بسیار تاکید دارید؛آیا مخالفان در حال وارد کردن فشار هستند که ما باید از NPT  خارج شویم؟

یک عده که از همان ابتدا معتقد بودند باید  ازNPT  خارج شویم و کاری با این موضوع نداشتند که برجام به سرانجام خواهد رسید یا خیر. این مخالفت هم وجود داشت چون اساسا مذاکره را قبول نداشتند.

 این افراد همان کسانی هستند که در رسانه‌های متبوع خودشان هر روز می‌گویند «فرجام برجام»، حالا با توجه به شرایط فعلی آیا می‌توانیم بگوییم که برجام به فرجام خود رسیده است؟

آن افراد که دائما تکرار می‌کنند که برجام مرده است از همان ابتدا می‌خواستند که برجام بمیرد و همان افرادی بودند که می‌گفتند این بچه از ابتدا مرده به دنیا آمده است ولی زمانی که از آنها می‌پرسید اگر برجام نبود چه تدبیری می‌اندیشیدید؟ پاسخ می‌دهند همین فعالیت‌هایی که آن زمان انجام می دادیم، حالا انجام می‌دادیم. اما باید بررسی کرد که آیا می شود مذاکرات طولانی و بدون نتیجه را تا ابد ادامه داد و این  چقدر در راستای تحقق اهداف ملی است؟

این سئوال بسیار مهم است همانطور که گفتم نباید تمام نتایج برجام را با موضوع تحریم ها بسنجیم و در برجام تمام راه‌ها را منتهی به موضوع اقتصاد کنیم در حالی که به جنبه‌های حقوقی، سیاسی، امنیتی و نظامی اصلا توجهی نداشته باشیم. اینکه ما بتوانیم شش قطعنامه‌ای که از می‌خواهد هرچه سریع‌تر غنی سازی اورانیوم متوقف شود را کنار بگذاریم و غنی سازی را ادامه دهیم؛ از نظر خیلی از افراد چیز ارزشمندی نیست اما واقعا مهم است . برخی از همین افراد می‌گویند صنعت هسته‌ای را نابود کردید اما کسی به این موضوع توجه نمی‌کند که اگر نابود شده است چه طور امکان دارد سانتریفیوژهای نوع IR6 ،IR9,IR8 و ...را مجدد کنار هم جمع کردیم؟ یک بحث بتن ریزی مطرح شد که ما در آن باید نگاه می‌کردیم که آیا کل این ساختمان و تجهیزات راکتور اراک را نابود کردیم یا تنها در آن کالندر سیمان ریختیم ، فرق این دو خیلی زیاد است. در اصل خیلی از افراد نمی‌خواهند باور کنند که آن گوی ۳۰۰تنی را که ما قرار دادیم کار یک شب نبوده است. آقای صالحی ارزش این کار را در کلیات توضیح دادند اما همین موضوع نشان می‌دهد که صنعت هسته‌ای ما نابود نشده بود و سانتریفیوژهای ما در حال فعالیت بوده است و غنی سازی اورانیوم را ادامه می‌داده است و دانشمند هسته‌ای ما به تحقیقات خود ادامه می‌داده اما مخالفان برجام تلاش کردند بگویند همه چیز از بین رفت.

چرا این موضوع را مطرح می‌کردند؟

چون معتقد بودند تمام آن تحریم‌ها باید لغو می‌شد نه تعلیق! اما واقعیت ماجرا این است که ممکن نبود این اتفاق رخ دهد، شما دوسال و نیم مذاکره کردید و به نتیجه نرسیدید لغو همه تحریم‌ها امکان پذیر نبود. ترامپ از برجام خارج شد و برای همه دغدغه بود که چرا آمریکا از برجام خارج شد در صورتی که پیش از آن همه معتقد بودند آمریکا هیچ کاری انجام نداده است اما اگر کاری انجام نداده بود چرا بین خارج شدن امریکا از برجام یا ماندنش در برجام تفاوت وجود دارد؟ هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ اقتصادی بود و نبود آمریکا در برجام تاثیرگذار است. همه ما باید به فکر کشور و خدمت به آن باشیم نه اینکه به جناح، دسته یا گروه فکر کنیم اما متاسفانه در حال حاضر دغدغه اصلی ما بیش‌تر جناح‌ها است تا موضوع برجام.

موضوع اصلی مورد بحث این است که ما چه کاری می‌توانستیم انجام دهیم و چه باید می‌کردیم؟ به طور مثال ما تاکنون محدودیت‌ها را کاهش داده‌ایم اما در حال حاضر باید به این سمت حرکت کنیم که با آژانس، یعنی قسمت نظارت‌ها و کنترل‌ها چگونه باید رفتار کنیم؟ البته که در این مورد بسیار جای مانور وجود دارد ضمن اینکه مذاکره با اروپاییان را فراموش کنیم به این خاطر که اروپاییان برای حل این مشکل اختیارات کافی ندارند و مذاکره کردن با آنها مانند آب در هاونگ کوبیدن است.البته یک عده معتقدند که اروپا تمایل ندارد که بازهم فرقی نمی کند یا تمایل نداشته باشد یا اختیار نداشته باشد نتیجه هر دو یکی است.

با این تفسیر از مذاکره اروپا؛ آیا شما پیشنهادی دارید؟ و اینکه محیط داخلی دراین وضعیت دیپلماسی چقدر دخیل است؟

در حال حاضر ما می توانیم تعهداتمان را درباره نظارت‌ها و کنترل های آژانس کاهش دهیم و این روند را ادامه دهیم و اگر تغییری حاصل نشد رسما اعلام کنیم که اقدامات اولیه در اجرای پروتکل داوطلبانه را اجرا نمی کنیم و اگر باز هم نتیجه نگرفتیم راه های دیگری و جود دارد. اما موضوع اصلی که در این گفتمان مطرح می‌شود این است که خروج از mptبه معنای خروج از برجام است و به این معنا است که ما قصد داریم یک دوره جدید در تاریخ هسته ای ایران را آغاز کنیم. این دوره جدید می‌تواند دقیق تعریف شود و چهار چوب‌های معینی داشته باشد و نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید آن به درستی بررسی شود و بعد در نهایت تصمیم گرفته شود.

توصیه من این است که در زمینه سیاست با همین راهکارهای ارائه شده جلو برویم اما در حوزه اقتصاد ان کاری را که می توانیم انجام دهیم ما در حوزه اقتصاد کارهایی را می توانیم انجام دهیم که طرف تحریم کننده این تحریم‌ها را بی اثر ببیند اگر آمریکایی‌ها این تحریمات را کم اثر یا بی اثر ببینند تاثیرگذاری بیشتری دارد. به طور مثال نظام بانکداری ما نیاز به اصلاح دارد و اکنون بهترین زمان برای آغاز انجام این اصلاح است. نظام مالیاتی کشور یک بار برای همیشه باید اصلاح اساسی شود نه اصلاح تدریجی یعنی نهادها یا افرادی که مالیات نمی‌دهند؛ چه سلبریتی، چه پزشک مجاب به پرداخت مالیات شوند. اگر واقعا قصد انقلابی عمل کردن وجود دارد در این زمینه‌ها باید انقلابی عمل شود.

انقلابیگری یعنی عملی کردن به اندیشه‌ای که سخت و دشوار است اما در کمترین زمان ممکن محقق می‌شود. نظام مالیاتی، نظام بانکداری کشور، نظام بیمه، نظام تولید و بسیاری دیگر از این موارد احتیاج به اصلاح دارند.

مخصوصا نظام تولید که ما در آن به شدت ناکارآمد هستیم یعنی مقدار هزینه‌ای که می‌کنیم خیلی بیشتر از مقدار سودی که می‌بریم حالا شما این موضوع را با دیگر کشورها مقایسه کنید.

چه کسی باید  این موارد را اصلاح کند؟

این اصلاحات اقتصادی تنها مربوط به دولت نیست؛ نظام جمهوری اسلامی ایران در کنار همه مردم باید آن را  اصلاح کنند و یک اراده ملی می‌خواهد.

اگر بخواهیم این مسئولیت را به تنهایی گردن دولت بیندازیم دولت از پس ان بر نمی‌آید. نه تنها دولت آقای روحانی بلکه هر دولت دیگری هم که باشد به تنهایی از پس موضوع برنمی آید چون بخش عمده‌ای از اقتصاد ایران دولتی نیست. اگر این کارها را انجام دهیم و این اتحاد وجود داشته باشد مردم ایران شاهد افزایش رفاه کشور خواهند بود و می بینند که اثرات تحریم روز به روز کاهش می‌یابد و قدرت پول ملی افزایش می‌یابد و آن زمان است که ما یک ملت ۸۰ و خورده‌ای میلیون نفری را پشت سر خود داریم و اگریک دولت و نظام به ملتش تکیه داشته باشد هیچ قدرتی نمی‌تواند او را از پا بیندازد اما اگر قدرتی از مردم خود فاصله بگیرد قطعا دچار مشکل خواهد شد بنابراین ما اگر می‌خواهیم موضوع را واقعا اصلاح کنیم باید فشار اقتصادی را کم کنیم و از طرفی قدرت اقتصادی را افزایش دهیم تا تحریم کننده با واقعیت ماجرا مواجه شود.

اما برخی معتقدند تا تحریمات لغو نشود انجام این اصلاحات منطقی نیست و من معتقدم کسی که سخن را به میان می‌آورد برای انکه از انجامش سر باز زند اینگونه در مقابل این موضوع رفتار می‌کند و گرنه تنها بخش از تحریمات به اقتصاد مرتبط است اما آیا این مشکلاتی که نظام بانکداری ما دارد به خاطر تحریمات بین المللی است؟ خیر! مشکلش ساختاری است و از روابط درونی سرچشمه می‌گیرد.

اگر موضوع مکانیسم ماشه در کمیسیون‌ها به سرانجام نرسد چه به روز قطع‌نامه 2231 می‌آید؟

قطعنامه  2919 جایگزین آن می‌شود.

اگر این اتفاق بیفتد آیا حمله نظامی به ایران صورت می گیرد؟

اگر یک ماه پیش این سوال را از من می‌پرسیدید با قطعیت تمام می‌گفتم خیر حمله نظامی در کار نیست. در قطعنامه 2919  به هیچ عنوان اقدام نظامی پیش بینی نشده است فقط تحریم های اقتصادی وسیع در نظر گرفتند. 

قطعنامه بیست و دو سی و یک چیست و چرا سبب شد سایه جنگ از ایران دور شود؟

آمریکایی‌ها و متحدانشان ترجیح می‌دهند تا بدون حمله نظامی و با کمترین هزینه ممکن و از طیق تحریم‌ها نظام جمهوری اسلامی ایران را ازپا دربیاورند و سعی دارند اشتباهی که در عراق و افغانستان انجام داده‌اند را مجدد تکرار نکنند و آمدند عمیق‌ترین و گسترده‌ترین تحریم‌های طول تاریخ را علیه ایران به کار گرفتند تا با کمترین هزینه ممکن شورش‌های داخلی در کشور شکل گیرد که از نظرآنها بدون اقدام نظامی تحریم های اقتصادی باعث می‌شود یا نظام رفتارش را تغییر ‌دهد یا نظام به طور کلی تغییر می‌کند. اما دیدند که ایران در بیش از یکسال و نیم محکم در برابر همه تحرکات داخلی و خارجی ایستاد.

با توجه به این شرایط آمریکایی‌ها دنبال جنگ با ما نیستند حتی اگر قطعنامه 2231 کنار گذاشته شود. هرچند به دنبال جنگ با ما نیستند اما به دنبال این موضوع هستند که ایران از درون دچار فروپاشی شود و بسیار قاطع بابت این موضوع برنامه ریزی می‌کنند.

بنا براین ما باید اتحاد خود را حفظ کنیم چرا که عنصری که جمهوری اسلامی ایران را در برابر دشمنش تضمین کرده است مردم است بنابراین ما طرح‌ها و برنامه ریزی‌هایمان باید روی این موضوع باشد که فشار را از روی مردم برداشته شود.

یعنی راه حل توان هسته‌ای برای طرف مقابل جنبه امنیتی، سیاسی دارد و راه حل اصلاحات اقتصادی برای مردم که مهم‌ترین پشتیبانان ایران هستند جنبه حمایتی و پشتیبانی دارد برای اینکه مردم احساس کنند اگر در حال سختی کشیدن هستند در عوض حکومت هم به فکر آنهاست و برای آرامششان تلاش می‌کند.

 قطعا دشمن به دنبال جنگ با ما نیست ولی آیا این یک چک سفید امضایی است که ما هرکاری انجام دهیم بازهم دشمن قصد جنگ با ما را نخواهد داشت؟ لازم به ذکر است که این موضوع یک طرفه نیست و به اعمال، رفتار و سیاست‌های ما نیز بستگی دارد. این سیاست‌ها رفتار طرف مقابل را تعیین می‌کند و فرد را به سمت جنگ می‌کشاند ولو جنگ چند روزه کوتاه، دو هفته پیش ما تجربه یک چشمه از یک جنگ محدود را داشتیم. پس اینکه می‌گویم دنبال جنگ نیستند به این معنا نیست که هیچگاه با ما جنگ نخواهند کرد سیاست آنها این است که وارد جنگ نشوند اما در درون میان ما تفرقه بیندازند و ما باید به قدری هوشمندانه رفتار کنیم که اتکا به مردم روز به روز تقویت شود.

یعنی اصلا نمی‌توانیم به پشتیبانی کشورهایی از قبیل هند، روسیه و چین حساب کنیم و تنها امیدواری ما می‌تواند به پشتیبانی مردم ایران باشد. به طورمثال هیچگاه چین بخاطر ایران وارد جنگ با آمریکا نمی‌شود نهایتا یک بیانیه‌ای صادر می‌کند و آمریکا را محکوم می‌کند.

بنابراین من فکر می‌کنم در درجه اول جنگ بین ایران و امریکا رخ نخواهد داد اما این معنای صلح طلبی آمریکا را ندارد و اقدامات سیاسی آنها کاملا وابسته به اقدامات ماست ودر درجه دوم باید این نکته را در نظر گرفت که ترامپ آبان سال آینده یک انتخاباتی را پیش رو دارد و اگر بخواهد وارد جنگ شود کاملا به ضررش است به همین دلیل راه‌های کم هزینه‌تری برای برقراری موضوع فروپاشی از درون را برای ایران در نظر گرفته است.

اشاره کردید به اینکه پکن و مسکو در کنار ما نمی جنگند؛ در همین حوادث اخیر، چین که سیاست سکوت را پیشه کرده است و روسیه نیز سیاست احتیاط!  و در این دو سال هم برای حفظ برجام کار خاصی انجام نداده‌اند.

به نظر من چین و روسیه هم نمی‌توانند کاری انجام بدهند به جز کارهایی که در سطح شورای امنیت است چین همچنان در بیانیه‌هایش تاکید دارد که ایران باید به دنبال اجرای تعهداتش باشد اما کسی نیست که به چین بگوید شما قرار بود طبق معاهدات برجام در ساخت راکتور اراک به ایران کمک کنید اما این کار را انجام نداد.

یا روسیه که قرار بود در ساخت مرکز تحقیقاتی فیزک پلاسما در فوردو به ایران کمک کند هم عقب کشید همانطور که گفتم و روسیه تا زمانی که ما در چهارچوب آژانس فعالیت کنیم با ما همکاری خواهد کرد در غیر اینصورت روسیه از همکاری با ما پشیمان خواهد شد و همکاری خودش با ایران را متوقف خواهد کرد بنابراین ما نمی توانیم روی چین و روسیه حساب باز کنیم انها تا همین اندازه با ما همکاری می‌کنند پشتوانه اصلی ما اول خدا و بعد ملت ایران است.

 

منبع : خبر آنلاین
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه