فارین پالیسی نوشت: درگذشت قابوس بن سعید، سلطان عمان، باعث شد تا ایران نزدیکترین متحد خود در حاشیه خلیج فارس را از دست بدهد، متحدی که نقش پررنگی در دیپلماسی تهران و میانجیگری آن با آمریکا داشت. در پی ترور قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران، تنشها بین تهران و واشنگتن به اوج خود رسید و اکنون مرگ سلطان در این برهه حساس خبر بسیار بدی است.
در ادامه این مطلب آمده است: منتها دلایل خوبی وجود دارد مبنی بر اینکه روابط خوب ایران و عمان حتی بعد از مرگ سلطان قابوس هم میتواند ادامه یابد. این رابطه حسنه به زمانی بر میگردد که ایران در جریان شورش ظفار به نفع قابوس وارد عمل شد و حکومت او را تثبیت کرد و دلیل اصلی تحکیم روابط بین مسقط و تهران در تمام این سالها هم همین بوده است. اگرچه قابوس اکنون درگذشت، اما حکومت به جای مانده از او به خوبی بر اهمیت روابط با ایران آگاه است.
داستان ظفار به اوایل دهه 1970 باز میگردد، هنگامی که سربازان ایرانی به نیروهای مسلح سلطان کمک کردند تا انقلابی را که در ظفر، منطقه جنوبی عمان رخ داد، سرکوب کنند. محمد رضا پهلوی، آخرین شاه ایران به درخواست سلطان قابوس، برای پشتیبانی سلطان، نیروها و کمکهای نظامی خود را به این کشور گسیل کرد. قابوس که در ژوئیه 1970 پس از کودتای تحت هدایت انگلیس حاکم عمان شده بود، جنگی را تحت حمایت انگلیس علیه انقلابیون مارکسیستی، جبهه مردمی برای آزادی عمان آغاز کرده بود. چریکها از سال 1965 تا 1976 یک انقلاب 11 ساله ضد استعماری را در ظفر انجام داده بودند و با استعمارگری انگلیس در عمان و منطقه می جنگیدند. با پیروزی قابوس در این درگیری عمان مدرن تولد یافت.
سلطان قابوس هرگز از اهمیت نقش ایران غافل نبود، از این گذشته که تهران به او در پیروزی در برابر شورشیان هم کمک کرده بود. بین سالهای 1972 و 1975، چندین هزار سرباز ایرانی در عمان حضور داشتند و بعد از حضور آنها بود که عملیاتی بزرگ علیه شورشیان ترتیب داده شد. اولین ماموریت ایران آزادسازی خط قرمز PFLOAG بود که یک مسیر استراتژیک برای انقلابیون در بین ظفار شرقی و غربی به حساب میآمد. بعد از این پیروزی بود که حضور ایران در عمان به طور علنی اعلام و از حالت مخفی که قبلا داشت خارج شد. حتی پس از پایان جنگ، تعدادی از نیروهای ایرانی تا سال 1979 و وقوع انقلاب اسلامی در عمان باقی ماندند، بعد از انقلاب فرمان بازگشت این نیروها صادر شد. هنوز آمار رسمی وجود ندارد، اما تخمینها خبر از چند صد تا دو هزار کشته ایرانی در عمان میدهد.
در بحبوحه جنگ سرد، شاه و سلطان قابوس سیاستهای خود را با نگرانی از چشم انداز نفوذ کمونیسم در منطقه هماهنگ کرده بودند. آنها با تقسیم حاکمیت بر تنگه هرمز، در برابر حملات علیه تانکرهای نفتی آسیب پذیر شده بودند. نگرانی اصلی آنها در سراسر مرز از ظفر تا جمهوری دموکراتیک خلق یمن که به عنوان یمن جنوبی تنها کشور کمونیستی منطقه، بود. در آن مقطع این احتمال داده میشد که کمکهای چین و اتحاد جماهیر شوروی از طریق یمن جنوبی به ظفار میرسند، هرچند که بعدها مشخص شد این ادعا صحت ندارد. در واقعیت، پشتیبانی مادی از انقلابیون کمونیست شامل سلاحهای سبک، تبلیغات انقلابی و کمکهای مالی بسیار اندک بود که آن هم اصلا با حمایت ایران و انگلیس از نیروهای سلطان قابل مقایسه نبود. با این حال سلطان قابوس اعلام کرده بود که از شاه ایران برای مقابله با شورشیان کمونیست کمک خواسته است.
از نظر قابوس، ایران زمانی به او کمک کرد که هیچ یک از کشورهای عرب همسایه به سمتاش نیامدند به همین خاطر هم این موضوع همیشه در خاطرش ماند. وی البته با انتقاد کشورهای عربی مبنی بر دخالت ایران در امور ملت عرب نیز مواجه شد اما از تصمیم خود برای درخواست کمک از شاه ایران دفاع کرد و اظهار داشت که او حق دارد از ایران کمک بخواهد چرا که کشوری مسلمان و همسایه است.
در حالی که ارتباط شخصی بین سلطان قابوس و شاه مطمئناً پایههای روابط ویژه ایران و عمان را شکل داد، اما این رابطه فراتر از روابط صرفا شخصی بود چرا که حتی بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 روابط قابوس با جمهوری اسلامی ایران نیز ادامه یافت. این روابط خوب به لطف حس مثبت سلطان نسبت به ایران و سیاست بی طرفی و اصل همزیستی مسالمت آمیزی که بود که مسقط همواره به آن تعهد داشت.
در سالهای اخیر، عمان در مسائل دیپلماتیک یک کانال مهم ارتباطی برای ایران بوده است. مهمتر از همه، در سال 2012 یعنی پیش از مذاکرات چند جانبه برای توافق هستهای ایران، عمانیها میزبان مذاکرات پنهان مقامات ارشد آمریکایی و ایرانی در مسقط بودند. کانال عمان همیشه به حل اختلافات بین طرفین کمک کرده و همچنین یکبار امکان تماس تلفنی تاریخی بین رئیسجمهور آمریکا و ایران در سال 2013 را فراهم کرده است. در سایر موارد نیز عمانیها نقش مهمی را در میانجیگری بازی کردهاند. به عنوان مثال آنها با ایرانیها برای آزادی سه کوهنورد آمریکایی که در سال 2009 در این کشور بازداشت شده بودند، مذاکره کردند.
در آینده نیز ثبات در منطقه همچنان در خط مقدم آرزوهای سیاست خارجی عمان قرار دارد و روابط مستحکم با ایران برای دستیابی به این مهم با اهمیت است. جانشین قابوس، سلطان هیثم بن طارق، شخصاً توسط سلطان فقید انتخاب شده بود، سلطان قابوس پیش از مرگش نام او را نوشته و در پاکتی در بسته قرار داده بود. در مورد انتخاب سلطان جدید از زمان بیماری قابوس در سالهای اخیر گمانه زنیهای زیادی وجود داشت. با این حال انتخاب بدون حاشیه هیثم نشان داد که سلطنت برای سلطان فقید خود احترام خاصی قائل است و قصد دارد راهش را ادامه دهد. هیثم در آکسفورد تحصیل کرده و بیش از آن که تجربه نظامی داشته باشد پیشنه دیپلماتیک دارد، دقیقا مثل خود قابوس. سلطان هیثم پس از ادای سوگند سریع اعلام کرد که او نیز به سیاست خارجی سلطان فقید که برپای روابط دوستانه و همزیستی مسالمت آمیز بود، متعهد خواهد ماند.
این موضوع برای رابطه ویژه با ایران چه معنی دارد؟ در 7 ژانویه، تنها چند روز قبل از درگذشت سلطان، اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه عمان دوباره به دنبال میانجیگری بین ایران و آمریکا است. یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه بن علوی در کنفرانس تهران به مقامات جمهوری اسلامی گفت که واشنگتن به دلیل نگرانی از درگیری با مسقط در تماس بوده است. این صحبت در حالی بود که تنها یک روز قبل از سقوط پرواز هواپیمایی بینالمللی اوکراین که باعث کشته شدن 176 غیرنظامی شد، آمریکا و ایران در آستانه جنگی بی سابقه قرار داشتند. یکی از آخرین اقدامات سلطان قابوس پیام تسلیت به روحانی و خانوادههای قربانیان سقوط هواپیما بود. روحانی نیز بعد از مرگ قابوس در نامهای به سلطان جدید آرزوی برقراری روابط نزدیکتر با ملت برادر عمان را کرد. در این لحظه تاریک از روابط آمریکا و ایران، سلطان هیثم به عنوان یک رابط و متحد برای دو کشور میتواند نقش مهمی ایفا کند.
در کنار این تنشها بین ایران و آمریکا، قدرتهای اروپایی نیز رسما مکانیسم حل اختلافات برجام را در مورد نقض توافق هستهای از سوی ایران به کار انداختند. بنابراین سلطان هیثم اکنون وارد یک لحظه تعیین کننده و چالش برانگیز میشود. بحث توافق هستهای و روابط تیره ایران با اعراب همه بخشی از این چالشها است. سلطان جدید کشور را در حساسترین برهه منطقه تحویل گرفته و اولین چالش وی در تقاطع بحران منطقهای و بین المللی است، او باید بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، تهران و واشنگتن تعادل ایجاد کند و این کار دشواری است.
دیدگاه تان را بنویسید