تقریبا هر سیصد سال کشور با اشغال سراسری از سوی قبایل متحد روبهرو بود تا جایی که در برخی از حملهها کتابخانهها ویران، دانشمندان کشته و فراری و حتی دیوارها و ساختمانهای افراشته فرومیریخت.
خاطره حملههایی که سر ایرانیان را بر نیزه قرار میدادند و شهر به شهر را با ایجاد رعب و وحشت فتح میکردند در کتابهای تاریخی نظیر تاریخ جهانگشای جوینی نوشته شده است. در دوره معاصر نیز ایران در چهارراه ارتباطی شرق و غرب قرار دارد و در درگیریهای جنگ جهانی اول و دوم بار دیگر اشغال سراسری شد. موقعیت ایران، بازی بینالمللی و ارتباط با کشورهای مرکز را الزامی میکند که درجات بالایی از هوش و تجربه دیپلماتیک برای حفظ منافع ملی را الزامآور میسازد.
به مرور با پیشرفت تکنولوژی، سازوکارهای موازنه قوا، سازمانها و حقوق بینالملل، جنگها محدود و ارتباطات بیشتر شد. دیپلماسی جای بیشتری نسبت به جنگ پیدا کرد و در چنین فضایی موقعیت چهارراهی ایران بیش از آنکه شکلی تدافعی و ضد تمامیت ارضی کشور باشد، تبدیل به وضعیتی استثنایی برای توسعه شده است. تکنولوژی اطلاعات، جهانی شدن، کاهش قدرت زمان و مکان و امکان شکلگیری دولت جهانی در قرن بیستویکم باعث شده است مزیت موقعیت چهارراهی ایران فرصتی برای توسعه سریع به حساب آید. نفت، گاز، معادن، نیروی انسانی تحصیلکرده، شوق یادگیری و توجه به تکنولوژیهای جدید در میان شهروندان ایرانی زمانی از قوه به فعل درمیآید که به اصلیترین مزیت ایران یعنی موقعیت چهارراهی آن توجه شود. ایران در چشمانداز قرن بیستویکم میتواند بهگونهای برنامهریزی کند که مرکز ارتباطات بینالملل شود و خطوط انتقال نفت، گاز، خطوط جادهای، ریلی و هوایی، خطوط اینترنت و فرودگاهها و بنادر و ترمینالها و ورزشگاهها و حوزههای عمومی بینالمللی شود. موقعیت ارتباطی و جایگاه جغرافیایی ایران بهگونهای است که در صورت در اولویت قرار گرفتن میتوان آنچه را که از مخاطرات تاریخی و اشغالهای ویرانگر موجب انقطاع تجربیات مملکتداری و نابودی انباشت علم در ایران شد، جبران کرد. اصلیترین پیشران توسعه در ایران ارتباطات بینالمللی بر اساس موقعیت چهارراهی ایران است که اکنون این مزیتها بهصورت سرریز در کشورهای همسایه عملیاتی شده است.
حذف ایران از معادلات بینالملل و ساکن نگه داشتن و استفاده نکردن از موقعیت ارتباطی ایران نه تنها باعث توسعهنیافتگی کشور میشود که نقصی بزرگ در ارتباطات بینالملل و تحمیلکننده هزینه فراوان به کشورهای مختلف است. حذف ایران باعث گسترش تروریسم و افکار خشونتطلب است و عامل اصلی در شکل نگرفتن تجارت بینالمللی محسوب میشود. ایران چهارراهی است که باید محل فرودگاهها، ورزشگاهها، بنادر و ربطدهنده خطوط نفت، گاز، جاده و ریلهای بینالمللی باشد. انزوا، تحریم و حذف ایران به فرآیند خشونت، جنگ، اقدامات تروریستی و حتی جنگ جهانی سوم کمک خواهد کرد. بخشی از این ظرفیت جهانی که باعث صلح بینالملل و توسعه ناگهانی ایران است در اختیار پژوهشگران و سیاستگذارانی است که به توسعه ایران میاندیشند و به فکر آینده کشور هستند. چهارراه ارتباطی نیاز به دیپلماسی هوشمند، تقویت قدرت نظامی و ارتباط با کشورهای مرکز بینالملل دارد. بازگشت ایران به مراودات بینالملل میتواند ظرفیت ارتباطی ایران را فعال کند.
سیاست شرقگرایی، نیروی سوم و حسن همجواری و چندهمسایگی شاید برای برقراری موازنه در دورانی که نظام دو قطبی حاکم بود میتوانست راهگشا باشد؛ اما در عصر اطلاعات نیاز به سیاستی است که بتواند مزیت چهارراهی ایران را فعال کند. عربستان، ترکیه، قطر و هیچیک از همسایگان ایران چهارراه نیستند و نمیتوانند نقش ایران را بازی کنند. هرچند اکنون مزیتهای ایران را مصادره کردهاند؛ اما نقش بینالمللی و فواید صلحگرای آنها قابلیت جهانی ندارد. ایران کشوری بینالمللی است و لازم است ظرفیت ارتباطی خود را با موازنهسازی در محیط بینالملل فعال کند تا پنجرههای فرصت جوانی جمعیت و زیرساختهای آماده از بین نرفته است. عصر اطلاعات، قرن شکوفایی ایران است. در برنامه هفتم توسعه میتوان از این متغیر برای تغییر موقعیت کشور استفاده کرد.
دیدگاه تان را بنویسید