حدود ۲۰۰ سال است که کلپتومانیا به طور رسمی در ادبیات روانشناسی توصیف شده است. با این وجود، بسیاری از افراد، اطلاعات زیاری درباره این اختلال ندارند و نمیدانند که این موضوع چه آسیبهایی برای سلامت روان و زندگی فردی و اجتماعی افراد دارد.
حدود ۲۰۰ سال است که کلپتومانیا به طور رسمی در ادبیات روانشناسی توصیف شده است. با این وجود، بسیاری از افراد، اطلاعات زیاری درباره این اختلال ندارند و نمیدانند که این موضوع چه آسیبهایی برای سلامت روان و زندگی فردی و اجتماعی افراد دارد.
بر اساس راهنمایی تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، کلپتومانیا را به عنوان یک اختلال کنترل تکانه طبقه بندی میکنند. با این وجود، این وضعیت دارای ویژگیهای مشترک با اختلالات طیف وسواس فکری (OCD)، اختلالات خلقی و اختلالات سوء مصرف مواد است.
کلپتومانیا با تمایل به دزدی و ناتوانی در توقف مشخص میشود که میتواند تکانشی باشد. این تمایلات نابهنگام، مخاطره آمیز و خطرناک هستند. برخی از آزمایشها نشان دادهاند که افراد مبتلا به این عارضه تکانشیترند و کمتر مهار میشوند و همچنین به دنبال احساسات هستند. افراد مبتلا به این بیماری افکار و تمایلات مزاحم مرتبط با دزدی از مغازه را تجربه میکنند و اغلب پس از انجام این عمل احساس گناه، پشیمانی یا افسردگی میکنند. اقلامی که آنها میدزدند معمولاً ناخواسته و غیر ضروری هستند و احتکار میشوند، دور انداخته میشوند، اهدا میشوند یا به فروشگاه بازگردانده میشوند. اقدام به خودکشی مرتبط با احساس شرم ناشی از دزدی از مغازه یا مشکلات شخصی مرتبط غیرمعمول نیست.
به گفته نویسندگان یک مطالعه در Annals of Clinical Psychiatry، شدت تشخیص کلپتومانیا به شدت با احساس "پاداش" ناشی از دزدی و همچنین اختلالات اجباری همراه مانند OCD و بی اشتهایی عصبی مرتبط بود. آنها نوشتند: رویکردهای درمانی باید اینها را به عنوان اهداف درمانی احتمالی در بر گیرند. این دادهها همچنین ممکن است از مفهومسازی لپتومانیا بهعنوان یک اختلال مرتبط وسواس فکری-اجباری به جای اینکه مرتبط با مصرف مواد یا اختلالات تکانشی باشد، حمایت کند.
داروهایی که ممکن است در درمان کلپتومانیا موثر باشند عبارتند از SSRIها و آنتاگونیستهای مواد افیونی مانند نالترکسون.
در مقالات علمی، چند مورد لپتومانیا را به عنوان یک اثر نامطلوب تجویز ونلافاکسین برجسته کرده اند. ونلافاکسین یک مهارکننده بازجذب سروتونین- نوراپی نفرین (SNRI) است و متخصصان فرض میکنند که لپتومانیا ثانویه به تجویز ونلافاکسین میتواند به دلیل افزایش فعالیت دوپامینرژیک باشد، برای مثال، دزدی از فروشگاه معمولاً در بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون هنگام تجویز پرودوپامین رخ میدهد.
کلپتومانیا ناشی از داروهای ضد افسردگی معمولاً به طور ناگهانی و در طول حالت اتیمیک پس از بهبودی افسردگی ظاهر میشود.
کلپتومانیا عوارض عاطفی و قانونی دارد. در ایالات متحده، بین ۶۴ تا ۸۷ درصد از بیماران کلپتومانیا دستگیر شده اند که بین ۱۵ تا ۲۳ درصد آنها زندانی شده اند.
افراد مبتلا به کلپتومانیا به شدت با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند. اگرچه هنوز چیزهای زیادی در مورد لپتومانیا روشن نشده است، مداخلات روانگردان و رواندرمانی در حال ظهور ممکن است به افراد مبتلا به این بیماری کمک کند. در این بین، آنها احتمالاً به جای عواقب قانونی، از رفتار دلسوزانه سود بیشتری خواهند برد.
دیدگاه تان را بنویسید