طبق گزارشات اعلام شده سن ازدواج جوانان در کشور ما افزایش چشمگیری داشته است و به اصطلاح جوانان تا حد ممکن ازدواج خود را به تاخیر میاندازند. همچنین سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد سال ۹۸ میانگین سن ازدواج مردان به ۲۷.۶ سال و برای زنان به ۲۳.۵ سال افزایش یافته که ناشی از چندامل مهم از جمله برقراری دوباره تحریمهاست.
تعداد ازدواجها از سال ۹۰ روند کاهشی داشته استسازمان برنامه و بودجه در گزارش پیوست لایحه بودجه ۱۴۰۰ آورده است که یکی از دلایل مهم کاهش تعداد ازدواج، کاهش جمعیت اصلی در معرض ازدواج یعنی دختران ۲۹- ۱۵ ساله و پسران ۳۴-۳۰ ساله که بیش از ۸۵ درصد ازدواجها را صورت میدهند، هست. پژوهشها نشان میدهد در کنار تغییرات فرهنگی و اجتماعی، شرایط نامناسب اقتصادی کشور نیز در کاهش میزان ازدواجها موثر بوده است. میانگین سن ازدواج به روش غیرمستقیمهاینال که با استفاده از درصد افراد هرگز ازدواج نکرده ۴۹-۱۵ ساله از نتایج سرشماری ۱۳۹۵ به دست میآید، برای مردان ۲۷.۴ سال و برای زنان ۲۳ سال و میانگین اختلاف سن زوجین ۴.۴ سال بوده است. میانگین سن ازدواج از روشهاینال در سال ۱۳۹۰ برای مردان ۲۶.۷ سال و برای زنان ۲۳.۴ سال و میانگین اختلاف سن زوجین ۳.۳ سال بوده است. در سال ۱۳۹۵ با رفع مضیقه ازدواج از زنان واقع در دهه بیست سالگی، میزان تجرد آنان کاهش یافته و در نتیجه سن ازدواج زنان در سال ۱۳۹۵ برای اولین باردر ۵۰ سال گذشته، ۰.۴ سال کاهش یافته است. در حالی که سن ازدواج مردان همچنان روند افزایشی خود را حفظ کرده است. نتیجه این امر افزایش میانگین اختلاف سنی زوجین بوده است. سازمان ثبت احوال میانگین سن مردان در اولین ازدواج را در سال ۱۳۹۶ با استفاده از روش مستقیم و سن زوجین هنگام ثبت ازدواج برابر ۲۷.۳ سال و برای زنان ۲۳.۲ سال و متوسط اختلاف سنی زوجین را ۴.۱ سال اعلام کرد. در سال ۱۳۹۷ سازمان ثبت احوال میانگین سن مردان در اولین ازدواج را ۲۷.۵ سال و برای زنان ۲۳.۳ سال اعلام نمود.
تحریم باعث کاهش ازدواجها شده است بر اساس اعلام سازمان ثبت احوال کشور، در سال ۱۳۹۸ میانگین سن ازدواج مردان ۲۷.۶ سال و برای زنان ۲۳.۵ سال اعلام شده است.در مقایسه با اغلب کشورهای جهان، میانگین سن ازدواج مردان و زنان در ایران پایین است حتی در مقایسه با کشورهایی چون ترکیه، عربستان، کویت و مالزی. البته لازم به ذکر است که میانگین سن ازدواج در مناطق مختلف کشور بسیار متفاوت است. افزایش سن ازدواج در سالهای اخیر معلول دو عامل است: افزایش میانگین سنی جمعیت واقع در سن ازدواج که بر روی میانگین سن ازدواجی که از روش مستقیم محاسبه میگردد، تاثیرگذار است و برقراری دوباره تحریمها، کاهش رشد اقتصادی، تورم بالا و چشم انداز اقتصادی نگرانکننده برای جوانان. تعداد طلاقهای ثبت شده سالانه طی ۱۳۹۸-۱۳۹۶ در حدود ۱۷۵ هزار مورد تثبیت شده است. در نیمیاز طلاقهای رخ داده عمر ازدواج کمتر از ۵ سال است. نتایج تحقیقات مختلف نشان میدهد خیانت، مشکلات اقتصادی و اعتیاد از مهمترین دلایل طلاق در کشور است و احتمال طلاق در کسانی که در سنین پایین (زیر بیست یا بیست و پنج سالگی ازدواج میکنند)، بیشتر است. در سال ۱۳۹۶ میزان طلاق ویژه سنی زنان (تعداد طلاق به جمعیت دارای همسر در گروه سنی و جنسی مشخص در کشور)در گروه سنی ۱۹-۱۵ ساله با میزان ۲۹.۸۴ در هزار و برای مردان ۲۴-۲۰ ساله با میزان ۲۳.۵۰ در هزار در بالاترین مقدار بوده است ولیبا افزایش سن این میزان کاهش مییابد و برای مردان در گروه سنی ۲۹-۲۵ ساله به ۱۷.۱۷ و برای زنان ۲۵ – ۲۹ ساله به ۱۲.۵۷ در هزار میرسد.
خود تحریمیهای داخلی باعث مشکلات اقتصادیو کاهش ازدواجها شدهاند در همین خصوص وحید عزیزی کارشناس اقتصادی گفت: « در بحث ازدواج چند مسئله جدی وجود دارد: اشتغال، حداقل درآمد و بحث مسکن. تقریبا عدم تامین هیچ یک از آنها ربطی به تحریم کشور ندارد. در بحث مسکن چه در پروژههای ساخت و چه در پایههای مالیاتی تنظیمگر، چندین سال است که تعویق افتاده است و اتفاقا عدم وضع این قوانین است که نوسان و تحریم ایجاد میکند. به عنوان مثال زمانی که بر سوداگری در بازار مسکن مالیات وضع نمیشود، خود به خود سوداگران در نوسانات هدایت میشوند. در بحث اشتغال، با استفاده از پروژههای بزرگی که خود عاملی برای ایجاد اشتغال هستند که هم برای این کار قانون وجود دارد و هم منطق میگوید که این کارها قابل تامین مالی از بازار سرمایه است، میتوانستیم پروژههایی از این دست تعریف کنیم و از سرمایههای مردم استفاده کنیم. در بحث صادرات به کشورهای منطقه با مشکل انتقال مواجه نیستیم بلکه ضعف دیپلماسی باعث شده است که از این ظرفیت هم استفاده نشود. هم چنین در بحث اشتغال باید تحصیلات فرد به صورتی باشد که او بتواند بعد ازفارغ التحصیلی مشغول به کار شود و این ضعف نظام آموزشی ما است که
تخصص مورد نیاز را به افراد آموزش نمیدهد وگرنه امروزه تقریبا هیچ فرد متخصصی بیکار نیست. همچنین در کشور ما قوانینی باعث شده است که کارآفرینی سخت باشد و افراد دیگر راغب به کارآفرینی نباشند. مسائلی از این دست نشان میدهند که بیشتر از این که تحریمها مانع ازدواج جوانان باشند، غفلتها و خود تحریمیهای داخلی باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی شدهاند. » برای جوانان ازدواج، کنش خردمندانهای نیست در ادامه دکتر مریم جلالی کارشناس فرهنگی گفت: « باید بررسی شود که آیا مشوقهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه ما برای ازدواج وجود دارد یا خیر؟ زمانی که ازدواج یک کنش خردمندانه محسوب شود و این خرد و بلوغ ازدواج در یک سنی اتفاق افتد، سن ازدواج یک شکل معقولی پیدا میکند. اما وقتی ازدواج یک کنش خردمندانه تلقی نشود و مشوقهای سیاسی و اقتصادی برای آن وجود نداشته باشد، افراد آن را به تعویق میاندازند. در گذشته و چند دهه قبل ازدواج جزو بایدهای زندگی بود اما امروزه جزو بایدهای زندگی محسوب نمیشود. باید کارکرد ازدواج در معادلات ازدواج سنجیده شود در یک زمانی افراد برای ارتقای شان اجتماعی خود و دریافت جایگاه اجتماعی باید ازدواج میکردند. اما جوانان امروز برای رسیدن به جایگاه اجتماعی احساس نیازی نسبت به ازدواج ندارند. بنابراین اجتماع نتوانسته است کارکرد ازدواج را همزمان با توسعه اجتماعی افزایش دهد. چون مثلا افراد اگر چند سال پیش با مدرک دیپلم شان اجتماعی پیدا میکردند الان برای رسیدن به شان اجتماعی نیاز به مدارک بالاتر دارند. اما ازدواج در این سالها به این ترتیب ارتقا پیدا نکرده است.
فضای شتابزدگی و عبور سریع از کنار مسائل و سطحینگری در مقوله ازدواج وجود دارد. ازدواج همیشه سطحی بررسی شده است و به ریشههای آن پرداخته نشده است. نگرش افراد با قانون نسبت به این پدیده عوض نمیشود باید بدانیم چرا برای جوانان ازدواج کنش خردمندانهای نیست؟ ما از ازدواج تنها مسئولیت ساختهایم در صورتی که باید به مزایای آن بپردازیم. باید کارکردهای اجتماعی پیوند زوجها فراهم شود. الان هم با اجبار قرار نیست این مشکل حل شود این یک مسئله فرهنگی است که ما باید بسنجیم کجای فرهنگ ما دچار افراط و تفریط شده که این چنین نتیجهای را به وجود آورده است. »جوانان خود هزینههای ازدواج را سنگینتر میکنند در آخر امیرمحمود حریرچی جامعه شناس گفت: «دلایل اجتماعی و طبقه افراد در ازدواجها مهم است. یکی از اساسیترین مشکلات مشکل تامین هزینه برای جوانان است و جوانان امنیت شغلی ندارند و ازدواجهای خود را به تعویق میاندازند. تحصیلات باعث افزایش توقعات افراد میشود. جوانان خود هزینههای ازدواج را سنگینتر میکنند با عروسیهای نامتعارف و توقعات بسیار بالا. سن ازدواج در جامعه ما برای دختران به ۲۸ سال و برای پسران به ۳۲ سال رسیده است. جوانان به دنبال سطح رفاه بسیار بالا در همان بدو ازدواج هستند. همچنین بالا بودن آمار طلاق خود مانعی برای ازدواج است و نسبت طلاق به ازدواج در حال افزایش است و چون افراد شاهد طلاقهای زیادی هستند تمایلی به ازدواج ندارند. همچنین در مناطق مرفه از هر سه ازدواج حتما یکی از آنها به طلاق منجر میشود. در سوی دیگر ملاک درستی برای افراد وجود ندارد و توجه به ظواهر بسیار زیاد است. افراد باید به همدلی و اهمیت خانواده آگاه شوند. همچنین آمار طلاق عاطفی در کشور ما بسیار بالا است یعنی افراد با یکدیگر زندگی میکنند ولی دائما در حال نزاع و درگیری با یکدیگر هستند. » خانواده بنیادیترین نهاد اجتماعی است بدین معنی که تمام مسائل و مشکلاتی که یک جامعه در سطح کلان به آن دچار میباشد در مقیاس کوچک در نهاد خانواده قابل مشاهده است و به طور مستقیم بر آن تاثیر میگذارد. مشکلات اقتصادی امروز نه تنها خانوادههای موجود را دچار بحران و چالش کرده است بلکه امکان تشکیل خانوادههای جدید را تقریبااز بین برده است.
دیدگاه تان را بنویسید