مقامات دولت ایران، مثل بسیاری از مقامات دیگر کشورهای دنیا که با آمریکا سروکار دارند و شاید بیشتر از سایرین، منتظر تعیین تکلیف انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده هستند که هفته آینده برگزار میشود. بسیاری از کشورها، عملا تعاملات خود با ایالات متحده را فعلا در حالت تعلیق قرار دادهاند تا زمانی که مشخص شود آیا ناچارند با رئیسجمهور فعلی، یعنی دونالد ترامپ به کار ادامه دهند یا با تغییر مستأجر کاخ سفید، با جو بایدنی که همین چهار سال پیش سابقه تعامل با او را دارند، کار را پی بگیرند.
اما فراتر از سروصدای بلند رقابت ریاستجمهوری، انتخابات دیگری نیز در ایالات متحده در جریان است و از میان آنها، نتیجه انتخابات سنای آمریکا نیز مانند ریاستجمهوری در روند کار سیاست خارجی آمریکا تأثیرگذار خواهد بود. گمانهزنیهای بسیاری مطرح شده درباره اینکه اگر ترامپ دوباره رأی بیاورد یا بایدن او را شکست دهد، سیاست آمریکا به چه سمتی پیش خواهد رفت، اما اغلب سناریوهای مطرحشده در شرایطی عملی میشوند که در سنا نیز حزب رئیسجمهور آینده اکثریت را به دست بگیرد. با دانستن این موضوع، ترکیب رقابت سنا شایان توجه است. طبق آمارها و تحلیلهای وبسایت «فایو سرتی ایت»، از میان پرچمداران مخالفت با ایران در سنای آمریکا، آنهایی که ایالتشان امسال انتخابات سنا دارد، وضعیت بدی ندارند. از میان پرسروصداترین آنها، تام کاتن از آرکانزاس که پیشگام ماجرای نامهنوشتن به مقامات ایران در زمان مذاکرات و علیه توافق هستهای بود، بدون اینکه اصلا رقیب جدی دموکراتی داشته باشد، عملا حفظ کرسی خود را قطعی کرده است. لیندزی گرم از کارولینای جنوبی که در سال ۲۰۱۶ و در رقابت مقدماتی ریاستجمهوری حزب جمهوریخواه، مخالفت با ایران و برجام را در میان برجستهترین مواضعش داشت، البته درگیر رقابتی سخت و تنگاتنگ با جیمی هریسون دموکرات است، اما «فایو سرتی ایت» شانس خوب ۷۶درصدی برای حفظ کرسی او قائل است.
این به معنای حفظ جایگاه کلی حزب متبوع رئیسجمهور فعلی که مخالفت جدی با تعامل با ایران دارد، نیست. برای اینکه سنا همراه رئیسجمهور بایدن احتمالی باشد، لازم نیست حتما چهرههایی مانند کاتن از صحنه خارج شوند؛ تنها کافی است اکثریت سنا از دست جمهوریخواهان به دست دموکراتها برگردد و برای این کار کافی است دموکراتها حداقل چهار کرسی به کرسیهای خود در سنا بیفزایند. فایو سرتی ایت، شانس چنین اتفاقی را ۷۴ درصد در مقابل ۲۶ درصد شانس برای جمهوریخواهان توصیف میکند.
درعینحال، اکثریت شکننده ۵۰ – ۵۰ که به لطف رأی تساویشکن معاوناول رئیسجمهور به سود دموکراتها باشد، تا حدی برای سرمایهگذاری قاطع رئیسجمهور، در همه زمینهها و ازجمله سیاست خارجی کمی سست است. اگر دموکراتها فقط به لب مرز اکثریت برسند، آنگاه موضع متفاوت تنها یک دموکرات کافی است تا بایدن یا در تصویب طرحهای مدنظرش به مشکل بخورد یا اساسا ایدههای کمدردسرتری را برای تصویب به سنا ببرد یا اساسا مثل اوباما، عطای بردن توافق با ایران به سنا و محکمترکردن بنیان آن را به لقایش ببخشد. چاک شومر از نیویورک، رهبر دموکراتها در سنا، بنجامین کاردین از مریلند، رابرت منندز از نیوجرسی و جو مِنشن از ویرجینیای غربی که هیچکدام هم امسال انتخابات ندارند، سناتورهایی هستند که پیشتر در زمینه توافق هستهای متفاوت با دیگر همحزبیهایشان موضع گرفتهاند و اگر هرکدام از آنها در این مرحله و بعد از چهار سال ترامپ، همچنان مخالف برجام و تعامل با ایران باشند، لااقل در این مسئله، عملا اکثریت حزب دموکرات در سنا را بیاثر میکنند؛ مگر اینکه کسانی مثل رند پال جمهوریخواه که زمانی پیگیر دیدار با محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، بود، برخلاف همحزبیهایشان از دیپلماسی با ایران حمایت کنند و اثر رأی منفی همتایان دموکراتشان را خنثی کنند. اگر دموکراتها با اکثریت بالاتری سنا را در اختیار بگیرند، شاید بتوانند از پس هزینه رأی منفی منندزها بربیایند؛ البته ممکن است تقابل دوقطبی و شدید سیاسی حاصل از دوران ترامپ، باعث افزایش وحدت در میان دموکراتها بعد از پسگرفتن قدرت شود.
در هر حال، ایرانیهایی که نتیجه انتخابات آمریکا را در آینده سیاست خارجی و شاید داخلی ایران مؤثر میبینند، باید در کنار کاخ سفید، انتخابات کنگره را نیز زیر نظر داشته باشند.
کاخ سفید یا کنگره، کدام برای ایران مهمتر است؟
سیدمحمدهادی موسوی: شاید در هیچ برههای از تاریخ، دنیا اینچنین منتظر نتایج انتخابات سال 2020 آمریکا نبوده است. دولت ترامپ در چهار سال گذشته نظم جهانی را به هم ریخته و با یکجانبهگرایی، لطمات زیادی به دیگر کشورها و حتی وجهه جهانی آمریکا زده است؛ از اینرو جهان در انتظار رأی مردم آمریکاست تا بداند در سالهای آتی چه تصمیمی باید اتخاذ کند.
در میان کشورهای جهان، برای ما ایرانیان نتیجه انتخابات آمریکا از اهمیت ویژهای برخوردار است. «ترامپ» با خروج از برجام، وضعیت اقتصادی کشور را متأثر کرده است و هر روز نیز حلقه تحریمها را تنگتر میکند. از آن طرف، وعده «بایدن» برای بازگشت به برجام، مردم و مسئولان ایرانی را امیدوار به پیروزی او کرده است.
قطعا انتخاب مجدد ترامپ یا انتخاب بایدن در سرنوشت کشور ما تغییری اساسی ایجاد خواهد کرد، اما نکته مغفولمانده در تحلیلهای سیاسی داخلی، نداشتن توجه کافی به انتخابات کنگره 2020 بهخصوص انتخابات سنای آمریکاست که همراه با انتخابات ریاستجمهوری برگزار میشود. انتخابات اخیر سنا، در حدود30 ایالت آمریکا برگزار خواهد شد؛ از اینرو با توجه به همزمانی این دو انتخابات، چهار سناریو بهعنوان نتیجه انتخابات متصور است؛ «ترامپ- سنای جمهوریخواه»، «ترامپ- سنای دموکرات»، «بایدن- سنای جمهوریخواه» و «بایدن- سنای دموکرات». درحالحاضر، جمهوریخواهان اکثریت سنا را در اختیار دارند و با توجه به قرعهکشی انجامشده درباره رأیگیری کرسیهای سنا، آنها اگر بتوانند یکی از کرسیهای دموکراتها را از آنِ خود کنند، عملا اکثریت خود را تحکیم میبخشند، اما دموکراتها باید حداقل چهار کرسی جمهوریخواهان را از آنِ خود کنند که البته اگر بایدن رئیسجمهور شده و «هریس» معاوناول رئیسجمهور شود، بهعنوان رئیس سنا، یک رأی به آرای دموکراتها افزوده شده و آنها فقط به تصاحب سه کرسی دیگر نیاز دارند. با توجه به جو موجود در آمریکا، انگیزه مردم جهت رأیدهی و نظرسنجیهای اخیر، به نظر میرسد دموکراتها از اقبال خوبی برای تصاحب اکثریت سنا برخوردار باشند.
اما چرا برای ایران نتیجه انتخابات سنا از انتخابات ریاستجمهوری مهمتر است؟ احیای برجام مهمترین توقع ایران از دولت بعدی آمریکاست. بالطبع این توقع از بایدن بیش از ترامپ است؛ چراکه برجام میراث دولت اوباما بود و بایدن نیز قول به بازگشت به برجام با اعمال شرایطی را داده است. اما این تمام ماجرا نیست. برجام گرچه یک قطعنامه شورای امنیت بهعنوان تضمین عملی را به همراه دارد، اما در صورت عدم تصویب در کنگره آمریکا، عملا بخش زیادی از آن قابل اجرا نیست. در دولت اوباما بهدلیل مشکلاتی که دولت دموکرات با سنای جمهوریخواه داشت، برجام بهعنوان یک «توافق اجرائی» بدون نیاز به تأیید سنا به اجرا درآمد (گرچه برای بررسی به سنا ارسال شد). اما از آنجا که مشکلات بانکی پاشنه آشیل برجام بوده و هست، مادامی که دسترسی ایران به دلار برقرار نشود، رفع تحریمهای بانکی راهگشا نخواهد بود؛ درحالیکه دسترسی ایران به دلار و رفع تحریمهای اولیه نیز نیاز به تأیید کنگره (مجلس نمایندگان و سنا) آمریکا دارد. قطعا چنانچه بایدن پیروز انتخابات ریاستجمهوری شود، ولی اکثریت سنا در اختیار جمهوریخواهان قرار گیرد، نهتنها رفع تحریمهای اولیه بعید به نظر میرسد، بلکه با تصویب قطعنامههایی، احتمال سنگاندازی سنا در مسیر بازگشت بایدن به برجام نیز به وجود خواهد آمد. همچنان که در زمان اوباما برخی سناتورها در این زمینه تلاش کردند و حتی پیششرط «بهرسمیتشناختن اسرائیل از سوی ایران» را شرط اجرای برجام دانستند که در تصویب آن موفق نشدند، اما در نهایت دولت را مجبور کردند هر سه ماه «گزارش پایبندی ایران» به برجام را ارائه کند که همین، بهانه لازم را به ترامپ داد تا به برجام خاتمه دهد. مضافا اینکه بسیاری از شرکتهای خارجی ریسک سرمایهگذاری و حضور در ایران در بازه سه ماه را نمیپذیرفتند و از ترس کارشکنی دولت و کنگره آمریکا در سه ماه بعد، عطای حضور در ایران را به لقایش بخشیدند.
از اینرو در صورت شکست دموکراتها در کسب اکثریت سنا و حتی با پیروزی بایدن هم نمیتوان به بهبود شرایط و احیای برجام امیدوار بود. چه اینکه حتی با کسب اکثریت سنا از سوی دموکراتها نیز نمیتوان تضمین کرد که برجام احیا خواهد شد؛ چراکه در بین دموکراتها نیز سناتورهایی هستند که با برجام مخالف بوده و نسبت به ایران عقاید رادیکالی دارند. از اینرو ممکن است همین دموکراتها نیز موانع و شرایطی مانند محدودیتهای موشکی و منطقهای برای ایران را شرط احیای برجام یا تصویب لغو تحریمهای اولیه بدانند.
در سناریو دیگر، اگر ترامپ رئیسجمهور شده و اکثریت سنا از آنِ دموکراتها شود، آنگاه شرایط بهتری را میتواند متصور بود؛ چراکه هم کنگره و هم سنا در اختیار دموکراتهاست و ترامپ برای پیشبرد دیدگاههای خود به تأیید کنگره آمریکا نیاز دارد. با توجه به وعدههای ترامپ درباره توافق جامع با ایران، شاید در این شرایط بتوان با افزایش برخی محدودیتهای برجامی، درخواست لغو تحریمهای اولیه آمریکا را نیز داشت. اما اگر اکثریت سنا در اختیار جمهوریخواهان قرار گیرد و ترامپ رئیسجمهور باقی بماند، احتمال اینکه بتوان دامنه لغو تحریمها را افزایش داد کم است، اما ترامپ توانایی احیای برجام با شرایط خود را خواهد داشت.
در پایان میتوان گفت نتیجه انتخابات کنگره آمریکا، حداقل برای ایران، بسیار مهمتر از نتیجه انتخابات ریاستجمهوری این کشور خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید