آخرین جمعبندی از گزینههای وزرای پیشنهادی دولت پزشکیان
در این خبر، به بررسی گزینههای پیشنهادی برای وزارتخانههای مختلف در دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان پرداختهایم. اسامی وزرای پیشنهادی و تخصصهای آنان از جمله محورهای اصلی این گزارش است.
پس از جمع بندی دیدگاهها و نظرات نخبگان ،کارشناسان،اساتید و متخصصان با لحاظ برخورداریشاخصهای کابینه پیشنهادی ،همسویی با رییس جمهور منتخب و میثاقی که دکتر پزشکیان با ملت شریف ایران بسته اند و تسلط کامل و تخصص جامع در حوزه مسوولیت پیشنهادی ،دارابودن انگیزه کافی،تجربه، توانمندی ،برخورداری از شناخت کافی و عمیقِ سیاستها ،اسناد بالادستی، راهبردها، حقوق و قوانین، اشراف به چالشها، تهدیدات و فرصتها، باورمندی به مدیریت توأمان عرضه و تقاضا و داشتن راهکار برای رفع تنگناهای مالی در شرایط صعب امروز و تنوعبخشی به جذب منابع بخش خصوصی و غیردولتیِ داخل و خارجی،توانایی مدیریت مقتدرانه و هوشمندانه،توانایی ایجاد تعامل سازنده با نهادهای بینالمللی مرتبط ،توانایی در تعامل با سایر قوا و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و استفاده از ظرفیت مجلس در حل مشکلات و چالشها،توانایی رهبری و سازماندهی و همسوسازی همه ذینفعان در بهکارگیری همه ظرفیتهای مستعد در جهت ارتقای بهره وری مدیریت وزارتخانه و داشتن وجاهت و مقبولیت در بین کارشناسان وزارتخانه، مدیران و نخبگان، داشتن روحیه نقدپذیری و استفاده از نظرات نهادهای صنفی و انجمن های تخصصی و استفاده از همفکری و همکاری بخش خصوصی،توسعه مدیریت دانش، پژوهش، فناوری های نوین و سامانههای هوشمند در ارتقاء و توسعه فعالیتهای وزارتخانه ،بر اساس شنیده ها،آخرین جمع بندی
وزرای پیشنهادی در کارگروههای تخصصی که با در نظر گرفتن حضور بانوان،اقوام و متخصصان در کابینه بوده است،تا کنون بدین شرح بوده است :
معاون اول: محمدجواد ظریف،محمدرضا عارف
وزارت اطلاعات: سید محمود علوی، محمد قمی
وزارت امور خارجه:عباس عراقچی،محمود محمدی
وزارت کشور: مجید انصاری ،مصطفی پورمحمدی
وزارت اقتصاد: علی طیب نیا ، حجت الله میرزایی
وزارت دفاع: حسین علایی ،حبیب اله سیاری
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: علی مطهری،محمدمهدی مظاهری
وزارت دادگستری: عسگر جلالیان، مصطفی پورمحمدی
وزارت ورزش و جوانان : امیررضا خادم،آذری جهرمی
وزارت نفت:غلامرضامنوچهری، محمودامین نژاد
وزارت نیرو:رضا اردکانیان،حبیب اله بیطرف
وزارت تعاون ، رفاه و کار: حجت الله میرزایی ،محسنی بندپی
وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات: آذری جهرمی،مسعود شفیعی
وزارت جهاد کشاورزی:نوری قزلجه،محمدعلی نیکبخت
وزارت علوم: جعفر توفیقی ،مسعود شفیعی
وزارت راه و شهرسازی: محمدعلی افشانی ،حبیب اله بیطرف
وزارت صنعت، معدن و تجارت:غلامرضا ویسه ،مهدی غضنفری
وزیر بهداشت:دکتر قائم پناه ،دکتر طاهره چنگیز
وزارت آموزش و پرورش: سید محمد بطحایی ، محسن حاجی میرزایی
وزارت میراث فرهنگی: محمدمهدی مظاهری،حسین محلوجی
سخنگوی دولت:حمیده زرآبادی،مجتبی شکوری
دبیر شورای اطلاع رسانی و مشاور رسانه ای:مرتضی فغانی،هوشمند سفیدی
معاون علمی:سورنا ستاری، اسفندیار اختیاری
رییس بنیاد شهید:مصطفی مولوی،رحمت اله بیگدلی
سازمان امور استخدامی:زهرا احمدی پور، رضا صالحی امیری
معاون حقوقی: محمد علی اسفنانی،الهام امین زاده
معاون امور زنان:زهرا احمدی پور ، سهیلا جلودارزاده
رییس دفتر رییس جمهور: علی عبدالعلی زاده،مصطفی مولوی
معاون اجرایی: رضا صالحی امیری، محمد شریعتمداری
رئیس سازمان انرژی اتمی: علی اکبر صالحی ،محمد اسلامی
سرپرست نهاد ریاست جمهوری:دکتر تاجرنیا،مصطفی مولوی
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست: مجید عباسپور،محمدرضا تابش
شورای مناطق آزاد:محمود محمدی،محمدمهدی مظاهری
دبیر هیات دولت: محسن حاجی میرزایی،آذری جهرمی
معاون اقتصادی:علی طیب نیا،فرهاد نیلی
چند سالی بود که در قالب پیمانکار پروژه پالایشگاه گاز بید بلند 2 در تیم مدیریت پروژه در کنسرسیوم سازه – جهانپارس مشغول بودم ، پروژه با مشکلات عدیده دست به گریبان بود ، جریان مالی پروژه بطور کامل قطع شده بود ، تحریمها بصورت فزاینده نفسی برای کار کردن و افقی را برای انجام پروژه ترسیم نمی کرد. روزنه ای نبود ، حتی با تغییراتی که در مدیریت کارفرما و ادغام شرکتها انجام شده بود هم به این ناامیدی کمکی نمی کرد، تا اینکه :
بیاد می آورم جلسه اول که برای معرفی مدیرعامل جدید ترتیب داده شده بود، من داشتم در مورد وضعیت کالا و مشکلات پروژه روی پرده نمایش در اتاق کنفرانس توضیح میدادم که مدیرعامل جوان با یک نگاه نکته هایی را یادآوری نمود که می خواستم زمین باز شود و من فرو بروم ، به خودم نهیب می زدم که چرا این نکات به ذهن من که با تمام وجودم غرق درکارم بودم وبه صحت کارم ایمان داشتم رسوخ نکرده بوده ؟
پس از آن جلسه برایم مثل روز روشن بود که با یک پدیده مواجه هستیم بنام مهندس محمود امین نژاد و باید نامش را به خاطر سپرد .
چیزی که گمان میکردم یعنی سر فصل جدیدی در پروژه ، سریعتر از آنی که پیش بینی می کردم ، آغاز شد . سرعت باورنکردنی در کارها که نیاز بود خود را با این شتاب هماهنگ کنیم که کار سختی بود . نشاط عجیبی در پروژه براه افتاد ، مکاتباتی که گاها روزها بدون جواب می ماندند به سرعت پیگیری و پاسخ داده می شد. مدیرعامل جوان حتی ریزترین موضوعات را درجلسات بیاد داشت !! اسامی همه را می دانست و انگار که با هوش سرشار خود پیشینه افراد را میدانست .
مشخص بود که به هیچ موضوعی جز انجام پروژه و به پایان رساندن ماموریتی که توسط مردم سرزمینش به او محول شده فکر نمی کند .
جلسات بدون وقفه بادقت تمام در سایت پروژه در بهبهان و دفتر تهران انجام میشد و برای کارها و فعالیتها ، زمان انجام دقیق تعیین و شدیدا از طرف خودش پی گیری میشد ، و با اطمینان کامل همه را به سمت جلو می خواند و مانند پدری که مسئول دادن خوراک به خانواده است قول میداد که بزودی تمام مسئولیتهایی که از او انتظار میرود انجام خواهد داد و مارا به تمرکز بر روی کار خود و سرعت و دقت فرامی خواند.
مشکلات پروژه کم نبودند ، لیست بلند بالایی داشت ، ولی مشخص بود که او با اطمینان کامل و توانایی زیاد پا به عرصه گذاشته ، درذهنم مرور می کردم که چگونه اینچنین است و تعجب در کار خداوند که چه شانس بزرگی با پیوستن این پدیده به پروژه به ما روکرده است.
برای پاسخ به سوالات ذهن کنجکاوم به منابع مختلف رجوع کردم و متوجه شدم که وی با تحصیلات مرتبط و با پشتوانه کارعملی در سایتها به این سطح دانش و توانایی رسیده و این یکی از دلایل اصلی احاطه وی به تمامی مسایل است . همه چیز را ازریشه یاد گرفته ، تجربه کرده و دقیق می داند.
هر چه پیش میرفتیم با توجه به نقش من درتامین تجهیزات پروژه و اهمیت این تجهیزات در انجام پروژه ، و پیگیری های مدامشان میبایست بیشتر در ارتباط میبودیم ، ساعت به ساعت گزارش از وضعیت کالا و حضورذهن ایشان از جزئی ترین موارد ، وداوطلبی ایشان برای حل مشکلات . هیچ عذری را نمی پذیرفت . دانشگاه من شروع شده بود با یک استاد تمام وقت مدیریت ، بنام محمود امین نژاد.
تامین مالی پروژه
زمانی که فقط بخش کوچکی از تامین مالی پروژه انجام شده بود و نیاز بود با توجه به شتابی که ایجاد شده بود اعتبار اسنادی پروژه باز شود همه چشمها به او دوخته شده بود ، برای هر کسی تعریف میکردی می گفت امکان ندارد ، یک نگاهی به سابقه پروژه بیندازید و ببینید چقدر تلاش کردند و نشد !!! از این هم کاری ساخته نیست !! ما میدانستیم کاری نمیتونه بکنه !!!
شاید کسی باور نمی کرد که پروژه ای که چندین سال و با آمدن و رفتن مدیران بیشمار که هرکدام درصنعت نفت و گاز زبانزد بودند نتوانسته بود در تامین مالی پروژه کاری انجام دهد به یکباره ظرف مدت یک ماه به نتیجه برسد. بله فقط یک ماه کافی بود تا مدیر جوان و پدیده جدید صنایع کشور با بکارگیری هنر مذاکره ، پی گیری نفس گیر این امر را امکان پذیر و دست یافتنی نماید و با اراده کامل توجه همه را به خود معطوف کند.
پی گیری مستمر
با تزریق مالی پروژه تمرکز کار و شتاب پس از انجام مهندسی به تدارکات و تامین تجهیزات معطوف شد. رسیدن پیشنهادات فنی و مالی از سازندگان ، نیاز به مشارکت کارفرما در تایید سازندگان برای سفارش فوری تجهیزات ، همه تیم بسیج شده بودند ، جلسات متعدد ، بازدید از سازندگان داخلی و خارجی جهت اطمینان از کار کیفی ، تاکید شدید مدیریت عامل به تامین تجهیزات از بهترین شرکتهای موجود داخلی و خارجی، و نهایتا نتیجه گیری برجام که باعث شد کمپرسور های پروژه و بخش زیادی از تجهیزات موردنیاز و یا مواد اولیه و یا قطعات مورد نیاز صنعت داخل جهت ساخت اقلام از شرکتهای خارجی تامین گردد .
در سفر باید شناخت ! جمله ای که گاها در مکالمات روزمره استفاده می کنیم ولی برای من یکی از قسمتهای دانشگاه زندگیم بود که با آقای مهندس امین نژاد در مذاکرات و بازدیدها از سازندگان حضور داشتم . کمی ترسناک بود ، دانش فنی بالا ، احاطه به مسایل مالی و فنی ، یک مذاکره گر حرفه ای و مسلط به زبان مذاکره انگلیسی و خستگی ناپذیر که در جهت نیل و رسیدن به خواسته خود که همانا انجام پروژه بود از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. کوچکترین زمان را از دست نمیداد و حتی یک روز تاخیر بدون دلیل در تحویل را برنمی تابید.
در جلسات مذاکره تا نیل به خواسته پروژه میجنگید و برای ما نماد پشتکار و کوشش بود .
در خصوص اصول کار بسیار جدی بود و کوتاه نمی آمد ، هیچگاه فراموش نمیکنم که یک بار در جلسه هفتگی در سایت پروژه در بهبهان بدلیل شخصی حضور نداشتم که زنگ تلفنم بصدا در آمد ، در سایت مشغول بازدید بود و مشکلی را مشاهده کرده بود و گفت کجا هستی ؟ گفتم تهران هستم و نتوانستم حضور داشته باشم ، گفت همین الان بلیط میگیری و میای ، گفتم بلیط موجود نیست ، بلافاصله به منشی دفتر تهران دستور داد بلیط بگیرند و پس از آن هماهنگی برای حضور من در بهبهان ظرف یک ساعت انجام و باعجله خودم را رساندم . با این عمل به همه این تذکر را داد که باید همه از هر پست و مقامی در محل انجام کار حاضر و پاسخگو باشند. گرچه برایم سخت بود ولی درسی بزرگ برای وظیفه شناسی آموختم .
اخلاق :
اهمیتی که به اخلاق می داد از او چهره ای با نفوذ بالا ساخته بود ، ترک نشدن نماز و عبادت در جبهه کارو تلاش و کوشش برای سازندگی در ایران . بدون توجه به حسودی ها و کار شکنی ها فقط به انجام سازندگی فکر میکرد.
یادم هست یکبار برای بازدید از یک سازنده خارجی در هواپیما پهلوی هم نشسته بودیم و من با لباسی راحت و غیر رسمی رفته بودم که دوستانه درحالی که صحبت میکردیم گفت تو یک کشور را در اینجا نمایندگی میکنی و دیده می شوی پس رفتار و ظاهرت میبایست برازنده این ملت بزرگ باشد. از آن زمان دریافتم که چقدر به اخلاق و رفتار و ظاهر ما بعنوان نماینده کشورمان در جلسات با خارجی ها اهمیت خاصی قائل است و سعی میکردم حتما موارد را رعایت نمایم که البته بعدا بعنوان یک عادت خوب برایم به یادگار مانده و همیشه از ایشان یاد می کنم.
خلاق و مذاکره کننده
در مذاکرات با سازندگان خارجی و گرفتن امتیاز از آنان بسیار جدی و محکم بود ، اگر از طرف ما ی پیمانکار سوتی و یا کم کاری بود باز هم عقب نمی نشست و بلافاصله راه حل ارائه میداد . هرگز زیربار حرف زور نرفت و با اعتقاد محکم سریعا راه بهتر و خلاقانه ای ارائه میداد.
کیفیت :
همیشه بهترین و بالاترین کیفیت را طلب میرد ، یادم هست که میگفت " ما این هزینه را کرده ایم و چون پول داده ایم بهترین را میخواهیم ". بی دلیل نیست که تجهیزات استفاده شده در پالایشگاه بید بلند خلیج فارس از بهترین شرکتهای داخل و خارج تامین شده و بدون شک یکی از با کیفیت ترین پروژه های ساخت داخل میباشد.
درمورد سازندگان داخل ایشان با وسواس خاصی این مساله رادنبال میکردند زیرا که از یک طرف صددر صد به کیفیت کار متعهد بود و از طرف دیگر کار برای مردمش و شرکتهایی که کارگرانشان به امید کارو سهیم بودن در ساخت آینده بهتر برای کشور چشم به دست او دوخته بودند . همه را در ذهن خود داشت و به همه فکر میکرد و دلسوزانه کار را تقسیم مینمود تا همه در این پروژه بزرگ ملی سهیم باشند . در هر جایی که امکان داشت سعی میکرد تا حد توان به جوانان و شرکتهای نوبنیان ایرانی میدان داده شود تا توان خود را بیازمایند .
انگیزش :
تشویق و تشکر را از اصول بایسته کار تیمی میدانست به هر نحو از همه تیم پروژه قدردانی مینمود تا با روحیه بهتر به ارزش کار خود پی برده و با نیروی بیشتری به کار ادامه دهند . مراسم تشکر از پرسنل زحمتکش سایت در جلسات سایت ، تشکر و قدردانی از نفرات موثر پروژه در مراحل مختلف و ایجاد شوروهیجان کاری در بین پرسنل.
هدف گذاری:
هدف گذاری در صحبتها و مطرح کردن اهداف بصورت یک مدیرعامل سازمان در مراحل مختلف کار از خصوصیات مهم این مدیرعامل جوان ولی مسلط به کار بود.
کاریزما :
مطلب دیگری را که دیدم و باید عنوان کنم این است که علیرغم جوان بودن ، کاریزمای شخصیتی اش به مانند یک مدیر کهنه کار بود. بعضی جلسات را حضور داشتم که مدیران با سابقه و کار کشته در برابر هوش مذاکره ، هشیاری ،حافظه قوی و حضور ذهن وی سر تعظیم فرود می آوردند.
اعتقادات مذهبی :
در کنار همه اینها درکارها بدون ظاهر سازی و از حضرت علی (ع) یاد و الگوبرداری می کرد ، یادم هست که در سفرها نام آن حضرت را گاهی زمزمه می کرد ، در عزاداری های محرم شرکت فعال داشت و و گویی که از خدا و امامان در موفقیتهایش یاری می جست ولی اینها را هیچگاه تظاهر نمیکرد و خالص بود.
ایجاد همدلی ، یکپارچگی و هدایت سازمان :
ایجاد اصل برابری و برادری بین همه کارکنان سازمان از بالا گرفته تا به پیمانکاران و حتی پیمانکاران جزء ، شامل اقلیتهای مذهبی که در تیم مشغول بودند ولی ذره ای احساس تفاوت نمی کردند. هر کس زن و مرد از هر شهر و روستا و قوم در سازمان ایشان احساس خوبی داشت با این اطمینان که ایشان در این اصول از حضرت علی (ع) پیروی می کنند. ایشان اهل خوی و آذری است ، من اهل یزد و اقلیت مذهبی ، مدیر سایت اهل رشت بود مدیر لجستیک پروژه یک بانوی ایرانی شجاع و با دل و جرات بود !!! دیگری از بلوچستان و زابل و دیگری از کردستان !! کل اقوام و زن و مرد در زیر یک سازمان جمع شده بودیم و همه تحت این لوا یک دل بودیم ، یک هدف را دنبال می کردیم . ساختن ایران .
مردمی بودن :
یکی دیگر از بزرگترین خصوصیات آقای مهندس امین نژاد ، مردمی بودن و درب باز و گشاده رویی و پذیرش افراد دراتاق خود بود . هرکسی میدانست که درصورتی که مشکل حل نشده ای وجود دارد می تواند با مدیرعامل بصورت مستقیم گفتگو نماید.
نکاتی که اشاره شد گوشه ای از خصوصیات آقای مهندس محمود امین نژاد در طی دوره ای که با ایشان در این پروژه کار می کردم بود ، از زمان راه اندازی پروژه هر زمانی که یاد آن همه تلاش و کار انجام شده می افتم باز به خود می گویم که آیا اگر شخص دیگری به جای او در راس این کار قرار میگرفت این پروژه بزرگ ملی انجام می شد یا خیر؟ قطعا خیر. و آیا اینگونه افراد در سازندگی ایران عزیزمان چگونه می توانند دوباره نقش داشته باشند آیا نباید سریعا در کارهای بزرگتر ملی به کار گرفته شوند و شاهد تکرار این همه پیروزی در کارهای دیگر باشیم ؟ آیا وقت آن نرسیده که به نیروی جوان و بسیار باهوش و کاردان فرصت داده شود تا با هنر خود ، با مدیریت قوی، کل وزارتخانه و پروژه های ایران را به حرکت وادارد ؟ همانگونه که در این پروژه بزرگ همدلی ایجاد شد ؟ و به بهترین نحو انجام شد؟ منتظر چه کارنامه ای دیگر هستیم ؟