بر خلاف تیم ملی فوتبال ایران که فقط روی کاغذ نسل طلایی هستند، واقعا بهترینن!
اینها بر خلاف تیم ملی فعلی فوتبال ایران که فقط روی کاغذ نسل طلایی هستند، واقعا بهترین نسل تاریخ فوتبال قطر بودند و در همین جام ملتهای آسیا در فاصله ۵ سال به دستاورد ۷۰ ساله کشوری مثل کرهجنوبی رسیدند.
روز گذشته خبری در تیراژ وسیع در رسانههای ورزشی داخل کشور منتشر شد؛ اینکه امیر قطر به پاس تکرار قهرمانی ملیپوشان این کشور در جام ملتهای آسیا پاداشهای قابل توجهی برای بازیکنان و مربیان در نظر گرفته است. در این گزارشها، از چیزهایی مثل یک آپارتمان در لندن، خودروی لکسوس و مقرری ماهانه تا پایان عمر سخن گفته شده است.
راستش این است که هر چقدر منابع بینالمللی را رصد کردیم، چیزی در این مورد ندیدیم و برایمان روشن نشد منبع اصلی چنین خبری کجا بوده. سوژه این مطلب اما بیشتر از چند و چون پاداش خود قطریها (به هر حال بدیهی است که مسوولان این کشور ثروتمند جوایز ارزشمندی به بازیکنان خود دادهاند)، واکنشهایی بود که هواداران فوتبال در ایران به این خبر نشان دادند.
رونمایی از لباس رسمی تیم ملی فوتبال ایران
دیروز در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، هر کجا که این خبر منتشر شده بود، عمده کامنتها حول و حوش یک مضمون بود: «نوشجانشان.» این در حالی است که بسیاری از همین کاربران در واکنش به اعطای حواله خودرو به ملیپوشان ایرانی، دیدگاه کاملا متفاوتی داشتند و عمدتا از داستان گلایه میکردند. پرسش اینجاست که چرا این بخش از مردم چنین جوایزی را گوارای قطریها میدانند، اما برای بازیکنان کشورمان ناعادلانه میخوانند؟ به نظر میرسد این موضوع دستکم دو دلیل داشته باشد.
دلیل اول
آنچه به قطریها پرداخت میشود، دستخوش بابت یک موفقیت عینی، ملموس و قابل ارزیابی است. اینها بر خلاف تیم ملی فعلی فوتبال ایران که فقط روی کاغذ نسل طلایی هستند، واقعا بهترین نسل تاریخ فوتبال قطر بودند و در همین جام ملتهای آسیا در فاصله ۵ سال به دستاورد ۷۰ ساله کشوری مثل کرهجنوبی رسیدند. خب این خیلی فرق میکند با شرایط تیمی که حتی وقتی از جدیترین حامیانش میپرسی چه دستاوردهایی داشتهاند، نهایتا به دو بار صعود به جامجهانی اشاره میشود. آیا واقعا امروز حضور در مرحله نهایی جامجهانی برای فوتبال ایران «آورده خاص» محسوب میشود؟ ما سال ۱۹۷۸ در حالی به این مرحله رسیدیم که مسابقات فقط با حضور ۱۶ تیم برگزار میشد و از کل آسیا و اقیانوسیه تنها یک تیم به مرحله نهایی میرسید. حتی سال ۱۹۹۸ هم با وجود اینکه برای نخستین بار تعداد تیمهای حاضر در مسابقات از ۲۴ تیم به ۳۲ تیم افزایش یافت، باز صعود تیم ملی حماسی و ارزشمند بود، چون از مسیر سختی پیش رفتیم و به یک طلسم ۲۰ ساله پایان دادیم، اما واقعا دیگر امروز نباید از چنین موفقیتهایی ذوق کرد. با این دستفرمانی که دوستان دارند، میترسیم دوره بعدی برای حضور در جامجهانی ۴۸ تیمی هم خودروی لوکس خارجی طلب کنند! بفرمایید شما هم مثل قطریها دو بار پیاپی قهرمان آسیا شوید، شاید نظر مردم در موردتان عوض شد.
دلیل دوم
دلیل دوم به تفاوت وضع اقتصادی مردم عادی در دو کشور مربوط میشود. بر اساس اطلاعاتی که صندوق بینالمللی پول حدود دو ماه پیش منتشر کرده، درآمد سرانه هر قطری در سال حدود ۸۲ هزار دلار است، در حالی که درآمد سرانه هر ایرانی حدود ۵ هزار دلار تخمین زده میشود. طبیعی است که در چنین شرایطی هر چقدر پاداش به ملیپوشان قطری داده شود صدای کسی در نمیآید، اما برای ما که سالانه هزاران نفر کشته در سوانح رانندگی داریم، اهدای حواله خودروی خارجی به ملیپوشانی که کار روشن و شفافی هم انجام ندادهاند، تبعیض غمانگیزی به نظر میرسد.
دیدگاه تان را بنویسید