به مناسبت سالگرد نخستین انتخابات شوراها
از 2 خرداد تا 7 اسفند
امیرحسین جعفری: انقلاب که پیروز شد، همه به دنبال شکستن قدرت در هر قالبی بودند تا جزئیترین مسائل کشوری، استانی، شهری و روستایی با نظر عموم و مشارکت همه حل شود و طبیعتا یکی از موارد مهم این مسئله اداره شهرها بود. بهخصوص شهرهای بزرگی مانند تهران، اصفهان، مشهد، تبریز و شیراز که انقلاب پررنگتر هم در آن احساس میشد. این مطالبه جای خالی خود را بیشتر نشان میداد.
دولت موقت که شهرداریها را نیز به دست داشت، با همکاری شورای انقلاب و مرحوم آیتالله طالقانی تلاش بسیاری در تدوین قوانین و اصول مدیریت شهری در راستای شکلگیری شورای شهر و محلات ایجاد کردند و در مهر 58 اساسنامه مدیریت شهری به تصویب شورای انقلاب رسید؛ اما دیگر دولت موقت بر سر کار نبود و دولتهای بعد نیز درگیر مسائل دیگری شدند. البته شوراهای روستایی از سال 61 زیر نظر وزارت کشور و وزارت جهاد سازندگی تشکیل شده بود که بیشتر در حوزه محرومیتزدایی مسئولیت داشت و ساختار سیاسی بر آن حاکم نبود؛ اما زمان گذشت تا در مجلس پنجم و دولت خاتمی بحث احیای این قانون و شورای شهر دوباره در دستور کار قرار گرفت و براساس ضرورتهای آن دوره و مدیریت واحد شهری با بررسیهایی که وزارت کشور در مشورت با کارشناسان این حوزه داشت، تصمیم به برگزاری نخستین انتخابات شورای شهر و روستا در سراسر کشور گرفت. اگرچه این طرح دستاورد دولت خاتمی نیست؛ بلکه اجرای آن دستاورد مهم
دولت خاتمی است.
اما همهچیز به این آسانی پیش نرفت و در زمان ثبتنام انتخابات این شورا به علت اختلاف میان هیئت نظارت بر انتخابات که منصوبان مجلس اصولگرای پنجم بودند و وزارت کشور دولت خاتمی عدهای از ثبتنامکنندگان در تهران را ازجمله آقایان سعید حجاریانکاشانی، ابراهیم اصغرزاده، احمد حکیمیپور، محمد عطریانفر، عبدالله نوری و هفت نفر دیگر رد صلاحیت شدند. هاشمیرفسنجانی در خاطرات خود به تاریخ 2 اسفند 1377 مینویسد:
«دکتر ولایتی آمد و از رفتار کارگزاران گله کرد که با جامعه روحانیت مبارز هماهنگ نکردند و اکثر نامزدهای خود را از چپیهای تند قرار دادند؛ تصدیق کردم. خبر داد که امروز باز هیئت نظارت، 12 نفر از نامزدهای چپ منجمله آقایان عبدالله نوری، سلامتی، اصغرزاده و... را رد صلاحیت کرده که باز دعوا خواهد شد».
با اختلافات بسیار میان دولت و مجلس بههرصورت در دقیقه 90 اصلاحطلبان به قول هاشمی تندرو تأیید صلاحیت شدند و این طیف با چهار لیست وارد صحنه انتخابات شد؛ اگرچه لیست چهارم آنها یعنی خانه کارگر ناقص ماند. چهار عضو لیست اصلاحطلبان نیز تا پایان کار شورا محل اختلاف کارگزاران و مشارکت باقی ماندند. ازجمله: محمد غرضی، علیزادهطباطبایی، غلارمضا فروزش و سیاسی؛ هرچند درخورتوجه است که همه این 15 نفر مورد حمایت کارگزاران و مشارکت الزاما عضو این احزاب نبودند؛ مانند ابراهیم اصغرزاده و احمد حکیمیپور که تعلق تشکیلاتی به هیچکدام از این احزاب نداشتند؛ اما مورد حمایت آنها بودند. احمد حکیمیپور دراینباره پیشتر در گفتوگویی با انصافنیوز
گفته است:
«برای تشکیل لیست شورای شهر اول اختلافاتی روی چهار نفر در بین کارگزاران و مشارکت پیش آمد. اختلاف بین محمد غرضی، علیزادهطباطبایی، فروزش و خانم سیاسی بود. اینها درواقع مورد تأکید کارگزاران بودند. بعدها بین خانم وسمقی نیز اختلاف شد. همچنین کارگزاران، حقیقی و داود سلیمانی را در لیست خود قرار نداد؛ ولی اینها در لیست مشارکت بودند. درنتیجه دو لیست بیرون آمد. یک لیست بهاصطلاح مشارکت و لیست دیگر کارگزاران بود، یک لیست هم نیروهای خط امام بودند که نیروهای خط امام لیستش با مشارکت تفاوت نداشت». یک نکته جالب دیگر در این دوره از انتخابات که دیگر نیز شاهد آن نبودیم، حضور لیست نهضت آزادی و نیروهای ملی-مذهبی برای شورای شهر تهران بود که در دوره اول و دوم شوراها موفق به کسب رأی لازم نشدند.
نخستین انتخابات شوراهای شهر و روستا در تاریخ 7 اسفند 1377 برگزار شد و 10 روز بعد در تاریخ 17 اسفند نتایج آن از طرف وزارت کشور اعلام شد؛ اگرچه نخستین جلسه این شورا در اردیبهشتماه 1378 برگزار شد، درنهایت لیست اصلاحطلبان تماما آرای مردم تهران و شهرستانها را از آنِ خود کرد و اصلاحطلبان که یک سال قبل دوم خرداد را پشتسر گذاشته بودند، این انتخابات را نیز با شور باقیمانده از انتخابات ریاستجمهوری با پیروزی قاطع به پایان رساندند.
عبدالله نوری اول و محمد غرضی پانزدهم شد تا شورای شهر اول تهران میان چپهای خطامامی تا راست مدرن با بوی هاشمی
تشکیل شود.
۱۵ منتخب شورای شهر اول تهران به این قرار بودند: عبدالله نوری (۵۸۸۶۳۳ رأی)، سعید حجاریانکاشانی (۳۸۶۰۶۹ رأی)، جمیله کدیور (۳۶۹۶۶۹ رأی)، فاطمه جلاییپور (۳۵۰۱۷۳ رأی)، محمدابراهیم اصغرزاده (۳۴۷۱۷۳ رأی)، محمد عطریانفر (۳۲۲۸۹۷ رأی)، احمد حکیمیپور (۳۰۴۴۶۰ رأی)، محمدحسین درودیان (۲۷۹۹۴۶ رأی)، سیدمحمود علیزادهطباطبایی (۲۶۰۴۶۲ رأی)، مرتضی لطفی (۲۲۴۸۶۷ رأی)، رحمتالله خسروی (۲۲۰۰۲۱ رأی)، غلامرضا فروزش (۲۱۵۵۲۰ رأی)، صدیقه وسمقی (۲۱۰۳۰۳ رأی)، عباس دوزدوزانی (۲۰۰۵۲۱ رأی) و سیدمحمد غرضی (۱۹۲۲۱۱ رأی).
در کلانشهرهای دیگر ازجمله اصفهان و شیراز هم اصلاحطلبان پیشتاز انتخابات شدند و این سازوکار نوساخته را به دست گرفتند و پس از آن نخستین چالشها پیشروی اصلاحطلبان قرار گرفت؛ زیرا ایده تشکیل شورا بدون درنظرگیری امکانات و ساختار مشخصی اجرا شده بود و فقط در تهران آن هم به خاطر نفوذ نمایندگان در دولت شورا توانست کار خود را منظم و منسجم آغاز کند؛ اما برای مثال در شیراز صرفا ساختمانی برای شروع کار به اعضای شورا اهدا شده بود و سازمان مشخصی تا چند مدت برای این کار وجود نداشت و محمدرضا مغاره بهعنوان رئیس شورا تا مدتی درگیر مشکلات اینچنینی و حجم وسیع مطالبات مردمی بهصورت نامههای دریافتی بود؛ زیرا شوراها مطالبه وسیعی را در شهرها ایجاد کرده بودند که با توجه به انتخابیبودن آن توقع مردم نیز طبیعتا از این سازوکار بهسرعت ایجاد شده بود.
شاید اولین چالش شوراهای شهر در سراسر کشور پس از استقرار، انتخاب شهردار بود که این روند در تهران ابعاد کلانتر و جدیتری به خود گرفت؛ زیرا چهرههایی که کاندیدای شهرداری تهران بودند، دارای سوابق بسیار پیچیدهتری نسبت به شهردار دیگر شهرها محسوب میشدند. برای مثال شهرداری تهران کاندیداهایی از جنس بهزاد نبوی، مرتضی الویری، محمد غرضی، دانشآشتیانی و چهرههای اینچنینی داشت و اداره تهران نیز همیشه لقمه بزرگی برای سیاستمداران بوده است و قربانیهای درخورتوجهی نیز داشته است.
اگرچه بازهم همه چیز به این سادگی پیش نرفت و ادامه روند کار شوراها ازجمله در تهران باعث بروز اختلافات جدی میان اصلاحطلبان شد که برخی همین مسئله را یکی از نخستین عوامل تضاد میان اصلاحطلبان میدانند. همین تضادها بالاخره شورای شهر اول اصلاحطلبان را در دیماه 81 تا انحلال نیز پیش برد؛ اما در شهرهای دیگر شاهد بروز چنین تضادهایی
در این ابعاد نبودیم.
شورای شهر اول تهران حتی ترور را نیز در سابقه خود به جا گذاشته است که آثار آن هنوز بر پیکر سعید حجاریان قابل مشاهده است. یک اثر دیگر این شورا که شاید اثر ماندگارش هنوز قابلدیدن باشد، نتیجه اختلاف اصلاحطلبان در شورای شهر اول است که برای دور دوم این شورا به علت ایجاد نوعی ناامیدی از این جریان در مدیریت شهری و تحریم انتخابات، اصولگرایان در تهران و شهرستانها موفق شدند به شوراهای شهر دست یابند و بر اثر آن محمود احمدینژاد را بهعنوان شهردار تهران معرفی کنند که به باور برخی این سمت، پل صعود او به ریاستجمهوری بود و مسلما نتایج دوران ریاستجمهوری او هنوز قابل لمس است.
تاکنون تنها یک نفر از اعضای شورای نخست اقدم به انتشار خاطراتش کرده است که به فهم بخشهای تاریک و مبهم آن دوره کمک میکند؛ مبهم از این نظر که چرا این سازوکار دموکراتیک با اختلافات درونی یک جناح دچار انحلال شد.
دیدگاه تان را بنویسید