نیره خادمی| مسعود فروتن، کارگردان تلویزیونی سریالهای پرطرفدار دهه٦٠ و ٧٠ بوده است. کارگردانی ٢٠٠ تلهتئاتر را برعهده داشته و در ساخت و ضبط برخی از برنامههای معتبر و تأثیرگذار موسیقی قبل و پس از انقلاب نقش داشته است. مرد ٧٤سالهای که در روزهای اوج، کارگردانی تلویزیونی را کنار گذاشت و مردم پس از آن بیشتر با صدا و تصویرش آشنا شدند.
آنطور که پیشتر تعریف کرده، خانه پدریاش همیشه پر از روزنامه و مجله بوده، با رادیو همزیستی داشته و هنوز هم دارد.
طبق عادت هر صبح به وقت صبحانه روزنامه کاغذی را در دست میگیرد، بو میکشد و میخواند و هرشب در رادیو پیام، قصه میگوید. او همین روزها که جهان گرفتار کروناست، با رعایت کامل اصول بهداشتی و مراقبتی به استودیوی ضبط برنامه میرود و هنوز برنامه تلویزیونی «شفا» را در شبکه سلامت دارد.
معتقد است که تلویزیون سهم ویژهای در بالابردن آگاهی مردم درباره بیماریها دارد و این برنامه در همین راستاست: «شفا» تا پیش از کرونا، درباره بیماریهای مختلف ساخته میشد. هر نوبت درباره یک بیماری با پزشکان، بیماران، پرستاران و خانوادههایشان صحبت میکردیم اما درحال حاضر برنامه را با موضوع کرونا ضبط میکنیم.
برخی مسائل ساده وجود دارد که درصورت توجه مشکلات کمتری ایجاد خواهد کرد. بهعنوان مثال، عدهای عطسه و سرفه دارند اما میترسند بیماریشان کرونا تشخیص داده شود؛ بنابراین به بیمارستان مراجعه نمیکنند، درصورتی که اگر بیماری به سرعت تشخیص داده شود، تا حد زیادی قابل درمان است.»
از مهمترین اقداماتی که در طول ساخت برنامه شفا انجام شده است، کمک به راهاندازی کمپینی برای ساخت و تکمیل یک مجتمع بیمارستانی ١٢ طبقه در محوطه بیمارستان مسیح دانشوری است. برنامهای که سبک خاصی از مستند است و هفتهای دوبار با اجرای فروتن از شبکه سلامت پخش میشود.
ارتباطات اجتماعی تغییر خواهد کرد
کارگردان قدیمی تلویزیون مثل خیلیهای دیگر معتقد است که جامعه بعد از کرونا حتما با جامعه قبل از آن متفاوت است و حتما این ماجراها پیشزمینه نوشتن قصهها و فیلمهای زیادی خواهد شد. «نباید یادمان برود چه بر ما گذشت.
پس از پایان این بحران، آدمها بیشتر یکدیگر را خواهند شناخت، قدر یکدیگر را بیشتر خواهند دانست و بیشتر مراقب هم خواهند بود. ارتباطات اجتماعی هم بعد از این تغییر خواهد کرد و به بهداشت فردی اهمیت بیشتری داده خواهد شد.»
همزمان با شیوع کرونا در ایران پروژه ساخت سریال آقازاده و سریال شاهرگ که فروتن در هر دو نقش داشت، متوقف شد. با وجود این، او همچنان به قصهگویی شبانهاش در رادیو پیام ادامه میدهد و برنامه بدون انقضا را به صورت هفتگی در رادیو گفتوگو اجرا میکند.
زمانهای باقیمانده این روزهای قرنطینه را در خانه به استراحت، خواندن کتابهای نخوانده، اتمام پروژههای ناتمام و دیدن فیلمهای مورد علاقهاش میگذراند: «از مدتها پیش میخواستم دایی جان ناپلئون، سوته دلان، بلوچ، نفرین، لورنس عربستان، برباد رفته و خلاصه فیلمهای مورد علاقهام را ببینم اما فرصت نمیشد. داستانهای زیادی در این سالها در ذهنم داشتم که فرصت روی کاغذ آمدنشان نبود. از این تعطیلات اجباری برای رسیدن به کارهای عقبافتادهام استفاده کردم. یک کتاب صوتی را برای سوره مهر تمام کردم.
همچنین قصه عزیزجان را که هرشب در رادیو پیام میخواندم، به پایان رساندم، چون نشر علمی آن را برای چاپ خواسته بود.»
سرمایهگذاری روی داشتهها
پس از شیوع کرونا، مردم شکل دیگری از زندگی را تجربه میکنند که بیشتر با دنیای مجازی سروکار دارد. آنهایی که تا پیش از این کمتر به دنیای مجازی رغبت داشتند، حالا حضورشان در اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی پررنگ شده. مردم خریدهایشان را مجازی انجام میدهند، فیلم و کنسرت آنلاین تماشا میکنند، به گشتوگذار مجازی میروند و از ارتباط ویدیویی و مجازی هم بیشتر استفاده میکنند. به گفته مسعود فروتن، حتی عدهای که فکر میکردند نگاهنکردن به تلویزیون نوعی پُز است، حالا بیشتر به تماشای آن مینشینند و حتی میبینند که آموزش کودکانشان هم از آن طریق قابل انجام است.
«تلویزیون شخص ثالث هرخانهای است، باید بیشتر آن را نگاه کنیم تا بیشتر همدیگر را بشناسیم. این بحران به ما یاد داد که حتما نباید برای انجام بسیاری از کارها، مثل پرداخت قبوض، خرید منزل، آموزش و حتی ساخت قطعه موسیقی از خانه بیرون رفت. وقتی چندین نفر، هرکدام از یک خانه با هم یک قطعه را مینوازند یا دورکاری میکنند، یعنی این شرایط را قبول کردهاند و روی داشتههایشان سرمایهگذاری کردهاند. کرونا ما را با این وجهه از دنیای مجازی بیشتر آشنا کرد؛ اینکه میشود بدون ترددهای غیرضروری و ایجاد ترافیک در شهر بسیاری از کارها را انجام داد.»
تلهتئاترها کلاس درس بود
دهه٦٠ و ٧٠ تا اواخر دهه٨٠ تلهتئاترهای زیادی در شبکههای یک، دو و بهویژه شبکه چهار تلویزیون ساخته و نمایش داده شد که بیشتر آنها را او کارگردانی کرد. به قول خودش «رکورددار ساخت تلهتئاتر» بود اما از پنجسال پیش دیگر هیچ رغبتی به ساخت این آثار وجود ندارد.
میگوید لابد تشخیص دادند تئاتر به جای تلویزیون، روی صحنه باشد: «تا پنجسال پیش از هر پنج تلهتئاتر یک مورد را کارگردانی کردم اما الان هیچ. همیشه خود را تئاتری میدانم. بازیگر در تئاتر نفس به نفس با مخاطب است. اگرچه هنوز هم جرأت نمیکنم تئاتر بازی کنم.»
حالا البته هر نمایش یا کنسرتی توسط یک گروه ضبط میشود تا به صورت سیدی در اختیار مخاطبان قرار گیرد؛ آثاری که چندان دندانگیر نیست: «در تلهتئاتر باید اندازه کادرها مشخص باشد و حرکات دوربین خواننده را پای کار نگه دارد اما این تئاترهایی که روی صحنه ضبط میشود را قبول ندارم.
شما در تلهتئاتر، باید تئاتر را به زبان زنده تصویر دربیاورید اما اینها دوربین گذاشتهاند و فقط آن را ضبط میکنند. تلهتئاتر خیلی مهم است. بچههایی که حالا تئاتر کار میکنند، از طریق تلهتئاتر بازیگری را تعقیب کردند و بسیاری بازیگری را از آنجا شروع و در آنجا رشد کردند، چون برایشان کلاس درس و آموزشگاه بود. حالا در شبکه چهار گروهی به اسم تئاتر و نمایش وجود دارد اما نه هرگز تئاتری در آن تصویب و نه کاری اجرا میشود.»
نسلی که از دل سانسور حرفش را میزند
سریالهای مثل آباد، افسانه سلطان و شبان، آینه و تلهتئاترهای خاموشی دریا، گل یاس، خرده جنایتهای زن و شوهری و بازپرس وارد میشود. بهعلاوه چند برنامه موسیقی از مهمترین آثار مسعود فروتن بهعنوان کارگردان تلویزیونی است و با خوانندگانی چون محمدرضا شجریان و شهرام ناظری همکاری کرده است. از پشت آن عینک نشسته بر صورتش به آینده نگاه میکند و میگوید که کارش در این عرصه تمام شده است و با وجود تمام سختیهای نسل جدید، هنر را نجات خواهند داد. «نسل ما دیگر باید کار دیگری انجام دهد، چون دیگر حرفی برای گفتن نداریم.
بدون هیچ تعارفی من در کارگردانی تلویزیون بهترین کارها را انجام دادم و در بهترین جا ایستادم، اما حالا نوبت جوانترهاست. بهترین جایزهام را از دست طرفداران و تئاتریها گرفتم و نیازی نیست تا آخر من را بالا ببرند و برایم دست بزنند. تلویزیون و رادیو همیشه محتاج نسل جوان است، ما میتوانیم به آنها مشاوره بدهیم. الان تئاتر را جوانها سر پا نگه داشتهاند، نسلی که توانست از دل سانسور حرفش را بزند. شاید تکنیک بیشتری دارند اما آزادیهای تصویری ما را ندارند. من بهشدت به نسل کنونی اعتقاد دارم و همه حرفها را همین جوانهای ٣٠ و ٤٠ساله در سینما میزنند.
بعضیها فکر میکنند هر فیلمی ساختند، شاهکار است و همه باید برای آنها دست بزنند، درحالی که حتی همه آثار اسکورسیزی هم شاهکار نیست و کار بد هم دارد؛ بنابراین نباید توقع داشته باشیم هر فیلمی که ساختیم، به ما جایزه بدهند. باید کنار برویم تا جوانها خودشان را نشان دهند. عاشق جوانهایی هستم که کار تئاتر میکنند. همیشه میگویم مهم نیست که سر صف باشید، مهم این است که توی صف باشید. من هم همیشه سعی کردم توی صف باشم و همیشه مثل رودخانهای در جریان هستم.»
«چندسال پیش در یک برنامهای آقای شجریان داشت من را به خانمش معرفی میکرد و به من میگفت یادت هست که ٤٠سال پیش با هم کار میکردیم، این برای من خیلی جذاب بود.» مسعود فروتن همیشه در مصاحبههایش گفته که پدر و مادرش اهل مطالعه بودند و موسیقی اصیل ایرانی گوش میکردند، کاری که به قول خودش باعث بالارفتن سلیقه موسیقایی آنها شد و در آینده او تأثیر گذاشت: «پدر زندگی عارف طوری داشت و موسیقی را دوست داشت. در خانه ما همه طرفدار موسیقی اصیل ایرانی بودند. شبها در کار پدر مینشستیم و برنامه گلها را گوش میکردیم. این برنامه سلیقه موسیقایی ما را بالا برد. بعدها در کار هم تأثیر گذاشت و در زمینه موسیقی اصیل ایرانی هم کارهایی انجام دادم.»
دیدگاه تان را بنویسید