امیر آقایی متولد 10 مرداد 1349 در ارومیه بازیگر ، نقاش و عکاس درجه یک است.فارغ التحصیل لیسانس رشته کارگردانی می باشد که از تئاتر شروع کرد و با سینما دیده شد تا اینکه با تلویزیون به شهرت رسید و حالا نویسندگی هم می کند
لیسانس تئاتر
● بی مادر – 1400
● خط نجات – 1400
● شبگرد – 1400
● خائن کشی – 1400
● شب، داخلی، دیوار – 1399
● شنای پروانه – 1398
● سم پاشی – 1398
● گواهی امضاء – 1398
● دیدن این فیلم جرم است! – 1397
● مردی بدون سایه – 1397
● روسی – 1396
● بدون تاریخ، بدون امضاء – 1395
● حریم شخصی – 1395
● لینا – 1395
● فصل نرگس – 1394
● بادیگارد – 1394
● پری دریایی – 1394
● شیفت شب – 1393
● چهارشنبه 19 اردیبهشت – 1393
● 360 درجه – 1393
● کوچه بینام – 1393
● هیس! دخترها فریاد نمیزنند – 1392
● گهوارهای برای مادر – 1391
● زندگی خصوصی – 1390
● سعادت آباد – 1389
● ما همه گناهکاریم – 1389
● مرگ کسب و کار من است – 1389
● اوباش – 1389
● خواب بد – 1388
● دوزخ، برزخ، بهشت – 1387
● کیمیا و خاک – 1387
● نیلوفر – 1387
● آخرین نقش – 1386
● زن دوم – 1386
● روز برمی آید – 1385
● راه طی شده – 1384
● ارتفاع پست –
1380
● نوار زرد – 1396
● چرخ و فلک – 1395
● آسمان من – 1393
● یادآوری – 1392
● سرزمین کهن – 1392
● راستش را بگو – 1391
● ارمغان تاریکی – 1389
● عبور از پاییز – 1388
● بی گناهان – 1387
● سالهای برف و بنفشه – 1385
● اولین شب آرامش – 1384
● باغ بلور – 1382
● خاک سرخ – 1380
شبکه خانگی
● آقازاده – 1399
● رقص روی شیشه – 1397
● عالیجناب – 1396
● قلب یخی 3 – 1391
● میتوانستم سربه هوایت باشم – 1378
● دختر ماه هفتم – 1380
● من از جغرافیای جهان فقط راه خانه ام را بلدم – 1383
● بیدها در باد – 1389
● زمان به وقت ما همیشه ابتدای شب است – 1394
● باخود و با دیگریاش – 1395
تنها یک خواهر دارد و پدرش سال 1358 در 9 سالگی او در یک سانحه رانندگی فوت کرد ، گذشت تا اینکه به همراه خانواده به محله گلشن تهران نقل مکان کردند
او حالا کنار زبان مادری اش (ترکی) به زبان استانبولی هم مسلط است
در تهران به مدرسه شبانه روزی رفت تا روزها بتواند در یک کارخانه تراشکاری نان آور خانه باشد و در کنار آن با حمایت دایی اش «محمود آیدین» شروع به نوشتن کرد
اواخر دبیرستان در مسیر محل کارش بیلبورد کلاس های آزادی بازیگری او را به آموزشگاه بازیگری کشاند و زیر نظر احمد آقالو و خسرو دهقان دوره های بازیگری را دید.
از آنجا تئاتر را شروع کرد تا اینکه سال 74 وقتی 25 ساله بود بعنوان سیاهی لشگر در فیلم «ضیافت» مسعود کیمیایی حضور داشت و در ادامه سال 1375 با گروه تئاتر آزیتا حاجیان مسیر هنری اش حرفه ای و جدی تر شد.
در سال 1379 وقتی 30 ساله بود از تئاتر به ابراهیم حاتمی کیا معرفی شد که به این ترتیب با سریال «خاک سرخ» اولین تجربه بازی در جلوی دوربین را بدست آورد
سال 1380 حرفه ای با فیلم «ارتفاع پست» وارد سینما شد تا اینکه سال 1384 با سریال «اولین شب آرامش» چهره اش در شبکه سه به شهرت رسید
علاقه خاصی به عکاسی دارد و در این رابطه می گوید: در گذشته همراه با مهدی پاکدل برای عکاسی بسیار سفر می کردیم و در هوای گرگ و میش قدم میزدیم و در سکوت عکاسی میکردیم
امیر آقایی کنار عکاسی اولین مجموعه شعر خود بنام بیدها در باد را سال 1389 توسط انتشارات حوض نقره منتشر کرد
عکس امیر آقایی و خواهرش
هیچ وقت به خواستگاری نرفته ام و هنوز به صورت جدی به ازدواج فکر نمی کنم با اینکه ازدواج اتفاق مهمی است و یک روز باید به آن فکر کنم
بسیار اهل سفر کردن است و برایش به مقصد رسیدن مفهومی ندارد ، مسیر سفر است که برایش مهم است و معتقد است که اولین جذابیت سفر اینست که موبایل را خاموش کنی و ارتباطت با تمام دنیا قطع شود
می گوید اولین نشانه های عرفان در هزاره سوم ، نداشتن موبایل است
اصولا آدم معاشرتی نیست، هر چند دوستان زیادی دارد اما تنها در همین حد که آنها را ببیند و برای تفریح کنارشان باشد ولی دوست واقعی نداشته است
او برای خود قوانینی دارد که هیچ جا نوشته نشده است ، مثلا ربا به هر شکلش برایش حرام است حتی سودی که دولت برای بانک ها در نظر گرفته است
یا مثلا امکان ندارد نقشی را بپذیرد که قبل از او به شخص دیگری پیشنهاد شده و آن آدم به هر دلیلی شرایطش برای ایفای آن مهیا نشده است
چون معتقد است درباره چیزی که متعلق به او نیست حتی نباید فکر کند
رویای من نوبل بود، خیلی غم انگیز است آدم از پشت کوه با رویای نوبل بیاید بعد دغدغه اش بشود سیمرغ بلورین !
نمی خواهم بگویم دغدغه ام سیمرغ بلورین است چون واقعا اینگونه نیست منظورم این است که حتما اتفاق بدی افتاده که اینقدر پیمانه هایمان کوچک شده است
امیر آقایی بعد از عقد قرارداد با فیلم سیاسی «پایان نامه» که در مورد حوادث بعد از انتخابات 88 بود ترجیح داد با پرداخت جریمه 170 میلیونی قید حضور در آنرا بزند
البته این بازی نکردن صرفا به پرداخت جریمه تمام نشد و مدتی ممنوع الکار هم بود
این هنرمند در سال 1398 وقتی 49 ساله بود برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم «شنای پروانه» از جشنواره فیلم فجر شد
در تمام این سال ها پیشنهادات زیادی از ترکیه داشتم و نمی پذیرفتم تا اینکه یک سریال بی نظیر تاریخی بنام «حریم سلطان» پیشنهاد شد که قبول کردم
بسیار سر قرارداد اذیتشان کردم چون می خواستم بعد از آن به ایران بازگردم
قرارداد بستم ، تست لباس و گریم رو رفتیم و چند روز هم فیلمبرداری شد اما یک روز از ایران زنگ زدند و گفتند برگردم ، گفتم یعنی چه ؟ گفتند صلاح نیست برگرد
در دولت خاتمی کتاب های من چاپ می شد اما در دولت بعدی (احمدی نژاد) کتاب هایم تجدید چاپ نشد ، به صراحت می گویم از کتاب هایم ارتزاق نکردم.
کتاب دغدغه شخصی ام است ، نمی توانم که ننویسم ولی خوب مشکلات سد راهمان است.
منابع : ویکی پدیا و فتوکده