به مناسبت روز شعر و ادب پارسی
زبان مادری
بر آن سرم _گر خدا بخواهد_ که داد صدق از دغل بگیرم
به ضرب تیغ گهرشناسان تقاص اصل از بدل بگیرم
زبان شیوای مادری را که گشته چندی اسیر لکنت
به رسم تیمار و چاره جویی, چو مادری در بغل بگیرم
به کند و کاوی دوباره جویم رهی به گنجینه ی معانی
ز شهد جان بگذرم که از واژه ها چو کندو عسل بگیرم
نظام گفتار فارسی را, مدد به ایثار جان رسانم
ز هجمه ی بی امان رهانم اگر امان از اجل بگیرم
ز تیشه ی واژه ی فرنگی بری کنم بیشه ی دری را
ز اهل تقلید لفظ تازی, علم ستانم, کتل بگیرم
به اشک خونین خامه روبم, غبار این کاخ باستانی
ز پایه هایش که رفته کم کم به سوی سستی، خلل بگیرم
بر آن سرم تا حریر جان را در آبشار خرد بشویم
سریر تدبیر واژگان را ,ز عالم بی عمل بگیرم
کنون که بس مدعی ز هر سو ,به کاروان ادب بتازد
به تیغ شعرم ز دست رهزن, عنان اسب غزل بگیرم
منیع : افشین علا
دیدگاه تان را بنویسید