55 آنلاین-افزون بر یک ماه از استقرار دولت «جو بایدن» در ایالات متحده آمریکا می گذرد و برخی انتصاب ها در این دولت نشان می دهد که افراد منصوب شده در این دولت، در گذشته رویکرد خصومت آمیز با ایران نداشته و تا حدود زیادی متفاوت از افرادی هستند که رفتار شدیداً خصومت آمیز با ایران دارند.
از طرفی در روز چهارشنبه 29 بهمن 1399، خانم دکتر سیده آرین طباطبایی، اعلام کرد که به عنوان مشاور ارشد رئیس اداره کنترل تسلیحات و امنیت بین الملل وزارت خارجه آمریکا منصوب شده است.
در گفت و گوی «55 آنلاین» با دکتر محمدجعفر جوادی ارجمند، استاد دانشگاه و پژوهشگر مطالعات صلح، آثار و تبعات منصوب شدن یک ایرانی به عنوان مشاور ارشد وزارت خارجه آمریکا بررسی شده است.
دکتر سیده آرین طباطبایی، دختر دکتر سیدجواد طباطبایی استاد اخراجی دانشگاه تهران در اوایل دهه 60 است. سیدجواد طباطبایی، هم اکنون عضو هیات علمی دایره المعارف بزرگ اسلامی واقع در منطقه دارآباد تهران بوده و همچنین ارائه کننده نظریه «ایران شهری» است که نظام سیاسی ایران را متاثر از فرهنگ ایران می داند.
*****
*در روزهای اخیر خانم دکتر آرین طباطبایی، دختر سیدجواد طباطبایی به عنوان مشاور رئیس اداره کنترل تسلیحات وزارت خارجه آمریکا منصوب شده. خانم طباطبایی نوه آیت الله سطانی طباطیایی، برادرزاده سیدصادق طباطبایی و دختردایی سیدحسن خمینی هستند.
ایشان فوق لیسانس صلح و دکترای مطالعات جنگ دارند و البته در روزهای اخیر نظرات مختلفی در مورد این انتصاب مطرح شده. با توجه به این که جنابعالی پژوهشگر حوزه صلح هستید، شما چه نظری دارید نسبت به این که یک ایرانی، مسئولیتی در این حد در دولت آمریکا گرفته است؟
-من پیش از این فقط یک مقاله از خانم طباطبایی خوانده بودم. با خواندن آن مقاله احساس کردم ایشان با توجه به این که نه جنگ را دیده و نه فضای کشور را در آن زمان دیده، تحلیل منصفانه و خوبی دارد.
اساساً این که یک ایرانی به چنین سِمتی در مسئولیت های رده بالای دولت آقای بایدن می رسد، یک فرصت است تا یک تهدید. به هر حال، هر طور باشد خانم طباطبایی، یک ایرانی است و عِرق ایرانی، فهم ایرانی و تعصبات ایرانی دارد و برای او عُلقه ایرانی مطرح است هر چند که در خارج از ایران زندگی می کند.
ما وقتی که در یک تحلیل کُلی می گوییم ایرانی های خارج از کشور، سرمایه های اجتماعی ما هستند، باید از آنها نیز به عنوان سرمایه اجتماعی نگهداری شود و همچنین از آنها استفاده شود. در این زمینه، اعتقاد دارم که در چارچوب کُلی سرمایه اجتماعی می شود به این موضوع، به عنوان یک فرصت نگاه کرد.
*در آن مقاله تالیفی خانم طباطبایی، چه نکاتی مطرح شده بود که برای شما جالب بوده؟
-یک فصلنامه جهانی معروف به نام اینترنشنال سکیوریتی (International Security) به معنای امنیت بین المللی منتشر می شود که چند سال پیش یک مقاله مشترک از خانم طباطبایی در آن منتشر شده بود. اساساً افرادی که در آن مجله، مقاله منتشر می کنند باید در حوزه مسائل بین المللی و امنیتی، صاحب علم و تخصص باشند.
من این مقاله را مطالعه کردم و البته بعداً ترجمه هم شد. کلیّت آن مقاله این طور است که نگاه یک فرد به آثار و بازتاب های جنگ ایران و عراق، در ساختارهای بعدی نگاه مثبت و تحول زایی است یعنی اعتقاد دارد که جنگ ایران و عراق، باعث ظرفیت سازی های گوناگونی برای ایران شده.
امنیت هستی شناختی، یکی از مباحث مهم سیاست خارجی هر کشور است و در این زمینه هویّت خیلی مهم است. تحلیلگران معروف دنیا از جمله آقای فرید زکریا، هویت را یک مساله اصلی می دانند. تا جایی که یادم هست خانم طباطبایی، در آن مقاله به این موضوع پرداخته بود که چگونه شد که هویت یابی ایرانی ها از خلال این جنگ هشت ساله بیرون آمد.
*اطلاعات دقیقی از خانم طباطبایی وجود ندارد ولی ظاهراً و با توجه به مهاجرت پدرشان در آن سال ها به خارج از کشور، احتمالاً در فرانسه به دنیا آمده. در زمان استقرار دولت ترامپ، دیدگاه خانم طباطبایی نزدیک بوده به دیدگاه کسانی که الان در دولت بایدن به قدرت رسیده اند.
در شهریور 1399 یعنی قبل از انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا، خانم طباطبایی گفته بود «سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران موفق نبوده است». در دولت دموکرات ها در آمریکا، احتمالاً یک ایرانی چه دیدگاه و طرز فکری باید داشته باشد تا به عنوان مشاور ارشد انتخاب شود؟
-این نوع اقدامات در سیاست خارجی دولت بایدن نسبت به مجموع منطقه و ایران، پالس های مثبت است یعنی به هر حال، این اقدام یک حرکت رو به جلو است. دولت بایدن به نوعی می خواهد از سیاست های قبلی دوره ترامپ فاصله بگیرد. البته این فاصله گرفتن، هنوز چندان آشکار نیست.
این انتصاب، حداقل یک کار نمادین است که مثلاً ما ببینیم یک ایرانی تبار، در این سِمت قرار می گیرد. من فکر می کنم این کار به عنوان یک تحول نمادین، قابل بررسی است. بر این اساس، تاکید دارم که یک فرصت است. با این کار، یک دریچه باز می شود نسبت به زمانی که یک آمریکایی کاملاً جنگ طلب و ضد ایرانی، منصوب شود.
وقتی که یک فرد ایرانی تبار با چنین سابقه ای مشاور وزارت خارجه آمریکا می شود، مجموعاً یک پالس مثبت بوده و می شود از این پالس ها، بهره برداری کرد. سیاست خارجی نیز، عرصه ای است که باید از این فرصت ها به نوعی در همان حد و اندازه خودش بهره برداری کرد.
*افرادی مثل خانم وِندی شِرمن و آقای جان کری و همچنین افراد دیگر که در دولت اوباما بودند و توافق هسته ای را به نتیجه رساندند، در دولت بایدن هم مسئولیت گرفته اند و این افراد، رویکرد خصمانه نسبت به ایران نداشتند. آیا این نوع اقدامات و انتصاب این افراد، در ارتباط با ایران کافی است؟
-خیر. به نظر من این طور نمی شود تحلیل کرد. در ارتباط با ایران، اقداماتی که از طرف آمریکا می خواهد انجام شود یا تحولی که می خواهد اتفاق بیفتد، همان نظری است که به عنوان نظر اجماعی کشور ما در سیاست خارجی مطرح می شود. آن نظر، همان چیزی است که مقام معظم رهبری هم گفته اند که ما به جای صحبت، عمل می خواهیم.
ما می بینیم افرادی از دولت اوباما، در دولت بایدن هم حضور دارند ولی اگر گام هایی مثبت در مسیر رفع تحریم ها برداشته شود، نشان می دهد که آن سیاست جمعی، آن سیاست کُلی و سیاستگذاری در مسیری هدایت می شود که امکان یک نوع تعامل فراهم شود هم از جانب ایران و هم آمریکا.
تا زمانی که قدم های عملی و اجرایی برداشته نشود، به نظرم وجود افرادی که در دولت بایدن هم هستند، چندان قابل ارزیابی نیست.
*خانم بونی جِنکینز، دکترای حقوق دارد و کارشناس منع گسترش سلاح های هسته ای است که در دولت بایدن به عنوان رئیس اداره کنترل تسلیحات وامنیت بین الملل وزارت خارجه آمریکا منصوب شده. خانم طباطبایی که مشاور ارشد او شده کارشناس صلح و مطالعات جنگ و بین الملل است.
اگر رئیس اداره کنترل تسلیحات وزارت خارجه آمریکا، یک زن نبود آیا باز احتمال انتصاب خانم طباطبایی، وجود داشت و واقعاً دولت بایدن با دقت این انتصاب را انجام داده یا نه؟
-انتصاب ها معمولاً بر اساس نقشه و کار حساب شده بسیار پیچیده و بر اساس محاسبات است. خانم کاملا هریس نیز که به عنوان معاون بایدن کار می کند، ویژگی ها و شخصیت خاصی دارد و الان به صحنه آمده و کار می کند.
به نظرم موضوع جنسیت، چندان مطرح نیست. بحث نگاه به آینده و چگونگی پیشبرد سیاست ها و تکمیل کردن این پازل، مهم است تا این که فرد دیگری باشد.
*خانم هریس دورگه بوده و مادرش هندی و پدرش جاماییکایی هستند و خانم جِنکینز (مسئول کنترل تسلیحات وزارت خارجه)، سیاه پوست است. آیا این امکان وجود ندارد که خانم طباطبایی از جنبه بحث های مربوط به اقلیت و خارجی بودن، انتخاب شده باشد؟
-نکته اساسی این است که امروزه آمریکا در یک شرایط حساس از نظر ساختار اجتماعی قرار گرفته است. یک مقاله در مجله آمریکایی معروف فارِن اَفرز (Foreign Affairs) که در حوزه علوم سیاسی و روابط بین الملل فعال است، چاپ شده و در آن بحث افول و صعود آمریکا مطرح شده.
در آمریکا، تضادهای اجتماعی شکل گرفته و در دوره ترامپ هم، برخوردهای اجتماعی، درگیری ها و خشونت ها مشاهده شد و برخی سیاه پوستان کشته شدند. انتصاب هایی که دورگه یا به نوعی سیاه پوست هستند، یک نوع نگاه به این است که ساختارهای اجتماعی آمریکا، ترمیم شود و به همبستگی و انسجام اجتماعی کمک کند چون برخی کارشناسان، نسبت به بروز تنش های اجتماعی، درگیری، جنگ و تجزیه کشور آمریکا، هشدار دادند.
*برخی رسانه های داخلی ایرانی با اشاره به این که خانم طباطبایی گفته دولت بایدن نباید سریع به برجام برگردد و برگشت سریع آمریکا به برجام اشتباه است، نتیجه گیری کرده اند که انتصاب خانم طباطبایی به عنوان مشاور، امتیازی برای ایران نیست.
به طور مشخص، شما چنین اعتقادی نسبت به این انتصاب ندارید و صرفاً آن را فرصت می دانید؟
-من تاکید بر فرصت بودن دارم چرا که ما باید گام های بیش تری از طرف دولت آمریکا ببینیم یعنی مواضع اعلانی و گفت و گویی انجام شود و اظهار نظری صورت بگیرد. بنابراین، بر آن اساس می توان ارزیابی کرد.
*یک ایرانی به نام خانم سحر نوروززاده، در دولت اوباما فرد موثری بود. در همان زمان، همین خانم نوروززراده، در جلسات چند نفره اوباما شرکت می کرد و از طرفی، سفره هفت سین آماده کرد و جان کری به عنوان وزیر خارجه از آن بازدید کرد. ما در همان سال ها، هشت بار پیام نوروزی اوباما را داشتیم و او به زبان فارسی تبریک می گفت.
در همان زمان خانم هدیه غفاری، مدیر گل آرایی کاخ سفید بود. آیا با حضور این افراد در دولت آقای اوباما، احیانا آنها توانسته اند حداقل دیدگاه رئیس جمهور یا وزیر خارجه آمریکا را نسبت به ایران تلطیف کنند؟
-بعید می دانم این طور بوده باشد. در آمریکا، بیش از این که بخواهیم روی کارگزاران و افراد حساب کنیم باید بیش تر به ساختارها نگاه کنیم یعنی کار در درون ساختارها انجام می شود.
تعاملات یک کارگزار با ساختار، دقیقاً بستگی به نوع قانونمندی، نوع شکل گیری ساختار و نوع فرآیندها دارد. افراد، نقش های تسهیل کننده خیلی کمی دارند و اصل این است که ساختار صحبت می کند.
*این که اوباما هر سال پیام نوروزی برای ایرانی ها منتشر کرد و دولت آمریکا، سفره هفت سین برپا کرد را ناشی از تاثیرگذاری افراد ایرانی در کاخ سفید و دولت اوباما نمی دانید؟
-این کارها، جنبه نمادین و سمبلیک دارد. به کارهای نمادین، فقط باید در حد نمادین نگاه شود. اوباما به طور مشخص گفت که اگر توانایی این را داشت پیچ و مهره های صنعت هسته ای ایران را باز می کرد. این صحبت اوباما، یک پیام مهم بود و نشان می دهد که مخاصمات و تنش ها در چه بستری قرار دارد.
آن کارهایی که جنبه نمادین و سمبلیک دارد در حد خود نمادین، باید مورد توجه قرار بگیرد و نه به عنوان کارهای اساسی و زیربنایی.
*اگر از نظر تبار شناسی بررسی کنیم به عنوان این که خانم طباطبایی، ایرانی است و به طور خانوادگی نسبت فامیلی با خانواده سیداحمد خمینی و سیدحسن خمینی دارد، آیا با این تبار و پیشینه ای که دارند، ممکن است حضور ایشان تاثیرگذاری خاصی در دولت آمریکا داشته باشد؟
-حداقل الان خیلی زود است که بخواهیم ارزیابی داشته باشیم چرا که باید مدتی بگذرد. اساساً صحنه سیاست خارجی، صحنه رفتارها است. رفتارهای مختلف و فضای رفتاری که به وجود می آید، می توانند تعیین کننده باشد.
البته وجود لابی، می تواند ذهنیت آمریکایی ها و ایرانی از همدیگر را به هم نزدیک کند. چنانچه بشود در آینده، لابی هایی ایجاد کرد و آنها به نوعی طرفدار ایران باشند و به دنبال منافع ملی ایران و مردم ایران باشند، می توانند تاثیرگذار باشند.
تا حالا تاثیرگذاری از طریق وجود لابی وجود نداشته و سطح تاثیرگذاری برخی لابی ها، بسیار پایین بوده است. با این حال، لابی کردن، همیشه یک ظرفیت است و ما می بینیم کشورهای دیگر که ارتباط خوبی با ایالات متحده آمریکا دارند، به خاطر لابی گری است که آن کشورها در ایالات متحده دارند و از این طریق، تصویر سازی می کنند.
ما هنوز در این زمینه، خیلی در سطح پایین و ابتدایی هستیم ولی در آن راستا می شود این از این نوع لابی ها استفاده کرد.
*خانم طباطبایی در همان زمان استقرار دولت ترامپ، اعتقاد داشتند که فشار حداکثری ترامپ، در سطح تاکتیکی موفق بوده و در سطح راهبردی، منجر به تغییر رفتار ایران نشده و موفق نبوده است. همچنین خانم طباطبایی در مورد برجام (توافق هسته ای) اعتقاد دارد که دولت بایدن نباید برای بازگشت به برجام عجله کند و ایران به خاطر داشتن مشکلات اقتصادی، پیشقدم می شود.
با این نوع نگاه که خانم طباطبایی دارد، شما فکر می کنید در آینده این انتصاب تاثیرگذاری مثبتی داشته باشد یا این که در مجموع به نظر نمی آید این انتصاب، به نفع ما و به نفع کشور ما اثرگذاری داشته باشد
-پیش بینی در این نوع مسائل، خیلی سخت است. چرا که عرصه سیاست خارجی، عرصه برخی تحولات آنی و دامنه دار است. ما اگر بخواهیم با توجه به تحولات دامنه دار، ارزیابی کنیم هنوز ما پالس های مثبت مهمی را در ارتباط با برجام ندیده ایم.
البته این یک واقعیت است که «سیاست فشار حداکثری» دولت ترامپ نتوانست موفق باشد. برخی مقامات دولت ترامپ می گفتند ما می خواهیم نوروز سال 2019 را در ایران جشن بگیریم. آن خواسته ها، هیچوقت محقق نشد و این وضع، نشان می دهد که سیاست فشار حداکثری، نتیجه نداشت.
در اواخر دولت ترامپ که هنوز ترامپ در رأس قدرت بود، یک تحلیل که رواج پیدا کرد و برخی ایرانی ها به آن باور پیدا کرده بودند، این بود که ترامپ در روزهای آخر زیرساخت های ایران را مورد حمله قرار می دهد.
در حالی که در عمل چنین حمله ای اتفاق نیفتاد و در مقابل، در آمریکا شرایط وخامت باری برای ترامپ به وجود آمد. ما آن شرایط وحشتناک حمله طرفداران ترامپ به ساختمان مجلس آمریکا را مشاهده کردیم.
لذا ما باید در عرصه عمل و در بلند مدت، منتظر گام های اساسی و مهم باشیم. ما در ارتباط با برجام، تا چندی پیش کاملاً به تعهدات خودمان عمل کردیم ولی الان با مصوبه مجلس شورای اسلامی، در راستای گام برداشتن عملی و یگ گام آنها و یک گام ما، تصمیم گیری شده.
این مصوبه مجلس، یک اقدام اساسی است و مصوب شد که اگر طرف مقابل، اقدام مناسب انجام ندهد ایران همکاری های داوطلبانه را با آژانس های بین المللی اتمی کاهش بدهد. همه اینها منوط به این است که اقدامات عملی از ناحیه اروپایی های عضو برجام شروع شود و ما طلیعه این همکاری ها را ببینیم.
دیدگاه تان را بنویسید