روز گذشته رئیسجمهوری اعلام کرد که ۲۵ میلیون ایرانی از کرونا عبور کردهاند و ۳۵ میلیون ایرانی دیگر در معرض این بیماری هستند. بررسی این آمارها چند نکته ابهامآمیز در پی دارد. نخست اینکه بررسیها نشان میدهد با در نظر گرفتن نرخ متوسط مرگومیر به ابتلا در یک سناریوی حداقلی، میزان مرگومیر چندبرابر نرخ کنونی است.
بنابراین یا میزان ابتلا رقم کمتری است، یا اینکه میزان کشندگی این بیماری حتی از آنفلوآنزا نیز کمتر بوده است. نکته دیگر، اینکه اعلام شده ۳۵ میلیون ایرانی در معرض بیماری قرار دارند و نیاز است که تختهای بیمارستانی و امکانات بیشتری مهیا شود؛ این موضوع یعنی اینکه استراتژی پیش روی ایران، ایمنی گلهای است، اما نکته مهم این است که در حال حاضر با توجه به اینکه در این بیماری پادتن همیشگی در بدن ساخته نمیشود، در این صورت سیاست ایمنی گلهای نیز در دستور کار کشوری قرار ندارد. بنابراین این امکان وجود دارد که در نظر گرفتن این نوع سیاست، باعث شود که میزان مرگومیر در ماههای آتی روند بیشتری را ثبت کند.
روز گذشته رئیسجمهوری در آماری اعلام کرد که میزان ابتلای دستهجمعی ایرانیان بر اساس مطالعات انجام شده در تستهای سرولوژی به رقم ۲۵ میلیون نفر رسیده است. اما این موضوع به چه معنی است؟ تستهای سرولوژی در حقیقت تستهای خونی است که میزان آنتیبادی در بدن را اندازه میگیرند و در نتیجه مثبت شدن، این موضوع نشان میدهد که چند نفر از جمعیت یک کشور به این بیماری مبتلا شدهاند. بر اساس مطالعات کشورها، حدود ۸۰ درصد افراد در مقابله با این بیماری بدون علامت یا با علامت خفیف هستند. ۱۵ درصد آنها نیز در بیمارستان بستری میشوند و وضعیت برای ۵ درصد شدید میشود. از سوی دیگر، برآوردها نشان میدهد میزان مرگومیر این بیماری نیز کمتر از یک درصد است. بهعنوان مثال در یک تحقیق جدید در آمریکا میزان مرگومیر ناشی از این بیماری حدود ۶/ ۰ درصد گزارش شده است. برخی از کارشناسان عنوان میکنند این رقم در کشورهایی با جمعیت جوان به حدود ۴/ ۰ درصد نیز میرسد و میتوان این رقم را برای ایران در این سطح در نظر گرفت. باید توجه کرد که مرگومیر ناشی از آنفلوآنزا حدود ۱/ ۰ درصد است و حتی با این رقم پایین، میزان مرگومیر این بیماری ۴ برابر بیشتر است. با توجه به این آمارها و در نظر گرفتن نرخ ۴/ ۰ درصد برای ۲۵ میلیون مبتلا، نرخ کلی مرگومیر به رقم ۱۰۰ هزار نفر میرسد که رقم نسبتا بالایی است. این در حالی است که رئیسجمهوری میزان کل مرگومیر را حدود ۱۴ هزار نفر عنوان کردند. حتی اگر کشندگی کرونا را با آنفلوآنزا معادل بگیریم، میزان مرگومیر به رقم ۲۵ هزار نفر خواهد رسید. اما دلیل اختلاف آمارهای محاسباتی با ارقام ارائه شده رسمی چیست؟ موضوع اول میتواند اشتباهات محاسباتی و رقم ۲۵ میلیون نفر دارای بیش شماری باشد. این رقم نشان میدهد که حدود ۳۰ درصد کشور آنتیبادی دارند و در معرض این بیماری قرار گرفتهاند. این در حالی است که در اسپانیا یک مطالعه اپیدمیولوژی نشان داد که میزان ابتلای جمعیت این کشور حدود ۸ درصد بوده است. آمارهای رئیسجمهوری بر اساس مطالعهای است که در وزارت بهداشت انجام شده و مبنیبر نتایج تستهای سرولوژی بوده که از سراسر کشور جمعآوری شده است. اگر این رقم درست باشد یا تقریب خوبی داشته باشد، آمار مرگومیر ناشی از کرونا در کشور بر اساس این بیماری بسیار پایین خواهد بود. البته کارشناسان توضیح دادند که این آمارها، افراد بیمار را شامل نمیشود و همه افرادی که در معرض این بیماری بودند و پادتن داشتند نیز شامل میشود. بررسیها نشان میدهد که در مطالعات جهانی که نرخ مرگومیر را در نظر میگیرند، تمامی این افراد نیز در نظر گرفته میشوند و نرخهای مرگومیر، براساس تمام بیماران علامتدار، بدون علامت و افراد در معرض مبتلا در نظر گرفته میشود. پیگیریهای «دنیای اقتصاد» حاکی از آن است که قرار است این آمار در یک مقاله در یکی از نشریههای بینالمللی منتشر شود و در صورت انتشار این مقاله، بهتر میتوان تفسیری از وضعیت ابتلای جمعیت ایران به کرونا ارائه کرد.
اگر آمارها نشان دهند که حدود ۳۰ درصد از جمعیت ایران، در معرض این ویروس قرار گرفتهاند در نتیجه میتوان گفت که ایران بیشترین میزان ابتلای جمعیتی را در دنیا ثبت کرده است.
امکان سیاست ایمنی گلهای
روز گذشته رئیسجمهوری اعلام کرد که ۳۵ میلیون نفر دیگر نیز در معرض این بیماری هستند و در نتیجه باید زیرساختهای مناسب، برای مقابله با این بیماری در نظر گرفته شود. در نتیجه رئیسجمهوری کل جمعیت مستعد برای بیماری کرونا را ۶۰ میلیون نفر مدنظر قرار داده است. این موضوع به نوعی نشان میدهد که سیاست همهگیری یا ایمنی گلهای هدفگذاری شده است؛ سیاستی که کشورهایی نظیر انگلیس و سوئد در ابتدا مطرح کردند، اما با توجه به میزان بالای مرگومیر این روش را کنار گذاشته و بر رعایت فاصلهگذاری اجتماعی تاکید کردند. در حال حاضر سیاستگذاری ایمنی گلهای در تمام کشورها رد شده است. به دلیل اینکه ایمنی ایجاد شده توسط این بیماری بهطور قابل توجهی در طی زمان کاهش پیدا میکند و امکان ابتلای مجدد این بیماری وجود دارد. بنابراین وقتی صحبت از ایمنی گلهای به میان میآید که ابتلای به آن باعث ایمنی بلندمدت شود؛ در غیر این صورت حتی در صورتی که ۷۰ درصد جمعیت نیز به این بیماری مبتلا شوند، دوباره این امکان وجود دارد که پس از ۶ ماه میزان آنتیبادی کاهش یافته و در نتیجه این سیاست نیاز به تکرار داشته باشد. در حال حاضر مهمترین سیاستی که در دنیا به کار گرفته میشود، فاصلهگذاری اجتماعی و ردیابی بیماران است. این موضوعی است که تایید میکند سیاست ایمنی گلهای نمیتواند مورد تایید باشد.
دیدگاه تان را بنویسید