مداخلهگری بانک مرکزی در بازار ارز و بازارسازی این نهاد اگرچه تاکنون صراحت رسمی نداشته؛ اما برای تمام فعالان بازار و کارشناسان روشن بوده. اینکه بانک مرکزی برای کنترل نرخ ارز چه حجم ارز در بازار عرضه میکند، جزء مواردی بوده که در دوره همه رؤسای کل بانک مرکزی یک سند محرمانه جلوه میکرده و هرگز عدد یا رقمی از آن را نمیتوانستیم بشنویم؛ اما حالا عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی، پرده از این راز سربهمهر برداشته و در یک اقدام شفافسازی و البته بیسابقه حجم عرضه ارز از سوی بانک مرکزی برای تثبیت نرخ ارز را اعلام کرده است. در همین هفته رئیس کل اعلام کرده «کلا سیستم اجرای ما اینگونه جا افتاده بود که ما برای حفظ نرخ ارز باید به بازار ارز تزریق کنیم؛ بنابراین ۲۸۰ میلیارد دلار در مدت ۱۵ سال گذشته به عبارتی به طور میانگین سالی ۱۸ میلیارد دلار به بازار ارز تزریق کردهایم تا نرخ ارز را کنترل کنیم». هرچند آمار اعلامی از سوی همتی یک تابوشکنی در سنت آماردهی بانک مرکزی است و پرده از حقایقی مهم برداشته؛ اما این اطلاعات هنوز کلی است و پیگیری «شرق» هم از دریافت اطلاعات به تفکیک سال و حجم آن بیپاسخ ماند؛ البته همین اطلاعات اولیه هم نشان میدهد محوریترین ابزار سیاست ارزی در ۱۵ سال اخیر عرضه از طریق بانک مرکزی به بازار برای کنترل و تثبیت بوده است. همچنان که خود رئیس کل هم با انتقاد از این رویه گفته است: «طبیعی است که بسیاری از این ارزها به صورت سرمایه از کشور خارج شده است. اینهمه امکاناتی که در خارج از کشور خریداری شده، به خاطر همین ارزها بوده است؛ یعنی ارزهای ارزان و رانت». احمد حاتمییزد، کارشناس اقتصادی، هم نقد دیگری بر این ابزار پولی وارد میکند و میگوید این حجم عرضه ارز در ۱۵ سال اتفاقا نه برای تثبیت نرخ ارز؛ بلکه برای سرکوب نرخ بوده که درنهایت هم برندگان اصلی آن طبقه رانتبر و بخشی از مرفهان جامعه بوده و فقط دستاورد تورمی آن به طبقات پایین جامعه رسیده است؛ اما وحید شقاقیشهری، کارشناس بانکی، معتقد است ۲۸۰ میلیارد دلار ارز عرضهشده از سوی بانک مرکزی در این سالها فقط از محل ذخایر ارزی نبوده؛ بلکه در دورههای زیادی بانک مرکزی ارز را خریده و بعد از بالارفتن قیمت، آن را فروخته است.
280 میلیارد دلار به بازار تزریق شد تا جلوی رشد قیمت ارز گرفته شود؛ اما نتیجه در این 15 سال خلاف انتظار بود. از سال 1384 تا امروز که قیمت دلار در محدوده 17 هزار تومان قرار دارد، بالغ بر هزارو 780 درصد رشد داشته یا به عبارتی 18 برابر شده است. سال 1384 قیمت دلار 902 تومان بود. عددی کمتر از هزار تومان و در آن سال با یک نرخ در بازار مبادله میشد. این نرخ در سال 1385 به 919 تومان رسید و کماکان در سالهای 1386 و 1387 نیز با نرخهای 928 و 957 تومان، زیر هزار تومان مبادله میشد. از سال 1388 قیمت دلار به بالای هزار تومان رسید و از سال 1390 کورس قیمت دلار شروع شد. در واقع درست در سالهایی که هزاران دسته صدهزارتایی دلار روانه بازار میشد تا قیمتها شکسته شود، ارز، خیال ایستادن نداشت. قیمت دلار در سال 1390 به هزارو 800 تومان رسید و در سال 1391 رکورد قیمت دلار با نرخ سههزارو 650 تومان شکست. این نرخ بعد از آمدن روحانی و امیدی که برجام ایجاد کرده بود تا مدتها ثابت ماند؛ اما از سال 1396، رکوردشکنیهای جدید قیمتی ثبت شد. قیمت دلار کمکم از چهار هزار تومان فراتر رفت و ابتدای سال 1397 به 12 هزار تومان رسید. امروز که این گزارش را میخوانید، با وجود تمام تلاشها و تزریق 280 میلیارد دلار ارز خزانه به بازار، نرخ دلار به 17 هزار تومان رسیده و غمانگیزتر آنکه به گفته عبدالناصر همتی دلارهای تزریقشده قاچاق شده است.
عرضه برای سرکوب نرخ بوده، نه تثبیت
هرچند آماری که همتی ارائه کرده، مربوط به ۱۵ سال گذشته است؛ اما به گفته کارشناسان این رویه ۳۰ سال است که در اقتصاد ایران جاری است و در همه دورهها، بانک مرکزی با عرضه ارز در بازار حضور داشته است. احمد حاتمییزد، از کارشناسان بانکی که خود سمت اجرائی هم در این حوزه داشته، در گفتوگو با «شرق» دراینباره توضیح میدهد: من نمیتوانم بپذیرم که بانک مرکزی در دورههای مختلف این میزان ارز را برای تثبیت نرخ ارز وارد بازار کرده است. به نظر میرسد بیشتر به دلیل سرکوب و پایین نگهداشتن صوری نرخ ارز بوده است. این سنت همیشگی باعث شده به مرفهان و خارجنشینها یارانه بدهیم و به توده مردم فشار تورمی وارد کنیم. در واردات سود زیادی برای تجار ایجاد کردهایم و از طرفی چون نرخ ارز را غیرواقعی نگه داشتهایم، واردکننده به دلیل نرخ ارز امتیاز سودآوری زیادی داشته است؛ بنابراین در دورههای مختلف اجازه داده نشده نرخ ارز متناسب با نرخ تورم افزایش پیدا کند و همین باعث بسیاری حیفومیلهای منابع شده است. پس ارز همیشه بهعنوان یک رانت در اقتصاد ایران مطرح بوده و همچنان که همه افراد جامعه دسترسی یکسان به آن نداشتهاند، برای عدهای منبع رانت و سودآوری بوده است. او ادامه میدهد: در همه کشورهای دنیا بانکهای مرکزی در بازار مداخله میکنند؛ اما برحسب معادلاتی این مداخله عرضهای انجام میشود. نه اینکه با این حجم وارد بازار شده و اجازه ندهند در دورههایی نرخ ارز بالا برود. همین میشود که در همین سال دو شوک ارزی شدید داشتیم که مستقیما تحت تأثیر وضع تحریمها علیه ایران بوده است؛ اما بعد از این تحریمها با کاهش درآمدهای ارزی بانک مرکزی هم نمیتواند به شکل قبل مداخله و عرضه ارز داشته باشد و همین باعث افزایش نرخ ارز میشود. درحالیکه تا زمانی که تحریمها وجود داشته باشد، افزایش نرخ ارز هم ادامه خواهد داشت. این مداخلههای ارزی فقط حالت مُسکن دارد و اثر آن کوتاهمدت است. اما وحید شقاقیشهری، کارشناس بانکی، معتقد است اینطور نبوده که از میزان ۲۸۰ میلیارد دلار عرضه ارز، همه آن از محل ذخایر ارز بوده باشد؛ بلکه خود آقای همتی که من این سؤال را از ایشان پرسیدم، پاسخ دادند که در دورههایی بانک مرکزی خرید ارز در بازار آزاد انجام داده و زمانی که قیمت ارز بالا رفته است، اقدام به فروش همان ارزها کرده است.
از جا دررفتگی فنر نرخ ارزان
شقاقیشهری بحران عرضه ارز بانک مرکزی در بازار آزاد را وابسته به کسری تجاری میداند. او معتقد است این کسری به همراه تورم در اقتصاد ما همیشگی است و در دورههایی که اقتصاد تحریم نبوده، دولتها آن را با درآمدهای ارزی پوشش دادهاند و در دوره تحریم این ابزار را از دست داده و بههمیندلیل شاهد دو شوک ارزی بلافاصله بعد از وضع تحریم در سالهای ۹۱ و ۹۷ هستیم. او توضیح میدهد: سال گذشته حدود ۴۰ میلیارد دلار صادرات نفتی داشتیم و ۴۲ میلیارد دلار واردات رسمی؛ اما ما یک حجم واردات زیرزمینی هم داریم. عدد شفافی برای واردات غیررسمی نداریم؛ اما رقم ۱۲ تا ۲۰ میلیارد دلار برای آن ذکر میشود. نتیجه آن ناترازی تجاری و به دنبال آن ناترازی ارز است. قبلا با درآمد نفتی این ناترازی پوشش داده میشد؛ اما در دورههای تحریم این ابزار کارایی ندارد و بههمیندلیل هم در تحریمهای سال ۹۱ و هم سال ۹۷ ما با دو شوک شدید ارزی مواجه شدیم. مثل فنری که جمع شده باشد، هر زمان درآمدهای ارزی افت کرده، این فنر رها شده است. او ادامه میدهد: ما در دو جهت مسئله داریم؛ یکی کنترل تورم و یکی هم سیاستهای تجاری. هر دو اینها جزء مهمترین عوامل اثرگذار بر ارز بوده و ماجرا این شده که بانک مرکزی به صورت مداخلهای وارد بازار شده و ارز تزریق کند. مداخله لزوما استفاده از ذخایر ارزی نبوده و ممکن است در دامنه قیمتی ارز میخرند و وقتی بالاتر میرود، به فروش میرسانند. او از تجربه کشورهای دیگر مثال میزند و میگوید: در کشورهای دیگر یک نظام نرخ ارز ثابت است و چون مسائلی مانند تحریم را ندارند، نرخ ارز چندان تأثیرگذار نیست. مثلا در چین این حساسیت روی یوان وجود ندارد. در اقتصادی که مازاد خارجی و تورم پایین دارد، اصلا مسئله ارز مطرح نیست. در کشورهایی هم که نظام نرخ ارزی شناور دارند، همینطور است؛ اما ما هم ناترازی تجاری ارزی و هم تورم بالایی داریم که موجب میشود همیشه دغدغه ارز را داشته باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید