«بیایید در مقام روزنامهنگار و در مقام یک روزنامه چاپی درباره آن چه خود باید باشیم تا بود و نبودمان برای مخاطبان و جامعه بیاهمیت و علیالسویه نباشد، اندیشه کنیم. بیایید روزنامهنگار و روزنامه باشیم.»
به گزارش ایسنا، در یادداشت حسن نمکدوست تهرانی، استاد ارتباطات و روزنامهنگاری، در روزنامه همشهری آمده است: «جهان در این روزهای کرونایی حتی اگر برای همه بیتغییر مانده باشد برای روزنامههای چاپی و روزنامهنگارانشان در ایران به قطع و یقین تغییر کرده است.
روزنامهنگاری، بنا بر آرمانهای تاریخی خود، حرفه جستوجوی حقیقت است؛ نه آن که حقیقت نزد روزنامهنگاران است یا آنها روایتگران آن، بلکه در این معنا که حرفهایهای این عرصه میکوشند با روایت تا حد ممکن دقیق، منصفانه، متوازن و بیطرفانه واقعیت، کمکحال جامعه برای نزدیک شدن به حقیقت باشند؛ فرآیندی بسیار پیچیده و دشوار و سراسر چالش.
پیمودن این فرآیند، نیاز به شهامت جامعه برای مواجه شدن با تلخیهای حقیقت دارد. این بار اما «خیاط، خود به کوزه افتاده است» و پرسش مهم این است که آیا روزنامههای کاغذی و ما روزنامهنگارها جرأت روبهروشدن با واقعیت تلخی را داریم که در برابرمان قد علم کرده است؟ این واقعیت که شمار قابل ملاحظهای از مردم، مقامات و حتی همکارانمان در رسانههای دیگر، بود و نبود مطبوعات کاغذی را علیالسویه میدانند و بر این اعتقادند که انتشار یا عدمانتشار روزنامه دیگر اهمیت و تفاوتی معنادار برای جامعه ندارد.
در موقعیت کنونی، تکرار بحثهای نظری، برشمردن مزیتهای کلی مطبوعات چاپی و یادآوریهای تاریخی و احساسی کمکی به حل مسئله اصلی نمیکند؛ استدلالهای کلی بیزمان و لامکان ازجمله این که مطبوعات میتوانند در فضای پرغوغای امروز جامعه و سیل عظیم و بیپایان خبرها و شایعات و دروغها، اطلاعات و شبهاطلاعات و ضد اطلاعات، منبع موثق باشند، عمیقتر و همهجانبهتر از فضای مجازی و شبکهای به توضیح و تحلیل رویدادها بپردازند، هدفمند و اندیشه شده رفتار کنند و ... همان قدر به در بسته میخورد که یادآوری نقش مطبوعات در بزنگاههای تاریخی و گفتن از نوستالژی ورق زدن روزنامهها و عطر خوش کاغذ. حقیقت، دیگر برای این استدلالهای کلی، «تره هم خرد نمیکند».
راه حل چیست؟ به نظرم این که از بیان و تکیه بر کلیات دست برداریم و در عمل و در واقعیت ما روزنامهنگارها بکوشیم هویت روزنامه را به روزنامهمان - چه کاغذی و چه دیجیتال و آنلاین و چندرسانهای - بازگردانیم. تلاش برای نزدیک شدن و نزدیک کردن جامعه به حقیقت، ذات و ماهیت روزنامه و روزنامهنگاری است. اکنون هم راه نجاتی جز این نیست. مخاطب امروز، دیگر و بیش از هر زمان انتظار دارد در جریان خبر درست قرار بگیرد، در مصاحبه پرسشهای خود را ببیند و پاسخ پرسشهای خود را بیابد، میخواهد گزارشها زندگی او و جریانهای جامعه را عمیق و صادقانه روایت کنند، نیاز دارد مقالهها دقیق و متنی بر اطلاعات و روشنگر باشند. مخاطب به جای بیان کلیات، نیاز دارد که پاسخ مسائل روزانه خود را در روزنامهها ببیند و به آن چه میبیند اعتماد کند. خلاصه و سرجمع، روزنامهها و روزنامهنگاران به دور از واهمه از حقوق او و ملت در برابر کژیها و ناراستیها حمایت کنند. سالهاست که از انجام این وظیفه بازماندهایم. 180 سالی میشود که جز دورههای کوتاه چنین نبودهایم. آن چه اکنون درو میکنیم محصول همین بازماندنها و نبودنهاست.
صد البته میتوان و کار بسیار درستی است که نقش عمده و مخرب حکومت و حکومتها را در بروز نابسامانیهای امروز تمام رسانهها، اعم از چاپی و آنلاین و دیداری و شنیداری، توضیح داد، بر آن تأکید و به آن انتقاد کرد. اما بیایید دست کم این بار چنین نکنیم. بیایید در مقام روزنامهنگار و در مقام یک روزنامه چاپی درباره آن چه خود باید باشیم تا بود و نبودمان برای مخاطبان و جامعه بیاهمیت و علیالسویه نباشد، اندیشه کنیم. بیایید روزنامهنگار و روزنامه باشیم.»
دیدگاه تان را بنویسید