ارسال به دیگران پرینت

سال 98؛ سال مصیبت تغییرات اقلیمی برای ایران

ما گمان می‌کردیم از طبیعت و فرایندهای آن جداییم و حاکم بلامنازع این کره خاکی و در راس هرم آن هستیم.

سال 98؛ سال مصیبت تغییرات اقلیمی برای ایران

سال 98 را در حالی به پایان می‌رسانیم که اکثر ایرانی‌ها معتقدند این سال "خوش‌یُمن" نبوده و حوادث و اتفاقات تلخی در این سال روی داده است.

این سال با سیلی ویرانگر در استان‌های شمالی و غربی آغاز شد و نوروز بسیاری از مردم را در استان‌های مختلف تلخ کرد و خانه و اثاث‌شان را با خود بُرد و با ادامه سلسه حوادث تلخ در کنار تحریم و فشارهای اقتصادی در نهایت ماه پایانی سال تحت تاثیر اتفاقی به مراتب بدتر و سهمگین‌تر در حال پایان است.

ویروس مرگبار و ناشناخته "کرونا جدید" که به جان دنیا افتاده و در ایران هم همچون شبحی سرگردان می‌تازد و قربانی می‌گیرد و عید نوروز را برای بسیاری از مردم ایران از شروشور همیشگی تهی کرده و آنها را در قرنطینه خانگی، بدون خرید سال نو و بدون دید و بازدید مرسوم در زندان‌های خانگی حبس کرده است.

سال 98 را با سیل آغاز کردیم و حالا با مصیبت کرونا در زندان های خانگی مان در حال ورود به سال 99 هستیم.

البته جدای از جنبه‌های خرافی درباره "خوش یُمن و بد یُمن" بودن سال و ماه و روز و... به نظر می‌رسد سال به سال و ماه به ماه اثرات مخرب تغییرات اقلیمی جهانی از سویی و تخریب زیست محیطی داخلی را از سوی دیگر (جنگل‌زدایی و بیابان‌زایی و فرسایش خاک و...) به شکل باران‌های سیل‌آسا در محیط کشوری و ویروس‌های جهش یافته مرگبار عالمگیر در حوزه جهانی، در زندگی خود می‌بینیم و متاثر می‌شویم.

دهه‌هاست که به عنوان انسان بی‌محابا به حریم طبیعت دست درازی کرده و منابع طبیعی را در جهت امیال و خواست‌های خود غارت کرده‌ایم و حالا طبیعت دست به قیام زده و انتقام می‌گیرد.

زندگی مردم دنیا در خطر است و هیچ نقطه‌ای از جهان ایمن نیست؛ کرونا ضعیف و قوی و دولتمرد و شهروند عادی نمی‌شناسد و اگر دستش برسد به هر انسانی به شکل طعمه نگاه می‌کند و سعی می‌کند به سیستم ایمنی او نفوذ کرده و او را ضربه فنی کند.

به همین راحتی و به همین بی‌رحمی!
 

اما این بی‌رحمی ویروس کرونا در کنار بی‌رحمی امواج خروشان سیل‌ها در برابر بی‌رحمی‌هایی که ما انسان‌ها با مادر طبیعت و مهد زایش خود کرده‌ایم چیز زیادی نیست.

دستبرد بی‌رحمانه به طبیعت به گمان اینکه زودتر و بهتر به "توسعه بلوک‌های سیمانی!" برسیم نتیجه‌ای چنین فاجعه‌آمیز برای کره زمین و آینده زیست بشر در این کره خاکی رقم زده است.

سال‌هاست که دما و در واقع تب زمین (گرمایش جهانی) سال به سال بالا و بالاتر می‌رود اما هنوز دولتمردانی همچون دونالد ترامپ هستند که این مساله را به هیچ می‌گیرند و از "پیمان زیست محیطی پاریس" به بهانه مغایرت آن با منافع ملی آمریکا خارج می‌شوند؛ حالا ویروسی آمده و یک پاندمی جهانی را تحمیل کرده که مردم دنیا از ترس آن از توکیو گرفته تا مانیل و از پکن گرفته تا سانفرانسیسکو و دوبی و تهران جرات خروج از خانه‌هایشان را ندارند.

سال 98؛ سال مصیبت تغییرات اقلیمی برای ایران

وقتی تب بالای زمین را سال‌هاست نادیده گرفته‌ایم و نه تنها یک تب‌بُر به آن نداده‌ایم بلکه از یک پاشویه ساده هم دریغ کرده و در عوض کارهایی کرده‌ایم که تب زمین سال به سال  بالا و بالاتر رود، چه انتظاری می‌توانیم از رحم و شفقت مادر طبیعت داشته باشیم! و به این انتظار باشیم که گرمای هوا از دست این ویروس سمج و مرموز نجات‌مان دهد!

در این سال‌ها فریادهای مدافعان طبیعت را به هیچ انگاشتیم و مدافعان طبیعت را افراد و گروه‌هایی دانستیم که از سر شکم سیری و بیکاری دور هم جمع شده و دارند چوب لای چرخ توسعه جوامع می‌گذارند؛ اما غافل از این بودیم که طبیعت خود مکانیزم‌هایی دارد که اگر آن را از تعادل طبیعی خارج کنیم بپا می‌خیزد و قیام می‌کند.

ما انسان‌ها در طی همه این سال‌ها غافل از آن بودیم که خود جزئی جدایی‌ناپذیر از طبیعت هستیم و باید در کنار طبیعت و با پاسداشت آن زندگی کنیم و فرصت زندگی و تماشای جهان را برای نسل‌های آتی بشر فراهم کنیم؛ اما ما چنین نکردیم و هر کاری که از دستمان بر می‌آمد برای بهره‌کشی و غارت منابع طبیعی به منظور کسب ثروت (برای عده‌ای خاص و معدود) به کار بستیم و حالا نتیجه این روند غارت گسترده را به شکل خروش طبیعت می‌بینیم.

تعادل سابق از دست رفته و حالا بشر باید برای بقای حیات خود روی این کره خاکی مبارزه کند؛ چون طبیعت سویه تهدید‌آمیز خود را به روی انسان به نمایش گذاشته است.

اگر با طبیعت مهربان‌تر بودیم و اگر باور داشتیم که خارج شدن تعادل زمین، تعادل زندگی بشر را هم به هم خواهد زد (همان‌طور که نشانه‌های آن را می‌بینیم و در آینده شدت بیشتری هم خواهد یافت.) شاید امروز چنین عاجزانه از ترس بحران‌های طبیعی و بیولوژیک و زیستی در پستوی خانه‌هایمان در قرنطینه نبودیم.

سال 98؛ سال مصیبت تغییرات اقلیمی برای ایران

این نتیجه رفتار بی‌رحمانه ما و نسل‌های پیشین ما با طبیعت است؛ ما گمان می‌کردیم از طبیعت و فرایندهای آن جداییم و حاکم بلامنازع این کره خاکی و در راس هرم آن هستیم اما غافل از آن بودیم که باید برای "حیات پاک " روی این کره خاکی به طبیعت و قوانین آن احترام بگذاریم و اگر دانه‌ای کم کردیم دانه‌ای به جای آن بکاریم و مراقب تب زمین (گرمایش زمین) باشیم تا خودمان با تب یک ویروس نادیدنی مرموز به هم نریزد

 

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه