اکنون که این چند سطر را به رشته تحریر در میآورم، زمانی است که در کشور ما بیش از هشت هزار نفر به کرونا ابتلای قطعی یافتهاند و در بیش از صد کشور این ویروس به صورت پاندومیک در جریان است. این ایام اگرچه ایام سخت و دشواری است اما این بلایا و مصائب میتواند فرصتی برای ما ایجاد کند تا بار دیگر به بازخوانی رفتارها و ساختارهای اجتماعی جامعه بپردازیم و ببینیم کجاها اشتباه کردیم و تا چه حدی اشتباهات انسانی و مدیریتی موجب تسریع در گسترش این بیماری شده است. من سعی میکنم در این یادداشت کوتاه با توجه به مشاهدات و مطالعاتی که داشتم و همینطور آمار و ارقام منتشرشده، از منظر جامعهشناسی و همچنین از منظر سلامت اجتماعی تحلیلی از وضعیت ارائه کنم. به این معنا که درک ناصحیح از مفاهیم و همچنین بیتوجهی به بعضی از مفاهیم و معانی در جامعه و در نتیجه عدم پرداختن به آنها مانع جامعهپذیری و توسعه فرهنگی و بروز مشکلات چندبرابری در جامعه میشود. در ذیل به بعضی از آنها اشاره میکنم:
1. مفهوم سلامت، حفظ سلامت افراد جامعه و ارتقای شاخصهای سلامت در همه ابعاد آن یکی از شاخصهای اصلی توسعه است. دولتها همواره موظف هستند در سیاستگذاری خود رأسا یا با کمک بخشهای خصوصی تا حد امکان در بسیج و گسیل کردن منابع و سرمایهگذاریهای لازم در این زمینه فعالیت کنند. مهمترین سرمایه هر جامعه سرمایه انسانی است که مراقبت از آن در حقیقت یک نوع سرمایهگذاری محسوب میشود تا هزینهکرد. هر بیمار میتواند برای جامعه میلیونها تومان هزینه ایجاد و بخشهای زیادی را به خود مشغول کند. توسعه فرهنگ سلامت و همچنین آموزشهای مستمر جامعه توسط وزارت بهداشت و درمان و بهزیستی و دیگر نهادهای مربوطه از اقدامات پیشگیرانهای است که نتایج آن در این اوضاع خود را نشان میدهد. در جامعه ما به درمان پرداخته شده اما پیشگیری، فرهنگ سلامت، توانمندسازی و ترویج بهداشت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تقویت و توسعه صنعت بیمه در کشور و بهروزرسانی قوانین آن میتواند در ارتقای سلامت جامعه نقش مؤثری ایفا کند.
2. توجه به مشاغل تسهیلگری و مراقبتی نظیر پرستاران، مددکاران، آتشنشانان؛ این مشاغل بسیار حساس و در زمانههای بحران بسیار مؤثر هستند. وقتی جنگ رخ میدهد، وقتی سیل سرازیر میشود یا زلزله رخ میدهد، آنموقع است که به فکر این قشرهای مهم اجتماعی میافتیم و از آنها قدردانی و بعد از مدتی آنها را فراموش میکنیم. ارتقای سطح زندگی این نوع مشاغل و از همه مهمتر توجهدادن و آشناکردن جامعه با آنها میتواند در میزان همکاری و مشارکت و اعتماد متقابل ما به آنها مؤثر باشد. من و انجمن مددکاری کشور مدتهاست که در دانشگاه تهران دنبال گسترش مفهوم سلامت اجتماعی و ایجاد رشته مددکاری، تسهیلگری و سلامت اجتماعی هستیم ولی ظاهرا در بعضی از دانشکدهها مسائل مهمتر از اینها وجود دارد. هنوز نگاه بعضی از همکاران علمی ما به این نوع امور از جنس علمی و دانشگاهی نیست در حالی که با پیچیدهترشدن مسائل و جوامع، پرداختن علمی به این مسائل بسیار حائز اهمیت است.
3. مسئولیتپذیری: جامعه شهری و مبتنی بر شهروندی اقتضا میکند موضوع ترویج و توسعه مسئولیتپذیری اجتماعی سرلوحه برنامههای اجتماعی و فرهنگی قرار گیرد. چرا باید وقتی سلامت ما در خطر است وزیر بهداشت و درمان بارها تقاضا کند از سفرهای غیرضرور پرهیز کنید و در خانهها بمانید. به نظر میرسد این ذهن تاریخی ما که مبتنی بر فرافکنی و انداختن مسئولیتها بر دوش دیگری است این بار نیز خود را نمایان کرده است. گرفتن انگشت اتهام به سمت دیگری که معمولا دولتها هستند اولین اقدام پیشگیرانه ماست. منظور این نیست که دولتها کوتاهی ندارند اما غفلت از وظیفه شهروندی و اجتماعی یک نوع جرم و خطاست. در آلمان اعلام شد اگر کسی به هشدارهای مراقبتی در زمینه کرونا توجه نکند دو هزار تا دوهزارو 500 یورو جریمه میشود. آیا شهروندی که با بیمبالاتی خود در رانندگی در جادهها موجب صدمه به دیگران میشود، مقصر نیست؟ پس ما بار دیگر باید ذهنیت خود را بر اساس ایجاد یک جامعه مسئولیتپذیر و مشارکتکننده بازسازی کنیم و دولتها نیز برای این منظور باید رفتار با شهروندان را مورد بازبینی قرار دهند.
4. خودمراقبتی: امروزه یکی از راههای ارتقای سلامت در جامعه کمکگرفتن از خود بیمار و آحاد جامعه است. از آنها خواسته میشود از خود مراقبت و به پزشکان در این امر یاری کنند. متأسفانه فرهنگ ایمنی و خودمراقبتی در جامعه ما پایین است و افراد جامعه این را یک مسئله شخصی میدانند و مسئولیتی در برابر آن و جامعه احساس نمیکنند. در حقیقت یک جوری میشود گفت ما همواره دنبال درمانگری هستیم که با کیمیای خود ما را در لحظه شفا دهد. در حالی که مراقبت از خود وظیفه شهروندی ماست. ما هر روز شاهد رفتارهای پرخطر در جامعه هستیم که از نگاه آنها خطر محسوب نمیشود در حالی که طبق آمار و اطلاعات درصد افرادی که در جامعه به دلیل عدم رعایت این نوع رفتارها آسیب دیدند یا مردند بالاست. بنابراین رفتار پرخطر در جامعه ما نه تعریف شده و نه آموزشهای لازم دراینباره داده شده است. دیروز در جلسهای مسئولی را دیدم که وقتی گفتم با فاصله بنشینیم به من خندهای زد و گفت: دکتر جدی گرفتی! در دنیای امروز نه تنها برای خطر بلکه برای ریسک برنامهریزی میکنند و از رفتارها و اقداماتی که ریسک را در جامعه بالا میبرد، پیشگیری میشود به همین جهت است که آموزش راهنمایی و رانندگی بسیار مهم است چون مانع رفتارهای پرخطر و کاهش ریسکپذیری در رانندگی میشود. در نظرسنجی اخیر ایسپا تعداد زیادی از مردم تهران اعلام کردند که نگرانی زیادی از کرونا ندارند و فقط تعداد کمی از آنها به اطلاعرسانیهای در سطح شهر توجه کردند. این نشان میدهد که هنوز بخش زیادی از جامعه از میزان خطر اطلاع ندارند و شاید به همین دلیل است که مراقبتهایی که دولت توقع دارد، تحقق نمیپذیرد.
5. سلامت اجتماعی: سلامت مفهومی است که ابعاد مختلف جسمی، ذهنی، روحی و اجتماعی دارد. از اینرو این تصور که فقط یک دستگاه میتواند سلامت در جامعه را تأمین کند تصوری غلط است که میتواند مشکلات زیادی در جامعه ایجاد کند. پزشکیسازی سلامت و خلاصهکردن سلامت در درمان و بیمارستان در حقیقت به معنی نادیدهگرفتن ابعاد پیچیده این موضوع است. به عنوان نمونه میتوان از پیامدهای روانی ابتلای جامعه به ویروس کرونا صحبت کرد که خود مشکلات دیگری از قبیل استرس، ترس و واهمه را ایجاد کرده است و همین میتواند در کاهش ایمنی و مقاومت بدن مؤثر باشد پس حضور روانشناسان نیز برای ارتقای سلامت ضروری است. جامعهشناسان نیز با بررسی و تحلیل وضعیت شیوع کرونا در بین گروههای اجتماعی میتوانند موارد آسیبپذیر و پرخطر را بررسی و برای پیشگیری راهکار ارائه کنند یا موانع مشارکت مردم در امر خودمراقبتی و همکاری با دولت در پیشگیری از شیوع کرونا را بررسی و کمک کنند. انعکاس اخبار این نوع حوادث دقت و ظرافتهای خاصی دارد که متخصصان امر رسانه و ارتباطات در این زمینه یاریگر جامعه هستند. در اینجا پیشنهاد مشخص این است که در ستاد عالی مقابله با بحران حضور این متخصصان الزامی است. پس این ستاد باید چند کارگروه تشکیل و چند دانشگاه بزرگ را بهجد دعوت به همکاری کند. نهادهای مدنی و سازمانهای مردمنهاد بهعنوان بزرگترین ظرفیت اجتماعی هنوز بهصورت جدی به مشارکت فرا خوانده نشدند. انجمنهای علمی و نهادهای مردمی، گروههای جهادی با توجه به شبکه گسترده ارتباطاتی خود و داشتن نیروهای داوطلب، میتوانند بیش از این مؤثر باشند.
6. مسئله کرونا نه تنها یک مسئله ملی بلکه جهانی است: این به این معنا است که این مسئله مدیریت ملی و تدبیر ملی لازم دارد و مشارکت تمام ملت و حتی ملتها و دولتها را میطلبد. در واقع این مسئله با سپردن آن به یک بخش قابل حل نیست و همکاری تمامعیار فرابخشی و بیندولتها را میطلبد. بهاشتراکگذاشتن تجربیات و تبادل اطلاعات بین دولتها ضروری به نظر میرسد.
7. دسترسی همگانی و برابر به امکانات: این مسئله باز در کرونا نیز خود را نشان داد. در حالی که جامعه درگیر این بیماری است، شاهدیم چگونه میلیونها ماسک و لوازم بهداشتی احتکار میشود یا گران به فروش میرسد. هنوز سیستم توزیع کالا و خدمات در جامعه از مشکلات زیادی رنج میبرد و مافیاهایی پشت این قضیه برنامهریزی میکنند. در این بین فرودستان جامعه بیشترین ضرر را میکنند و نمیتوانند مراقبتهای اولیه را از خود انجام دهند. این در حالی است که با بستهشدن مغازهها و تعطیلی بسیاری از مشاغل، فرودستان بیش از هر قشری آسیبپذیر هستند ولی همچنان خبری از توزیع اقلام مورد نیاز برای آحاد جامعه نیست و گو اینکه اینجا هم دولت کارهای نیست و باید بر اساس قانون بازار آزاد و نولیبرالی عمل کرد! اما دسترسی به امکانات اولیه بهداشتی و مراقبت از جان وظیفه اولیه دولتهاست.
دیدگاه تان را بنویسید