شرق: آژانس همچنان مسیر جدیدش در مواجهه با ایران را پی میگیرد تا به نظر برسد راه خروج از بنبست هستهای ایران – اروپا – آمریکا، از چرخش آژانس و بازگشت به دهه اول قرن حاضر میلادی میگذرد. مواضع مدیر کل جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی که پس از درگذشت یوکیا آمانوی فقید، متولی برجام در آژانس، عهدهدار این سمت شده است، در حال بازگرداندن مسیری است که در بیش از یک دهه طی شده بود. در هفتهها و ماههای گذشته از نگاه بسیاری از کارشناسان، وضعیت گفتوگوهای هستهای بین ایران و طرفهای غربی شکلی پیدا کرده بود که میشد پیشبینی کرد اوضاع دوباره به وضعیت میانه دهه ۲۰۰۰ بازگردد؛ زمانی که با انتشار خبر فعالیتهای هستهای ایران، تعامل، تقابل و مذاکره هستهای آغاز شد.
در فاصله شروع تا پایان این گفتوگوها، حسن روحانی از جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول مذاکرات به جایگاه ریاستجمهوری و متولی سیاست داخلی و خارجی کشور رسیده است؛ اما مذاکرات پس از رسیدن به قله برجام در دولت اول روحانی، حالا در اواخر دوران ریاستجمهوری او، در حال رسیدن به همان دور اول ماجراست. نکته قابل توجه اینکه مذاکرات همان زمان با مخالفتهای دولت جمهوریخواه جورج دبلیو بوش، به بنبستی رسید که نتیجهاش چندین سال تحریم شدید بود و حالا نیز با سنگاندازیهای دولت جمهوریخواه دونالد ترامپ و تحریمهایش به سمت بازگشت به همان بنبست میرود.
گروسی: ایران به سؤالات ما پاسخ دهد
دیروز نشست شورای حکام آژانس پس از گزارش اخیر این نهاد درباره ایران بود که ایران را به عدم همکاری در جهت بررسیهایی که آژانس خواسته بود، متهم میکرد. گروسی هم در بیانیه آغازین و هم در نشست خبریاش در پایان نشست شورای حکام، به تکرار و تأکید بر مواضع خود پرداخت.
مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیه آغازینش در نشست شورای حکام در وین، بار دیگر ادعای خود مبنی بر عدم دسترسی آژانس به دو مکان در ایران را تکرار کرد و گفت تهران بهدرستی درباره سؤالات آژانس شفافسازی نکرده است. به گزارش ایسنا، رافائل گروسی به جدیدترین گزارشهای خود درباره نظارت و راستیآزمایی فعالیتهای هستهای ایران ذیل قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل و همچنین در ارتباط با اجرای توافقنامه پادمانی آژانس با ایران و پروتکل الحاقی اشاره کرد. بر اساس گزارش پایگاه اینترنتی آژانس، وی در بیانیه مدعی شد: «آژانس سؤالاتی را درباره احتمال وجود فعالیتها و مواد مرتبط هستهای اعلامنشده از سوی ایران در سه مکان که تاکنون جمهوری اسلامی آنها را اعلام نکرده، مشخص کرده است. آژانس خواهان دسترسی به دو مورد از این مکانهاست. ایران اجازه دسترسی به آنها را نداده و برای روشنشدن سؤالات آژانس (در این زمینه) وارد گفتوگوهای اساسی نشده است». گروسی ادامه داد: «این مسئله به شکل منفی بر توانایی آژانس برای شفافسازی و رفع این سؤالات و ارائه تضمین معتبر در خصوص نبود مواد و فعالیتهای هستهای اعلامنشده در ایران تأثیر میگذارد. من از ایران میخواهم تا هرچه فوری و به طور کامل با آژانس، از جمله از طریق ارائه دسترسی مناسب به مکانهای مورد نظر آژانس همکاری کند».
مدیر کل آژانس همچنین اظهار کرد: «درباره اجرای تعهدات مرتبط هستهای ایران ذیل برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، این کشور روز پنجم ژانویه اعلام کرد برنامه هستهایاش دیگر در زمینه عملیاتی تحت هیچ محدودیتی نخواهد بود». وی افزود: «آژانس تا به امروز شاهد هیچ تغییری در اجرای تعهدات مرتبط هستهای ایران تحت برجام مطابق با این اعلامیهاش یا در سطح همکاری ایران در رابطه با فعالیتهای راستیآزمایی و نظارت آژانس ذیل برجام نبوده است». مدیرکل دیدهبان هستهای سازمان ملل در ادامه تصریح کرد: «آژانس به راستیآزمایی نبود انحراف در مواد هستهای اعلامشده از سوی ایران تحت توافقنامه پادمانیاش ادامه میدهد. ارزیابیها درخصوص نبود مواد و فعالیتهای هستهای اعلامنشده از سوی ایران نیز ادامه خواهد داشت».
سؤال ما بر مبنای پذیرش ادعای اسرائیل نیست
گروسی در نشست خبری بعد از نشست شورای حکام نیز گفت نگرانیهای آژانس ارتباطی به ادعای رژیم صهیونیستی ندارد. او گفت اطلاعات میتواند از منابع مختلفی به آژانس برسد اما طی فرایندهای دقیق علمی ارزیابی میشود. وی با بیان این ادعا که آژانس هیچگونه اطلاعاتی را به همان شکل مطرحشده نمیپذیرد، افزود: «زمانی که سؤالی را از یکی از کشورهای عضو مطرح میکنم – که در این مورد ایران است – این سؤالات از سوی آژانس است».
او در ادامه گفت: «شرایط تغییری نکرده اما به ایران اصرار کردیم که به ما دسترسی بدهد و بتوانیم این گفتوگوها را ادامه دهیم». او در پاسخ به پرسشی درباره اعلام آمادگی ایران برای گفتوگو در جهت حلوفصل نگرانیهای آژانس هم گفت: «ما نیازمند دسترسی و مذاکرات فنی هستیم. البته من در کسوت مدیر کل در هر سطحی آماده گفتوگو هستم، اما مطالبه ما از ایران در چارچوب وظایف آژانس وفق پروتکل الحاقی است. امیدوارم ایران بهزودی این دسترسی را برای ما فراهم کند». گروسی در پاسخ به این سؤال که انتظار او از شورای حکام در قبال ایران چیست گفت: «نقش من این نیست که به اعضا پیشنهاد یا آنها را وادار به کاری کنم. وظیفه من این است وضعیت را تشریح کنم و از ایران بخواهم که با ما همکاری کند. من بازی خاصی را دنبال نمیکنم و صرفا نیازمند دسترسی هستم». او همچنین عنوان کرد که شیوع ویروس کرونا در ایران، تأثیری بر روند بازرسیهای آژانس از فعالیتهای هستهای ایران نداشته است.
تاریخی که به سمت تکرار میرود
مرور روندی که آن زمان، از مطرحشدن بحث هستهای به بعد طی شد، به فهم شرایط فعلی یا به عبارت دیگر به شناسایی شباهتهایی که میتوانند به کار پیشبینی روندها و گامهای آینده در این زمینه برسند، کمک میکند. حمید بعیدینژاد که حالا سفیر ایران در لندن است، در سال ۹۴ خورشیدی و پس از عبور از یکی از موانع مهم در این زمینه، یعنی پرونده ۱۰ساله پیامدی یا مطالعات ادعایی، بهعنوان عضو تیم مذاکرهکننده و سر تیم مذاکرات کارشناسی هستهای با «شرق» به مصاحبه نشست.
او در گفتوگو با زینب اسماعیلی درباره روند ایجاد پیامدی گفت: «اوایل دهه ۸۰ آژانس ترتیبات پادمانی خودش را در ایران داشت و از نظر آژانس فعالیتهای ایران عادی بود؛ اما در سال ٢٠٠٣ که ایران وارد مرحله پیشرفته و خیلی حساس یعنی چرخه سوخت هستهای شد، این برای آمریکا و کشورهای غربی نگرانی ایجاد کرد و از نظر فنی هم یکباره آژانس احساس کرد که ورود ایران به این عرصه نیازهای جدیدی را از نظر پادمانی و نظارتی ایجاد میکند. آن زمان بود که کشورهای عضو شورای حکام فشار زیادی به آژانس آوردند که اطلاعات زیادی از ایران درباره ابعاد برنامه جدید چرخه سوخت و اینکه از چه زمانی این چرخه شروع شده و این تکنولوژی با همکاری چه کشورهایی به دست آمده است، دریافت کند و به شورای حکام گزارش کند. آن زمان ایران توافق میکند که آقای البرادعی بیاید و از تأسیسات نطنز بازدید کند. همچنین برای رفع نگرانیهای بینالمللی و تضمین تداوم برنامه هستهای ایران مذاکراتی میشود که در نهایت به مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی منجر میشود. سه وزیر خارجه اروپایی به تهران میآیند، توافقی شکل میگیرد و بعد از آن تقریبا برای دو سال ایران میپذیرد که در ازای تفاهماتی که انجام شده است، بهطور موقت، غنیسازی خودش را به حالت تعلیق در بیاورد. در همین چارچوب بین سالهای ٢٠٠٣ و ٢٠٠٥ چندین قطعنامه توسط شورای حکام آژانس تصویب میشود که همه این تحولات در نظر گرفته میشوند».
بعیدینژاد موضع آژانس در آن زمان را اینگونه توضیح داد: «توجه آژانس در این زمان به کسب اطلاعات هرچهبیشتر از غنیسازی ایران است و انتظار دارد که ایران اطلاعات وسیعی را در اختیار آژانس قرار دهد تا بتواند تصویر کاملا دقیق و کاملی از برنامه غنیسازی ایران پیدا کند. از جانب دیگر در سطح سیاسی توجه عمده به این بود که ایران و سه کشور اروپایی بتوانند به یک تفاهم سیاسی برسند که هم ابعاد بحث هستهای ایران مشخص شود و هم ایران برنامه غنیسازی خود را به اجرا درآورد».
اما این اتفاق نمیافتد. «در سال ٢٠٠٥ عملا مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی به بنبست رسید. سه کشور اروپایی حاضر نشدند بحث غنیسازی ایران را بپذیرند و ریسک این را پذیرفتند که مذاکرات قطع شود. ایران نیز همانطورکه از قبل اعلام کرده بود، اگر به توافق دست پیدا نکنیم، تعلیق را خواهیم شکست و غنیسازی را دوباره آغاز خواهیم کرد، به تصمیم خود عمل کرد. ایران در سال ٨٤ که همزمان با تغییر دولت در ایران هم بود، غنیسازی را مجددا آغاز کرد که منجر به تصویب قطعنامه جدیدی در شورای حکام شد. در این قطعنامه، شورای حکام از ایران خواست باید تمام برنامههای غنیسازی خود را به حالت تعلیق درآورد و تا ابعاد برنامه هستهای ایران مشخص نشده، وارد مراحل اجرائی چرخه سوخت و غنیسازی نشود».
او اشاره کرد این هفتمین قطعنامه در این زمینه بوده است: «از نظر تعداد، هفتمین بود، اما به هر صورت در سالهای ٢٠٠٣ یعنی از شروع پرونده هستهای تا ٢٠٠٥، درخواستهای مندرج در قطعنامهها به شکل عادی و روتین درآمده بود، ولی یکباره با شکست مذاکرات ایران با سه کشور و ازسرگیری غنیسازی در ایران، ابراز نگرانیها و محکومیتها در قطعنامههای جدید شدت گرفت».
پاسخ بعیدینژاد به این سؤال که «یعنی هزینه عدم همکاری ایران با آژانس و عدم توافق تروئیکای اروپایی با ایران، صدور این قطعنامهها بود؟» مثبت است: «بله، با ناتوانی اروپاییها برای ارائه یک پیشنهاد مطلوب، دوره تعامل جای خود را به تنش داد. همزمان با رویکارآمدن دولت جدید و شورای جدید عالی امنیت ملی، با توجه به تجربیاتی که در گذشته وجود داشت، ایران یک سیاست جدید را در پیش گرفت مبنیبر اینکه حالا با شکست مذاکره، توان داخلیمان را در حوزه غنیسازی تقویت کنیم. درواقع با این دو رهیافت، ما و کشورهای اروپایی از هم دورتر شدیم. یعنی فقط اینطور نبود که یک طرف موضعش را تغییر داده باشد، بلکه موضع دو طرف کاملا از هم فاصله پیدا کرد. نتیجه آن تلاش ایران، پیشبرد غنیسازی و تولید سانتریفیوژها و تلاش آنها هم تشدید فعالیت سیاسی در شورای حکام و در مرحله بعد شورای امنیت بود. نتیجه این شد که در شورای حکام، برای اولینبار قطعنامهای در سال ٢٠٠٥ تصویب شد که در آن ایران صریحا متهم به عدم پایبندی به توافقات با آژانس شد. این قویترین و شدیدترین اتهامی است که آژانس میتواند به کشوری وارد کند که یعنی نقض توافقات پادمانی و نقض اساسنامه آژانس. بعد از آن با اتکا به همین روند در آژانس، با اوضاع وخیمتری مواجه میشویم و شورای امنیت نیز در ماه جولای سال ٢٠٠٦ رسما اولین قطعنامه خود را که قطعنامه ١٦٩٦ است، علیه ایران صادر میکند و خواستار تعلیق تمام برنامه هستهای ایران میشود. در فرصت کوتاهی در دسامبر ٢٠٠٦ و دوباره در سه ماه بعد در آوریل ٢٠٠٧، دو قطعنامه تحریم در شورای امنیت
به تصویب رسید».
بعیدینژاد در ادامه توضیح داد: «یکی از درخواستهای آنها در قطعنامهها این بود که ایران اطلاعات کاملی در مورد برنامه هستهایاش، بهویژه امکان دسترسی به تمام افراد و اسناد لازم و کارگاههایی که به ادعای آنها برنامههای هستهای اعلامنشده ایران در آنجا شکل گرفته، به آژانس بدهد» و مسئله دیگر «ارائه دسترسیهای وسیعتر نظارتی به آژانس برای بررسی برنامه هستهای اعلامنشده ایران» است.
پروتکل الحاقی برای رفع این دغدغه کافی دانسته نشد: «آژانس صراحتا اصرار میکرد که حالا دیگر حتی پروتکل الحاقی هم کافی نیست و ایران باید فراتر از پروتکل الحاقی تمام دسترسیها و اطلاعات لازم را به آژانس اعطا کند». او درباره نقش یا «تقصیر» ایران در این روند گفت: «اگر منصفانه بخواهیم قضاوت کنیم، باید بگوییم که حداقل بین سالهای ٨٤ و ٨٦ ما در قبال بدترشدن شرایط، سهمی نداشتیم، چون این غربیها بودند که نتوانستند به قول خود در شناسایی اجرای غنیسازی حتی در سطح محدود عمل کنند و ما تعلیق موقت خود را برداشتیم، بنابراین مذاکرات شکست خورد. اروپا هم نشان داد که حداقل در آن مقطع نتوانست آنگونه که انتظار میرفت مستقل عمل کند». و البته «بههرصورت کارشناسان و مدیرانی که در آن مقطع برداشتهای خود را به مقامات عالی کشور منتقل میکردند، جور دیگری فکر میکردند. آن کارشناسان و مدیران از میان افرادی بودند که وقتی قطعنامه ١٦٩٦ تصویب شد، با آنها بحث میکردیم که الان هم میشود شرایط را کنترل کرد و اجازه نداد که موضوع در شورای امنیت به تحریم ما منجر شود، ولی آنها قاطعانه میگفتند امکان ندارد تحریم شویم و شورای امنیت فقط خواسته است یک ژست سیاسی به ایران نشان دهد که سیاستهای خود را تغییر دهیم. خب حالا ملاحظه کنید دقیقا در چنین شرایطی، کشورهای متخاصم ما در آن زمان شروع میکنند به ارائه اسنادی به آژانس که ثابت کنند برنامه هستهای ایران گرایش نظامی دارد؛ یعنی درحالیکه ما در سمت خودمان با یک رکود در گفتوگوها مواجه میشویم، آنها ساکت نمینشینند و پروندهسازی میکنند. طبیعی است که در این شرایط که از یک طرف موجی از این اسناد به آژانس ارائه میشود و از طرف دیگر همکاری ما با آژانس کاهش پیدا میکند، یک همافزایی منفی به وجود بیاید و روزبهروز حل پرونده برای ما سنگینتر شود».
برجام، شانس جلوگیری از تکرار بحران
صحنهای که بعیدینژاد در توصیف شرایط آن زمان ترسیم میکند، برای اینکه تبدیل به روایت اوضاع فعلی گفتوگوهای هستهای شود، تغییرات زیادی لازم ندارد و شاید بر همین اساس است که بسیاری از کارشناسان بر این گمانند، بقیه داستان نیز، تا مرحلههایی که سراشیبی ماجرا وضعیت را بدتر و بدتر میکند، به همین شکل پیش خواهد رفت. مهمترین تفاوت بین آن زمان با امروز اما این است که آن زمان، تصویری کلی از راهحل احتمالی و مسیری که میتواند به حل مشکل منجر شود، در ذهن ناظران و بازیگران صحنه بود و البته گروهی نیز از میان سیاسیون و اهالی دیپلماسی در داخل ایران، متولی این تصویر. حالا اما آن راه طی شده است و با همه فرازونشیبها و با همه نقشآفرینیهای ایرانی، اروپایی، روسی، چینی و آمریکایی، در نزدیکی نقطه اول هستیم، با این تفاوت که اینبار، به جای تصویری از راهحل احتمالی، ابزاری به نام برجام وجود دارد که از هشت طرف حاضر در مذاکراتش، فعلا هفت طرف مدعی تمایل به حفظ آن و استفاده از آن هستند. اگر ۴+۱ بتواند به این ادعا جامه عمل بپوشاند، هنوز برجام فرصتی است که میتواند موضوع را دوباره به ابتدای مسیری که طیکردن آن بیش از یک دهه طول کشید، برنگرداند.
دیدگاه تان را بنویسید