مدرسه کسبوکار اسکما (SKEMA) با ۷ دانشکده در ۵ قاره جهان بهدنبال تبدیل شدن به یک مدرسه کسبوکار جهانی و متمایز است؛ مدرسه کسبوکاری که به تعالی، انسانگرایی، تنوع و نوآوری شهرت داشته باشد. یکی از برجستهترین مدارک این مدرسه، مدیریت اجرایی جهانی (Global Executive MBA) است که پذیرش دانشجویان آن از سال ۲۰۱۴ شروع شد و در همین مدت کوتاه بهدلیل کیفیت و ویژگیهای منحصربهفرد آن در یادگیری ترکیبی و آموزشهای چندفرهنگی، تبدیل به یکی از بهترین مدارس کسبوکار فرانسوی و بینالمللی در ردهبندیها شده است. در این مصاحبه به گفتوگو با انکیمیدلمن، مدیرگروه مدیریت اجرایی این مدرسه کسبوکار پرداختیم تا به ما اطلاعاتی درباره دلایل موفقیت عملکرد این مدرسه و شیوه پیشتازی رهبران کسبوکار در جهان امروز ارائه دهد.
روز بهخیر خانم میدلمن. ممنون که زمانی را به گفتوگو با ما اختصاص دادید. بابت دهمین سالگرد تاسیس مدرسه کسبوکار اسکما و همچنین انتخاب این مدرسه بهعنوان دوازهمین مرکز آموزش مدیریت اجرایی توسط مجله فوربس، به شما تبریک میگوییم. چه احساسی نسبت به این دستاورد دارید و وجه تمایز دورههای آموزشی شما چیست؟
بابت تبریک شما متشکرم. از جایگاه خود در ردهبندی مجله فوربس خوشحال هستیم. این هم یک دستاورد دیگر برای دوره آموزشی نسبتا نوپای ما است. من فکر میکنم که تمام این موفقیتها بهدلیل هدف و چشمانداز اسکما و همچنین تعهد تمام کسانی است که باعث شدهاند دوره آموزشی مدیریت اجرایی آن به جایگاه کنونی خود برسد. دانشجویان، اعضای هیات علمی و تمام ذینفعان دیگر در این موفقیت نقش داشتهاند. البته لازم است به این نکته هم اشاره کنم که ما از تخصص و مشاورههای موسسات و نهادهای بینالمللی در زمینه مدیریت، کیفیت و آموزش هم استفاده کردهایم.
چه چیزی ما را منحصربهفرد کرده است؟ فکر میکنم اینکه ما واقعا یک چشمانداز جهانی برای خود ترسیم کردهایم. ۹۱ درصد از دانشجویان ما خارجی هستند و اعضای هیات علمی نیز یا تجربه کار و زندگی در خارج (از فرانسه) دارند یا از کشورهای دیگر برای آموزش آمدهاند. این موضوع باعث ایجاد یک جو و محیط بسیار پویا در مدرسه کسبوکار ما شده است. یکی دیگر از ویژگیهای منحصربهفرد دوره آموزشی مدیریت اجرایی ما، استفاده از ابزارهای مختلف یادگیری است. دانشجویان ما در هر نقطهای از جهان که باشند، میتوانند دورهها را بهصورت آنلاین، سمینارهای اینترنتی (وبینار) و روشهای مختلف دیگر دنبال کنند. سپس برای یک دوره ۶هفتهای به نام «هفتههای اقامتی» به دانشکدهها مراجعه میکنند و به یادگیری چهره به چهره میپردازند. موضوع نهایی که البته اهمیت آن هم کمتر از دیگر موارد نیست، کیفیت محتوای آموزشی ما است. این کیفیت، دانشجویان را قادر میسازد تا آموختههای خود را به کار گرفته و با توجه به جهان پیچیده و به هم پیوسته امروز، آن را با تغییرات و نوآوریهای خود استفاده کنند.
بهعنوان مدیر گروه مدیریت اجرایی مدرسه کسبوکار اسکما، میتوانید درباره شکل روزهای کاری توضیح دهید؟ همچنین آیا برنامه ثابت خاصی برای صبحهای خود دارید که مطمئن شوید روزی پربازده خواهید داشت؟
برنامه ثابت من این است که هیچ برنامه ثابتی وجود ندارد! با توجه به ماهیت بینالمللی دوره آموزشی ما که همراه با هفتههای اقامتی دانشجویان در دانشکدههای فرانسه، چین، برزیل، ایالاتمتحده و به زودی آفریقای جنوبی است، بهطور دائم باید خود را با زمان کشورهای دیگر انطباق دهم. ممکن است روز خود را با یک کنفرانس تلفنی با دانشکده چین شروع کنم؛ چرا که زمان آنها ۶ تا ۷ ساعت جلوتر از ما است. در آخر روز کاری هم ممکن است کنفرانس دیگری با دانشکدههایمان در ایالاتمتحده یا برزیل داشته باشم؛ چرا که آن زمان، ابتدای روز آنها است. داشتن یک برنامه ثابت برای شروع کار در صبحها، تا حد زیادی بستگی به توانایی من برای انطباق و انعطافپذیری دارد. بهطور خلاصه، هیچ دو روزی برای من شبیه یکدیگر نیست و این مساله هم باعث شده که شغل بسیار هیجانانگیزی داشته باشم. یکی از جنبههای کار من، اطمینان یافتن از این است که بهعنوان یک تیم، تا حد ممکن ارتباطاتی واضح و مستقیم با تمام ذینفعان خود درباره مسائل سازمانی، تبادلنظر با اعضای هیات علمی درباره محتوای آموزشی و ارتباط با دانشکدههای خارجی خود برای سازماندهی هفتههای اقامتی داشته باشم. حتی باید با دانشجویان و تیم توسعه کسبوکارمان هم این ارتباطات واضح و مستقیم را دنبال کنم.
شما سابقه شگفتانگیز و گستردهای بهعنوان یک مشاور چندفرهنگی برای برخی از سازمانهای بزرگ بینالمللی داشتهاید. تغییر مسیر شغلی شما به چه صورت بود و ورود به فعالیتهای دانشگاهی چه موانعی برای شما داشت؟
داستان زندگی شغلی من را میتوان در مسیر شغلیام مشاهده کرد. من از سنین جوانی، در کشورهای مختلفی به زندگی و تحصیل مشغول بودم و در اکثر دوران زندگیام در محیطهای چندفرهنگی بودهام. این مساله باعث شد که بهطور عمیق نسبت به سایر فرهنگها کنجکاو و علاقهمند شوم. همین موضوع باعث شد که شغلم را در مسیر چندفرهنگی پیش ببرم. من با چند سازمان جهانی کار کردهام و هدف دائمیام، کمک به مردم برای درک تفاوتهای فرهنگی و غلبه برای آنها بوده است تا بتوان در کنار یکدیگر بهطور موثرتری کار کرد. از برجستهترین سازمانهایی که با آنها همکاری داشتهام، میتوانم به راکول،زیمنس و ایرباس اشاره کنم.
من در همان زمان در مدارس کسبوکار هم به تدریس مشغول بودم و این حرفه را بسیار مناسب خود یافتم؛ چرا که میتوانستم از تجربیات خود در جنبه چندفرهنگی کار در شرکتها برای کلاسهای درس خود استفاده کنم. افزایش درک فرهنگی برای دانشجویان بسیار باارزش است؛ چراکه پس از پایان دورههای آموزشی خود مشغول کار در شرکتهای بینالمللی خواهند شد.
بهدلیل این شرایط، تغییر مسیر شغلی به سمت دانشگاه، چندان دشوار نبود. من در آموزش مدیریت چندفرهنگی، ارتباطات فراوانی بین نظریات علمی و کاربرد عملی در محیط کار پیدا میکردم و این موضوع باعث افزایش اشتیاق من برای انتقال تجربیاتم به دانشجویان بود. علاقه من به توانمندسازی افراد در زندگی شغلی بینالمللیشان است و ارائه تجربیات عملی و کاربردی ارزش فراوانی برایم دارد.
به نظر شما، رهبران کسبوکار و صنایع مختلف جهان، برای ایجاد ارتباط بین آموختههای دانشگاهی و نیازهای عملی محیطهای کار، به چه جنبههای اساسی باید توجه کنند؟
دانشگاه و محیط کار، اغلب مانند دو جهان کاملا متفاوت به نظر میرسد. پژوهشهای دانشگاهی یک مساله را میبینند و کسبوکارها با مسائل دیگری مواجه هستند. اما میتوان بین آنها ارتباطی موفقیتآمیز ایجاد کرد. آنچه مهم است و آنچه توانستهایم در دوره آموزشی مدیریت اجرایی خود پیاده کنیم، ایجاد ارتباطاتی واضح بین دانش و عمل است. آموختههای دانشگاهی لازم هستند؛ چراکه به یک شالوده میمانند. بدون دانش و نظریه چگونه میتوان آنها را به کار برد؟ در عین حال، نظریهپردازی و دانش صرف، بدون کاربرد عملی آن ناکامل است. تلاش ما بر آن است که از طریق همفکری، مطالعات موردی، مشاهدات دانشجویان و بازخورد در کلاس یا شبیهسازی کسبوکارها، ارتباطی بین دانش و عمل ایجاد کنیم.
ما همچنین این هدف را از طریق شیوه آموزش خود محقق کردهایم. بهعنوان مثال، دکتر فیلیپ چرو، استاد کلاسهای علم مدیریت ما که سابقه مشاوره در زمینه نوآوری مدیریت استراتژیک و مدلسازی کسبوکار را دارد، میکوشد از تجربیات، تخصص و آخرین پژوهشهای دانشگاهی برای پل زدن بین دانش و عمل استفاده کند. دانشجویان کلاسهای او تشویق میشوند که نظریات نوآوری و تخریب خلاق را خودشان در مطالعات موردی به کار گیرند. بهعنوان مثال، مدل کسبوکار شرکت خود را باید بررسی و تحلیل کرده و با ارائه یک مدل جدید برای فعالیت آن، بازار را تغییر دهند. دانشجویان میتوانند شالودههای دانش خود را به شیوههایی به کار گیرند که تفکر انتقادی، قدرت تحلیل و مهارتهای ارتباطی آنها را بالا ببرد. ما کارآفرینان را نوآور و دگرگونساز میدانیم.
میزان بالای ابهام و شدت رقابت در محیطهای کسبوکار امروز، نیاز به رهبرانی سازمانی را ایجاد کرده که بتوانند تغییراتی اثرگذار و مثبت ایجاد کنند. دوره آموزشی شما چگونه نسل آینده رهبران سازمانی و کسبوکارها را آماده میکند و به نظر شما چه ویژگیهای مهمی باید در آنها وجود داشته باشد؟
مهارتهای رهبری، چیزی است که تمام دانشجویان احساس نیاز میکنند. با توجه به این نیاز، به تازگی یک واحد درسی جدید به نام «آزمایشگاه رهبری سازمانی» ایجاد کردهایم که در آن، جنبههای مختلف رهبری سازمانی بررسی شده و به دانشجویان فضایی برای کسب و ارتقای ویژگیهای رهبریشان داده میشود. این واحد درسی با آموزش مهارتهای عملی مانند مذاکره، سخنرانی و آگاهی تکمیل میشود. علاوه بر آن، مشاورههایی هم متناسب با نیازهای هر کدام از دانشجویان به آنها میدهیم. اما توسعه مهارتهای رهبری سازمانی، بهصورت شهودی و ضمنی در خلال کل دورههای آموزشی اتفاق میافتد و هر فرد از تعامل و به چالش کشیده شدن توسط همکلاسیهای خود نیز مطالب زیادی میآموزد. به نظر من، رهبران سازمانی نیازمند اشتیاق، خودآگاهی، اعتماد به نفس، خودباوری و همچنین توانایی هدایت همهشمول، همکارانه و صادقانه افراد هم هستند.
بهعنوان سوال آخر، شما چگونه بین کار و زندگی شخصی خود تعادل ایجاد میکنید؟
یکی از چیزهایی که آموختهام این است که ضمن توانایی برای انجام همزمان چند کار، نمیتوان همه چیز را در حد عالی پیش برد. اولویتبندی بسیار مهم است و من در تلاش هستم تا حجم کارهای خود را بیش از حد بالا نبرم. برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی نیاز است یک ساعت دقیق برای پایان روز کاری در نظر گرفت و پس از آن برای چک کردن ایمیلها وسوسه نشد. این مساله برای هر رهبر سازمانی و کسبوکاری حیاتی است و من هم تلاش میکنم زمانی در روز را به خودم اختصاص دهم. در این زمان ممکن است به خودشناسی، مطالعه یک کتاب خوب، قدم زدن یا گذران وقت با خانواده و دوستانم بپردازم. این نوع فعالیتها کمک میکنند تا تجدیدانرژی کنم.
دیدگاه تان را بنویسید