شیوع اپیدمی جدید، شیوه زندگی مردم جهان را با تغییرات زیادی مواجه کرده؛ از جمله این تغییرات شکل برپایی مراسم سوگواری و یادبود عزیزان از دست رفته است. در چند ماه گذشته چندین هنرمند و نویسنده به دلایل مختلف درگذشتند که به علت هراس از بیماری همهگیر، آیین بهخاکسپاری آنها به شکل محدود و تنها در جمع معدود بستگان نزدیک برگزار شد. با این حال محدودیتهای بهداشتی مانع از آن نشده که علاقهمندان به این بزرگان مراسمی در فضای مجازی برای پاسداشت نام و یادگارهای فرهنگیشان برگزار کنند. همانطور که روزهای گذشته آیینی با حضور دوستان و نزدیکان نجف دریابندری، مترجم پیشکسوت و تازه درگذشته در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این مراسم که با حضور سهراب دریابندری فرزند آن مرحوم در فضای مجازی برگزار شد، نویسندگان و هنرمندان و اهالی فرهنگ بهصورت آنلاین یا با پیامی تصویری به شرح خاطرات و وصف ویژگیهای این مترجم برجسته آثار بزرگان ادبیات پرداختند.
سیمین اکرامی، هنرمند مجسمهساز بهعنوان اولین سخنران در این مراسم گفت: عکس پوستری که برای این مراسم در نظر گرفته شده همان نجف دریابندری است که من میشناختم؛ نجف طنازی که وقتی ماجرایی را برای شما تعریف میکرد، منتظر بود تا شما بخندی و بعد قهقهه معروف خود را سر بدهد. قهقههای که طبق روایت خودش باعث شد از رستورانی در پاریس بیرونش کنند. در یک مهمانی که اشخاص خیلی مهمی حضور داشتند، از قضا من پیش نجف نشسته بودم، او برایم ماجرایی تعریف میکرد و من وحشیانه میخندیدم. این وضعیت بهصورتی ادامه پیدا کرد که صاحبخانه به ما تذکر جدی داد. نجف با این کارش عبوسترین آدمها را به خنده وادار میکرد.
ایرج کلانتری، معمار و سازنده خانه نجف دریابندری در ادامه این مراسم گفت: بهدلیل سن و سال بالای ما، در همه جای دنیا به ما خانهنشین میگویند. ولی این خیلی هم بد نیست، من از آدمی مثل نجف یاد گرفتم که به تنهایی خودم خو کنم و سرگرمیهایی داشته باشم و حد سلیقه و انتظارات خودم را برای انتخاب این سرگرمیها به کمک آدمهایی همچون نجف بالا بردم و تلاش در جهت حفظ آن میکنم.
حسن کیاییان، موسس نشر چشمه نیز در این بزرگداشت عنوان کرد: شاید خیلی از دوستداران نجف دریابندری ندانند که ایشان در مقطعی یک فعال در عالم انتشارات بود. او بعد از بیرون آمدن از زندان در اواخر دهه ۳۰، در فرانکلین استخدام میشود. در حقیقت فرانکلین با امکاناتی که داشت و مدیریتی که آقای دریابندری در آنجا اعمال کرد، مثل موتور محرکه کوچکی بود که موتور صنعت نشر کشور را به حرکت درآورد. با امکانات خود تعداد زیادی کتاب وارد کرده بودند و در اختیار ناشران مختلف قرار میدادند که این کار را انجام دهند. آقای نجف دریابندری در آنجا کارهای تازهای انجام داد که بسیار ارزشمند است.
نگاه خیاموار به مرگ
بهرام دبیری، هنرمند نقاش نیز در این مراسم با اشاره به مفهوم کلمه روشنفکر، نجف دریابندری را نمونه واقعی روشنفکر ایرانی معرفی کرد و گفت: نکته مهمی که درباره او باید بگویم درباره درکی است که از مقوله مرگ داشت. در سخنرانیهای آخر خود اشاره شگرفی به مرگ کرد و گفت که یک دفتری است که هر روز برگی از آن کنده میشود و معنای آن این است که شیرازهبندی این دفتر خوب نیست. این یک نگاه خیاموار به مرگ است. آدم شگفتی بود و عالیترین کار نجف کتاب آشپزی است که آن را تمام کرد. این کتاب یک آبروی فرهنگی برای این سرزمین است. تحقیقی که کرد و سفرههای چین، ایران و روم را معرفی کرد که یک تحقیق جانانه بهشمار میآید.
در بخش دیگری محمدعلی موحد با ارسال پیام تصویری درباره نجف دریابندری، چنین سخن گفت: ۶۹ سال از آن ایام میگذرد، او را از کارگزینی برای کار در اداره خبرهای روز آبادان معرفی کرده بودند. گفتم خودش هم بیاید تا ببینمش. آمد، چیزی که از ملاقات اول در خاطرم نقش بست، جوانی لاغر اندام و سرزنده و کمی خجالتی و با اعتماد به نفس بود. از آن پس نجف در زندگی فراز و فرودهایی داشت، اما یک چیز را هرگز گم نکرد و آن سرزندگی بود که با بلوغ بیشتر توام با شوخ طبعی شد و نوعی سبک روحی که محضرش را دلپذیرتر و جذابتر میساخت و نوشتههایش را رونق و جلا میبخشید. هرچه بر دامنه اطلاعات و معلوماتش میافزود، در طنز پرمایه و دلنشینش منعکس میشد. او پیر شد اما نوشتههایش مادامی که قلم به فرمانش بود و مینوشت هرگز بوی پیری نداد، هرچه نوشت شوقناک بود و بوی زندگی میداد، هرجا که بود، ذوق و شادی هم بود.محمود دولتآبادی نیز در پیام تصویری خود درباره نجف دریابندری گفت: وجود نجف دریابندری برای جامعه ما در بیش از نیم قرن اخیر بسیار لازم و حتی ضروری بود. نجف ما را با بخش مهمی از ادبیات و اندیشه غرب آشنا کرد و به سهم خود شخصا قدرشناس زحمات او هستم. زحماتی که با صمیمیت و خوشرویی انجام گرفت. نجف صمیمی کار کرد و عزیز و با عزت زندگی کرد. در پایان عمر البته او دچار وضعیت آزاردهندهای برای خود و شاید اطرافیان شد. دوستداران نجف دریابندری باید قدردان زحمات سهراب دریابندری و همسر نازنین او باشند که تا پایان عمر با مدارا و مهربانی با زندگی نجف همراه بودند. شخصا از زحمات این زوج جوان قدرشناسی میکنم و امیدوارم که زندگی برقرار باشد.
نجف دریابندری مترجم و نویسنده معاصر ایرانی بود. ترجمه برخی از آثار ارنست همینگوی، نظیر کتاب وداع با اسلحه از جمله شاهکارهای او است. سازمان میراث فرهنگی ایران، در سال ۱۳۹۶، آقای دریابندری را به عنوان گنجینه زنده بشری ثبت کرد.
دریابندری از سالها قبل به دلیل چند سکته مغزی و بستری شدن در بیمارستان و از دست دادن همسرش دست از کار کشیده بود. وی فردی خوشمحضر بود که بسیاری شاعران نامآور روزگار ما همچون احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج و بسیار کسان با او دوست بودند و سالها در جلسه صبحهای جمعه شماری از دوستان و نامآوران اهل ادب گِردَش حلقه میزدند و از خوشصحبتیهایش بهرهمند میشدند.
خدمات دریابندری به زبان فارسی تنها به شکل دادن به حافظه جمع بسیاری از کتابخوانان در دهههای ۴۰، ۵۰، ۶۰ و بعد از آن ختم نمیشود؛ بلکه آثار بیشمار وی قابلیت تبدیل شدن به کتب درسی در رشتههای مختلف ترجمه و نویسندگی را دارد؛ با آنکه خود او هرگز روی دانشگاه ندید و معلم بدون متعلم بود و مهمترین درس را از جماعت جامعه و تجربیات زیستهاش گرفت. وی به مناسبت ترجمه آثار ادبی آمریکایی جایزه تورنتون وایلدر از دانشگاه کلمبیا گرفتهاست.
این مترجم نامدار، دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ در سن ۹۱ سالگی درگذشت.
دیدگاه تان را بنویسید