ارسال به دیگران پرینت

به مناسبت انتشار ترجمه فارسی رمان «شب‌نشینی در پراگ» نوشته فیلیپ راث

رمان راث چرخه زندگی زوکرمن را کامل میکند

«شب‌نشینی در پراگ» چرخه زندگی زوکرمن، کاراکتر اصلی رمان‌های راث را کامل می‌کند

رمان راث چرخه زندگی زوکرمن را کامل میکند

 [ترجمه فرشاد رضایی] فیلیپ راث، یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان ادبیات آمریکا، همراه با خانواده‌اش در موج مهاجرت قرن نوزدهم به این کشور کوچ کردند. او در بخش کم‌درآمد شهر بزرگ شد. تحصیلاتش را در دانشگاه شیکاگو ادامه داد و بعد به تدریس ادبیات پرداخت. با مرگ مارتینسون، نخستین همسرش، یکی از نشانه‌های آشنا از داستان‌های راث خارج شد.

مارتینسون الهام‌بخش شخصیت زن در بسیاری از رمان‌های راث بود؛ مانند لوسی نلسون در رمان «وقتی که او خوب بود» یا مائورین تارنوپل در رمان «زندگی‌ام به‌عنوان یک مرد». فیلیپ راث در‌ سال ۱۹۹۰ با کلر بلوم، بازیگر انگلیسی ازدواج کرد که این رابطه به جدایی انجامید. بعدها کلر بلوم روایت زندگی خود را در کتاب «ترک خانه‌ عروسک» نوشت که جزئیات روابط آن دو را برملا می‌کند. راث هم در واکنش به این ماجرا سال‌ها بعد رمانی نوشت به نام «با یک کمونیست ازدواج کردم» و در آن کلر بلوم را همسری توصیف کرد که زندگی شوهرش را با نوشتن خاطرات خود از بین برد. راث از‌ سال ۱۹۷۵، عضو موسسه ملی هنر و ادبیات آمریکا بوده ‌است.

نخستین کتاب راث، «خداحافظ کلمبوس و پنج داستان کوتاه» نگاهی طنزآمیز به زندگی یهودیان در آمریکای پس از جنگ دارد. این کتاب جایزه کتاب ملی برای داستان را برای او به ارمغان آورد، اگرچه برخی از یهودیان به خاطر آنچه او تصویر کرده بود، او را محکوم کردند. اولین رمان او، «رها» اثری واقع‌گرایانه است که به مسائل اجتماعی و اخلاقی دهه۵۰ آمریکا می‌پردازد. رمان «شکایت پورتنوی» هم بازنمایی طنازانه‌ای از جهان یهودیان طبقه متوسط نیویورک است.

 قهرمان راث، ضدقهرمان راث

توماس مان باعث شد گوستاو فن آشنباخ (کاراکتر کتاب «مرگ در ونیز») در اثر وبا بمیرد. او می‌گوید: «هنر، زندگی دوباره می‌بخشد. لذت عمیق‌تری می‌بخشد و زمان سریع‌تر می‌گذرد.» سوالی قدیمی: آیا هنرمند با هنر، زندگی را از دست می‌دهد؟ یا هنر، خود، زندگی واقعی است؟ همتای آمریکایی آشنباخ، ناتان زوکرمنِ ٤٠ساله، شک دارد. او مشهور است اما ناراضی است. پول دارد اما دیگر این زندگی را دوست ندارد. بگذارید دیگران کتاب‌ها را بنویسند. می‌گوید: «مدتی طولانی بیرون از منِ خودم زندگی کرده‌ام. ٢٠‌سال این بالا در جو ادبیات بودم، کافی است. اکنون می‌خواهم به سوی زندگی بشری بروم.»

ناتان زوکرمن قهرمان سه‌گانه فیلیپ راث است که او حدود ١٠‌سال روی این کاراکتر کار کرد. زوکرمن در جلد اول این سه‌گانه، رمان «نویسنده ارواح»، با لونوف، «اصیل‌ترین داستان‌نویس نیواینگلند از زمان ملویل و‌هاثورن» دیدار می‌کند. چندی بعد «زوکرمن رهیده از بند» را می‌نویسد. در بهار ١٩٦٩ زوکرمن به ستاره تبدیل شد. از نامه‌‌ها و تماس‌های ناشناسی که به دست او می‌رسید، از تهدیدها و اتهاماتِ آنها رنج می‌برد. او نویسنده‌ای یهودی بود که به یهودیان توهین کرده بود: او را محکوم کردند. برادرش او را حرامزاده می‌نامید: «همه چیز را می‌توان به شما نشان داد. اخلاق یهودی، پشتکار یهودی، خِرد یهودی، حس خانوادگی یهودی. برای شما، همه چیز فقط برای از بین‌رفتن خوب است. شما حتی بوسه‌های خود را به محض اینکه دیگر شبیه تخیل شما نباشند، به رودخانه می‌اندازید. عشق، ازدواج، فرزندان، لعنتی اینها برایت چه معنی دارد؟»

زوکرمن از اینکه مردم او را با کارنوفسکی، شخصیت اصلی رمان خود، فردی نسبتا

زاهد مآب می‌شناسند، رنج می‌برد. او در‌ سال ١٩٧٣ بیمار شد. دیگر نتوانست خط داستانی معقولی را در پیش بگیرد. به سختی می‌توانست راه برود یا بایستد، چه رسد به کار. شهری که در آن به دنیا آمد، در اثر ناآرامی‌های نژادی ویران شد. «بدون پدر، بدون مادر و بدون خانه، او دیگر رمان‌نویس نبود. دیگر  پسر خانواده‌ای نبود، دیگر نویسنده نبود.»

زوکرمن برای همکار قدیمی خود بابی که دکتر شده است، توضیح می‌دهد که چرا از نوشتن خسته شده است: «وقتی نوشتن را شروع کردید، مدام احساس محدودیت می‌کنید. به موضوعی گره خورده‌اید. قابل قبول است. شما باید کتابی از آن بسازید. کسی که عملا هر دقیقه می‌خواهد محدودیت‌های خود را یادآوری کند، نمی‌تواند شغل بهتری انتخاب کند.» بابی می‌گوید، حتی پزشک همواره نمی‌تواند از حرفه خود خوشحال باشد و می‌پرسد ناتان چرا سفر نمی‌کند؟ او پاسخ می‌دهد: «هیچ چیز کمکی نمی‌کند. آن را امتحان کردم. کافکا گفت دوست دارد در کافه‌ای پیشخدمت شود. من می‌خواهم پزشک شوم.» پایان «درس آناتومی» این مسأله را باز می‌کند.

زوکرمن پدر بابی را در گورستان یهودی که همسرش در آن دفن شده، ملاقات می‌کند: «سرانجام زوکرمن متوجه شد مادرش تنها عشق او بوده است.» آنچه سه‌سال قبل در مراسم خاکسپاری مادرش سعی کرد کنترل کند، اکنون از دستش خارج می‌شود. در مواجهه با گور عجیب دیوانه می‌شود؛ گویی شخصا مقصر فاجعه است. زوکرمن می‌افتد و به‌شدت مجروح می‌شود. نتیجه این واقعه شکستن دندان‌ها و گرفتگی زبان است. سپس نامه‌ای از پدر بابی دریافت می‌کند، که در آن آرزوی بهبودی برایش دارد و خود را از آخرین پدران قدیمی می‌داند. زوکرمن از خود می‌پرسد: «کسانی که به دنبال ما به این دنیا می‌آیند، بازهم درک می‌کنند که در اواخر قرن بیستم، در این دموکراسی عظیم و بی‌روح که از کنترل خارج شده است، بدون آموزش عالی و بدون وضع اجتماعی و نفوذ، می‌توانند قالب یک پدر در داستان کافکا را داشته باشند؟» زوکرمن در روزنامه‌ای می‌خواند «چنین رمان‌هایی، همان‌هایی که او می‌نوشت، در دوران پسامدرن جان بارت و توماس پینچن چه شانسی خواهند داشت.»

در کشور آزاد خودم

فیلیپ راث، مانند ناتان زوکرمن، در‌ سال ١٩٣٣ در نیویورک به دنیا آمد. در شهری که در دهه٦٠ با ناآرامی‌های نژادی ویران شد. او با «شکایت پورتنوی» از همه نگرانی‌های مالی رهایی یافت و این مسأله او را به تنهایی در روستایی سوق داد. در کتاب دوم، شهر کافکا، پراگ، برای نخستین‌بار نقش ایفا کرده است. او می‌گوید «آنچه برایم مهم است، کتاب‌هایی هستند- کتاب‌های من هم مستثنا نیست- که نویسنده در آن خودش را متهم می‌کند.»

یکی دیگر از انگیزه‌های نوشتن سه‌گانه «زوکرمن» تجربه فشاری بود که نویسندگان بلوک شرق در معرض آن قرار داشتند. راث در‌ سال ١٩٧١ پس از سفر به پراگ و ملاقات با میلان کوندرا، به این نتیجه رسیدند که رمان بعدی باید در مورد این واقعیت باشد که «در کشور آزاد خودم»«همه چیز مجاز است و هیچ چیز مهم نیست»، درحالی ‌که در یک دولت توتالیتر «هیچ چیز مجاز نیست و همه چیز مهم است.»دو‌سال پس از اتمام سه‌گانه زوکرمن، راث در ‌سال ١٩٨٥ فرجامی به نام «شب‌نشینی در پراگ» تقریبا در صد صفحه اضافه کرد که مجددا اول شخص بود. «شب‌نشینی در پراگ» دو دهه روایت می‌شود. سفر زوکرمن به پراگ در ‌سال ١٩٧٦، ٢٠‌سال پس از برخورد او با لونوف صورت می‌گیرد. آیا او

پزشک شد؟

در رمان «شب‌نشینی در پراگ» زوکرمن برای پیداکردن داستان‌های نویسنده‌ای یهودی به سفری ناشناخته پا می‌گذارد. در این سفر، روابط پنهان بین هنرمندان کمونیست پراگ مشخص می‌شود؛ روابطی که قرار است اسراری از قهرمانی منحرف اما جذاب را افشا کنند. در این داستان، نویسنده زبانی کمدی را انتخاب کرده است تا به کمک آن مشاهدات خود را با جزئیات بیان کند. نویسنده در نیویورک می‌گوید: «مردم، موزیل و پروست و مان و ناتان زوکرمن را دارند که می‌توانند آثار آنها را بخوانند، چرا باید کتاب مرا بخوانند؟» مهاجری از پراگ، می‌خواهد زوکرمن دست‌نوشته‌های پدرش را از پراگ خارج کند. پدرش نویسنده‌ای یهودی است که توسط نازی‌ها به قتل رسیده و صدها داستان در مورد یهودیان نوشته، اما هرگز آنها را منتشر نکرده است. زوکرمن که همه چیز را منتشر کرد و با آن مشهور شد، مطمئنا باید این چالش را بپذیرد. همسر نجیب‌زاده نیویورک همه چیز را انکار می‌کند. زوکرمن از خود می‌پرسد «آیا جنونِ آزار و شکنجه واقعا مرا درگیر کرده است یا به تدریج می‌فهمم موضوع چیست؟» شگفتی‌های زوکرمن از یادداشت‌های آنهاست که از برداشت‌های متناقضی تشکیل شده‌اند. او به میهمانی دعوت شده است: «اگر می‌خواهید شب‌نشین‌ها را دوست داشته باشید، با من همراه شوید. از زمان روس‌ها، بهترین شب‌نشین‌های اروپا در جمهوری‌چک هستند.» به نظر می‌رسد بازدید از پراگ به شبِ ِوالپورگس رسیده است. وحشتناک به نظر نمی‌رسد، اما این کتابِ راث بی‌شک یکی از عجیب‌ترین و خنده‌دارترین فرودهای داستانی ادبیات اخیر است.

«شب‌‌نشینی در پراگ» داستانی پراهمیت را به روشی غیرقابل توصیف به‌طور مرسوم مطرح می‌کند و اکنون که همه قسمت‌ها، یک چرخه روایت بیش از ‌هزار صفحه در دسترس هست، همه چیز را می‌توان از ابتدا تا انتها از نظر گذراند. فیلیپ راث راز وجود هنرمند در مسیرهای پرپیچ‌وخم را می‌داند که با تنش بین داستان و واقعیت، بازی استادانه‌ای انجام می‌دهد.  فیلیپ راث به سادگی داستان پسری را ادامه می‌دهد که شورش می‌کند و ناگهان به اطرافش نگاه می‌کند و می‌بیند از کسانی که زمانی علیه آنها بوده، هیچ‌کدام دیگر وجود ندارند. این رمان مطمئنا سیری دارد که به راحتی از خاطر نمی‌رود. اگر سه‌گانه «زوکرمن» و داستان‌های او را با دقت بخوانید، متوجه نکات اسرارآمیز دیگری نیز خواهید شد.

برگرفته از نشریه«تسایت»، آلمان.

منبع : شهروند
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه