دو هفته پیش فردی به نام «تبریزیان» کتاب مرجع پزشکان را در فضای مجازی آتش زد. او با این اقدام «دخالت آشکار در کار پزشکی» کرد و بهدلیل اطمینانی که مردم به لباس او دارند بالقوه بیمارانی را نسبت به طبیبانشان بدگمان کرد و از ادامه درمان باز داشت، نمونههای روشنی هم وجود دارد. او در شرایطی که احساسات عمومی بهدلیل اصابت موشک به هواپیما، مرگ جوانان برگزیده و زیر دستوپا جانباختن تعداد زیادی از مردم در کرمان بهشدت متأثر شده بود، با ایجاد تردید در خدمات سلامت باعث «تشویش اذهان عمومی» شد. از تعابیر دیگر هم که بگذریم، این دو اتهام بهراحتی در یک محکمه عادل قابل اثبات هستند. سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت در بیانیههای خود قول پیگیری قانونی هم دادند، اما این بیانیههای غلاظِ شداد عمدتا بر محکومکردن این اقدام و دعوت به محکومکردن آن ازسوی مجامع دیگر استوار بود. چنین لحنی برازنده سازمان و مجموعهای است که اولا میخواهد بگوید با اینگونه اقدامات بهشدت مخالف است، ثانیا فرض میکند کسانی موافقاند و میخواهند آنها هم بهشدت مخالف باشند. متأسفانه این موضع در برابر این جرم مشهود اصلا کفایت نمیکند. همه اطمینان دارند که کل جامعه پزشکی حتی طب سنتی با این اقدام بهشدت مخالف هستند. اتفاقا اگر کسانی در جامعه وجود دارند که همچنان به چنین مطالبی معتقدند احاله موضوع به محکمه و تلاش در محکومکردن آن، با وجود اعمال نفوذ احتمالی (که بعید میدانم) است که میتواند باعث شود بسیاری از معتقدان بیاعتقاد و بسیاری از افراد لاادریگرا (بیماری مهلک فرهنگی ما) که با هیچچیز مخالفت جدی نمیکنند و موافق سینهچاک هیچچیز هم نیستند، حداقل در یک موضوع به اطمینان برسند! وگرنه بیانیه را میتوان با بیانیه جواب داد و هردم هم بر تندی آن افزود. جمعیت و گروه بیانیهدهنده هم که الحمدالله فراوان داریم، کما اینکه جناب تبریزیان هم بعد از این انتقادات دقیقا همین کار را کردند و حالا بازهم مردم و عرصه عمومی بلاتکلیف دو نوع بیانیه هستند. در بسیاری از جوامع، تاریخ انواع محاکمات و نتیجهگیریهای آنهاست که نهتنها نتیجه محاکمات آینده بلکه اساسا فرهنگ و اعتقادات عمومی را رقم میزند و این نکته مهمی است که درخواست محاکمه آقای تبریزیان را واجد اهمیت زیادی میکند و از این جهت درنظرگرفتن مجازاتی برای شخص ایشان مورد نظر نیست. برعکس بنده تصور میکنم بعد از محکومیت و در صورت اقرار ایشان به خطا بهتر است به بهانه جهالت از مجازات معاف بشوند. به همین دلایل است که درخواست و پیگیری محکمه ایشان میتواند یک کمپین جامعه پزشکی با اهدافی در جهت ارتقای سلامت عمومی و اصلاح اعتقادات خرافی که چون زنجیرهای به هم پیوسته هستند، باشد. در جامعه ما که مثل بیماران مبتلا به آلزایمر تنها حافظه فوریاش کار میکند، رویدادها را به خاطره درازمدتش نمیسپارد و بهزودی موضوع دیگری جای موضوع تبریزیان را در پیشخوان ذهن عموم اشغال میکند. یادداشت حقیر را میتوان اولین یادآور بهحساب آورد تا ببینیم در آینده خود نگارنده تواناییاش در بهخاطرسپردن و یادآوریهای بعدی تا چه حد از بیماری فوقالذکر تأثیر پذیرفته است؟
دیدگاه تان را بنویسید