اینهنرمند تئاتراز کمتوجهی مدیران به مقوله فرهنگ سخن میگوید و ابراز تاسف میکند که در روزهای دشوار کنونی، هیچ فضایی برای ساخت آثار هنری امیدبخش نیست تا به واسطه آن، مردم کمی از مشکلات روزمره خود رهایی پیدا کنند.
نعیمی از حال و روز این روزهای مردم چنین میگوید: به واسطه شیوع کرونا و شرایط نفسگیر اقتصادی، روزهایی بسیار گزنده و دشوار را سپری میکنیم. در این وضعیت که هر روز خبر درگذشت هموطنی در یکی از نقاط کشور به ما میرسد، بار این سختی صد چندان میشود و مدام با خود مرور میکنم که چرا به عنوان عضوی از جامعه هنری کشور نمیتوانم باری از دوش هممیهنی بردارم و کمی آرامش نصیبش کنم.
این کارگردان تئاتر سپس از وضعیت دشوار هنرمندان این رشته نیز سخن می گوید: متاسفانه در این شرایط، هنرمندان هم آنچنان گرفتار غم نان و هزار مشکل دیگر هستند که فرصت و تمرکزی برای تلطیف فضا نمییابند و از آن بدتر اینکه هیچ گونه زمینهسازی برای ساخت آثار هنری که کمی نشاطبخش و دلگرمکننده باشد، وجود ندارد.
نعیمی اضافه میکند: فعالیتهای هنری، بویژه تئاتر، از سوی دولتمردان ما به رسمیت شناخته نمیشود و متاسفانه فرهنگ جزو اولویتهای آنان نیست که اگر میبود، امروز شرایط بهتری میداشتیم. دولتمردان ما نه تنها فرهنگی نیستند، بلکه حتی سیاسیون خوبی هم نیستند، چراکه یک سیاستمدار خبره به خوبی میداند بهترین راه نجات یک جامعه از بسیاری از آسیبها، فرهنگ و کمک گرفتن از خانواده بزرگ فرهنگیان و هنرمندان آن کشور است.
این بازیگر با ابراز تاسف از کم توجهی به مقوله فرهنگ میافزاید: کشوری که هنرمندان و اهل فضل و دانش و ادبش هیچ بیانگارد، دچار چنان خساراتی میشود که جبران آن سالها زمان میبرد.
نعیمی با تاکید بر اینکه در این دوران سخت مردم بیش از همیشه نیازمند آرامش هستند، خاطرنشان میکند: اندکی آرامش، تفریح، شادی، گشایش و آزادی حق طبیعی مردم است تا بتوانند به عنوان مرهمی بر زخمهای عمیقی که روح و جسم آنان را فلج کرده، بنهند. این همه خبر مرگ دل آدمی را به درد میآورد، ولی متاسفم که مدیران فرهنگی ما برای تحقق این آرامش، قدمی بر نمیدارند.
او با انتقاد از صدا و سیما در ساخت برنامههای ضعیف و کم کیفیت اضافه میکند: دهه 60، 70 و حتی 80 را به یاد آورید. صدا و سیمای ما با وجود تمام سیاستزدگیاش برای سرگرمی مردم تلاش میکرد، ولی امروز میبینیم شبکههای ماهوارهای «جم» با چه قدرتی رشد میکنند، تنها به این دلیل که مخاطبان میلیونی دارند. عجیب اینکه ما بر سر راه همان انگشتشمار برنامههای میلیونی که داریم، مانع ایجاد میکنیم. با دستان خود، تیشه برداشته و به جان ریشه خودمان افتادهایم.
نعیمی میگوید: امروز ما دیگر مردم مهربانی نیستیم، چون مدیرانمان با یکدیگر مهربان نیستند و منافع جناحی خود را به منافع ملی کشور ترجیح میدهند. در چنین وضعیتی مردم کجا باید به دنبال خواستههای متعالی باشند.
این مدرس تئاتر با ابراز تاسف از کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی اضافه میکند: آنچه امروز حسرت من است، خالی شدن همهی عرصههای دینی، سیاسی، آموزشی، اقتصادی و هنری از اخلاق است. پول و مادیات حرف نخست را میزند. دیگر برای ارزشهای انسانی و اخلاقی دلها نمیتپد. من در رشته تئاتر تحصیل کردهام تا ابتدا خودم انسان شوم و بعد درباره این هنر انسانساز با دیگران به گفتگو بنشینم. وقتی همه چیز آنچنان سیاستزده و آلوده شده، وقتی مدیران فرهنگی ما هیچ جایگاه فرهنگی و ادبی و هنری ندارند و اینچنین ناکارآمد هستند، دروغ میگویند، به وعدههایشان عمل نمیکنند، آدرس غلط میدهند، منفعل و بیانگیزه هستند، دیگر در من چیزی به نام انسانیت، مسئولیت و اخلاق نهادینه نمیشود.
او یادآوری میکند: روزگاری موی سپید هنرمند و شیخوخیت او حرمت و جایگاهی داشت و ما یاد گرفته بودیم دست و پایمان را در برابر بزرگترها جمع کنیم، ولی امروزه همه از بدو تولد خود را هنرمند صاحب سبک میدانند، چون متاسفانه چیزهایی به غیر از دانش و اخلاق حکفرما شده و در این وضعیت نخستین چیزی که میآموزند، بیاحترامی به اساتید و همکارانشان است.
نعیمی با اشاره به آموزههای فرهنگی کشوری مانند ژاپن میگوید: دانشآموزان ژاپنی دروس قدرشناسی دارند. آنان میآموزند که باید پدر و مادر را تکریم کنند و از آنان طلبکار نباشند. در مدارس، خدمتکار و نظافتچی ندارند، کودکان و نوجوانان خود باید کلاسها، راهروها و سرویسهای بهداشتیشان را تمیز کنند؛ چرا؟ متاسفانه امروزه بسیاری از فرزندان از پدران و مادران خود طلبکارند. آنان را مقصر شرایط و احوال کنونی میدانند. فرزندان، والدین خود را ضعیف میدانند، بویژه در وضعیت اقتصادی فعلی. بسیاری از پدرها در چشم فرزندانشان دیگر تکیهگاه نیستند. دیگر چگونه میتوان انتظار داشت که در چنین خانوادههایی پدر و مادر با فرزندان خود همکلام شوند، شبهای طولانی زمستان در کنار یکدیگر شعر و داستان بخوانند، شاهنامه را ورق بزنند و به شخصیتهای ملی خود ببالند.
حمید رضا نعیمی در پایان هشدار میدهد: در جامعهای که فرهنگ مورد کم توجهی قرار بگیرد، امید داشتن به فردایی روشن، واهی و بیهوده است.
دیدگاه تان را بنویسید