پیمان جبلی با بیان ضرورت وجود شبکههای برونمرزی از نحوه تقابل رسانههای دشمن تا عدم پرداخت سهمیه ارزی توسط دولت و تضعیف تنها تریبون بینالمللی جمهوری اسلامی بر اثر مشکلات مالی خبر داد.
هر نظام ایدئولوژیک بهصورت طبیعی نیاز به انتشار پیامهای خود به سراسر جهان دارد تا عمق نفوذ خودش را افزایش بخشد. از انتشار پیامهای بینالمللی در جمهوری اسلامی با نام صدور انقلاب یاد میشود. این کلیدواژه که بارها در کلام امام(ره) و رهبری به کار رفته است از اساسیترین راهبردهای انقلاب اسلامی است. رسانه، این رکن چهارم دموکراسی، مهمترین ابزار انتقال پیام است. برجستهترین رسانهای که رسالت صدور انقلاب را به دوش میکشد، شبکههای برونمرزی صداوسیماست. شبکههای برونمرزی صداوسیما در قالب 33 رادیو و 14 شبکه تلویزیونی به زبانهای مختلف، درواقع ویترین خارجی فرهنگ و باورهای ایرانی برای بینندگان آن سوی مرزهاست که هماکنون با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکند.
این شبکهها که از آنها میتوان بهعنوان تنها صدای رسای مستضعفان جهان و شیعیان یاد کرد، هماکنون از درون دولت هم با نامهریهای عدیدهای دچار شده است. جامعه هدف این شبکههای رادیویی و تلویزیونی، جامعه بینالمللی هستند و کمتر ایرانیها با سازوکار آن آشنا هستند. به همین دلیل ضروری است اطلاعاتی از شبکههای برونمرزی ارائه شود تا وسعت و اهمیت فعالیت این شبکهها بیش از پیش مشخص شود. درحال حاضر 33 رادیو به 30 زبان در سه اداره کل شامل اروپا و آمریکا، شبهقاره و شرق آسیا، آسیای میانه و قفقاز و نیز شبکه عربی-آفریقایی و در دل دو شبکه سحر و هوسا فعالیت میکنند.
تمام شعارهای شبکههای رادیویی برونمرزی جمهوری اسلامی، حول محور صدور پیام انقلاب که دوستی و مهربانی است، اشاعه مییابد. اما در حوزه شبکههای تلویزیونی که نافذتر و اثرگذارتر هستند، هماکنون 14 شبکه وجود دارد که به تدریج از سال ۷۶ راهاندازی شد. نخستین شبکه سحر بود و در قالب شش زبان فعالیت میکرد. سپس العالم وارد میدان شد. به تدریج سحر عربی به شبکه الکوثر تبدیل شد و بعدها که شبکه پرستیوی راه اندازی شد، منظومه شبکههای برون مرزی صداوسیما گستردهتر شده و با شبکههای دیگری چون آی فیلم، هیسپان تی وی، العالم سوریه و هوسا شمایلی منسجم یافت.
متن مصاحبه با پیمان جبلی، معاون برونمرزی صداوسیما با «فرهیختگان» به شرخ ذیل است:
مقابله با سیاهنمایی و بیان دستاوردها؛ دو هدف شبکههای برونمرز
لطفا مختصری از ضرورت تشکیل شبکههای برونمرزی بگویید.
اساس هویت جمهوری اسلامی که بیش از ۴۱ سال از عمرش میگذرد برمبنای این انقلاب شکل گرفته است؛ انقلابی که پیام آن فطری، انسانی و بینالمللی بود و بههمین علت دوستانش نیز بینالمللی هستند. اگر تاریخ را نگاه کنید متوجه میشوید کشور ما بدون هیچ ابزار تبلیغاتی درهمان روزهای نخست بعد از پیروزی انقلاب، با نام امام و انقلاب اسلامی در اقصی نقاط جهان از آفریقا تا آمریکای جنوبی و از آسیا تا شبه قاره هند نفوذ کرد. طبیعتا این پیام، جهانی بود و مورد استقبال قرار گرفت، لذا بهتبع آن دشمنیها هم از روز اول دشمنی بینالمللی بود.
این جهانی بودن پیام انقلاب اقتضا میکند که در ورای مرزها و در فضای بینالمللی، جمهوری اسلامی یک پیوست رسانهای داشته باشد و بتواند حرفش را منتقل کند و با تحریفهایی که علیه کشور میشود، مقابله و مبارزه کند. بنابراین شبکههای برونمرزی با دو هدف دفاع از انقلاب در مقابل سیاهنماییها و تحریفهای دشمن و بیان واقعیتهای انکارناپذیر جمهوری اسلامی تشکیل شد.
بهتعبیر خلاصه جامعه هدف شبکههای برونمرزی تمام دنیاست بهغیر از جمهوری اسلامی ایران؛ یعنی تمام مخاطبان غیرایرانی مخاطب ما هستند و همین یک جمله نشاندهنده اهمیت، حساسیت و سختی فعالیت حوزه برونمرزی است.
این شبکهها تا چه میزان به اهداف خود رسیدهاند؟
در شبکههای برونمرزی باید به دو حوزه توجه داشته باشیم؛ نخست حوزه مخاطب و سپس حوزه رقابت. حوزه مخاطب در شبکههای برونمرزی بسیار متنوع و پیچیده است، بهعنوان مثال در همین منطقه خاورمیانه، برای کشوری مانند عراق اگر بخواهیم تولید محتوا داشته باشیم باید به مخاطبان شمال، مرکز و جنوب آن توجه کنیم که بهدلیل قومیتهای مختلف هرکدام حساسیتها و ظرفیتهایی دارند.
در حوزه رقابت، در داخل کشور، صداوسیما تقریبا یک رسانه بیرقیب است و برودکستی بهجز صداوسیما نداریم، حتی اگر شبکههای ماهوارهای فارسیزبان را هم درنظر بگیریم باز تمام بررسیها و نظرسنجیها نشان میدهد که کماکان بهصورت سنتی، صداوسیما قاطبه مخاطبان رسانههای برودکست را بهخودش اختصاص میدهد. حال اگر پای خود را بیرون از مرز کشور بگذاریم قضیه تقریبا برعکس میشود، یعنی ما با توان بسیار کمتر از رقبایمان باید مخاطبان رسانههایمان را به چنگ آوریم. سوال پیش میآید که کدامیک از ما موفق میشود؟ آن کس که قویتر ظاهر شود و پیام حرفهایتری تولید کند و بتواند از نوآوریهای تکنولوژی روز استفاده کند.
رقابت در خارج از کشور بههیچوجه قابل مقایسه با داخل کشور نیست. رقبای ما بزرگترین رسانههای دنیا هستند، پس رقابت جدی یکی دیگر از مختصات ماست که حوزه برونمرزی را با رسانههای داخل کشور متفاوت میکند.
نیروی انسانیای که در حوزه برونمرزی تولید محتوا میکند حداقل تواناییاش باید دانستن زبان در سطح بینالمللی باشد، زیرا باید با مخاطب با زبان مادری صحبت کرد. از سوی دیگر مدیریت نیروهای مختلف از ملیتهای متفاوت، درنظر گرفتن تفاوتهای فرهنگی، تولید، توزیع و بستهبندی جذابترین، بهترین و حرفهایترین پیام از دیگر دشواریهای فعالیت شبکه برونمرزی به حساب میآید. ما با کمک خدا توانستهایم در تمام این عرصهها با وجود کممهریها و مشکلات عدیده مالی خوب عمل کنیم و تقریبا به اهداف خود برسیم.
این تعدد شبکهها به چه کاری میآید؟
تعدد شبکهها و رسانههای برون مرزی به دلیل تعدد حوزههای مخاطب ما است. به دلایل متعدد ضرورت مییابد متناسب با اهداف و سیاستهای نظام منطقه یا زبان مشخصی هدف رسانههای ما قرار گیرند. لذا مناطق و حوزههای زبانی فراوانی است که با وجود نیاز و مطالبه نهادهای مربوطه و یا درخواست موکد مخاطبان موفق به تاسیس رسانه فعال و قدرتمند برای آنها نشدهایم. به عنوان مثال در حوزه زبانهای روسی، چینی، فرانسوی و ... ما هنوز نتوانستهایم رسانههای درخور برای این مناطق داشته باشیم. در مورد روسیه، ما در جریان جنگ با گروههای تروریستی در سوریه، در یک رابطه راهبردی با روسیه قرار گرفتیم. یعنی بهعنوان یک همپیمان نام ایران در روسیه زیاد شنیده میشود. حال برای روسها سوال پیشمیآید که ایران کیست؟ فرهنگش چیست؟ اگر افکار عمومی مردم روسیه نسبت به جمهوری اسلامی ایران اقبال نداشته باشد و برعکس تنفر داشته باشد، آیا همکاری راهبردی بین ما و روسیه شکل میگیرد؟
یا فرض بفرمایید مثلا با چین برای استفاده از ظرفیتهای اقتصادی قرارداد ۲۵ ساله راهبردی میبندیم، وظیفه آمادهسازی افکار عمومی مناطق هدف برای اینکه بتوانیم ارتباطات دوجانبه، فرهنگی، تجاری و راهبردی را شکل بدهیم، برعهده ماست. بهعبارت دیگر اگر ما فقط شبکه انگلیسی زبان داشته باشیم در روسیه یا چین بهکارمان نمیآید، باید در روسیه شبکه روسیزبان و در چین شبکه چینیزبان داشته باشیم.
بنابراین تعدد و تنوع شبکههای برون مرزی متناسب با نیازسنجیها و مطالبه مخاطبان و ضرورتهای دیگری است که به اقتضای سیاستهای کشور مورد توجه قرار میگیرد.
محبوبیت «ستایش» در سوریه و لبنان
آیا شبکههای برونمرزی بهغیر از کارکرد خبری، سعی در نمایش سبک زندگی ایرانی اسلامی یا آشنا کردن اقوام و ملل گوناگون با فرهنگ جمهوری اسلامی ایران داشته است؟
معاونت برونمرزی برای برخی شبکههای خود ماموریت عمدتا خبری، تحلیلی و سیاسی تعریف کرده است؛ مانند شبکههای «العالم» و «پرس تی وی» و «هیسپان تی وی» زیرا به دلیل فضای رسانهای حاکم بر کشورهای غربی و عربی لازم است که حضور فوری خبری و سیاسی قوی در این مناطق داشته باشیم.
اما برای مناطق مجاور کشور مانند مناطق کردی، اردو، آذری و عربی که اشتراک فرهنگی و جغرافیایی و تمدنی بیشتری داریم، شبکههایی هستند که برنامههای متنوع پخش میکنند. این شبکهها تمام نیازهای مخاطبان را در نظر میگیرند و برنامههایشان شامل برنامههای خانواده، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ورزشی و ... است مانند شبکه «سحر» و شبکه «الکوثر». البته «الکوثر» علاوه بر حوزه پیرامونی جغرافیایی ما، ماموریت تولید و پخش برنامه برای کلیت جهان عرب را نیز داراست.
برخی از شبکههای ما فقط کارکرد سرگرمی دارند و این ضریب نفوذ را از طریق نمایش تولیدات تلویزیونی و سینمایی و جامعه هدف در دستور کار قرار داده که مشخصا شامل شبکههای «آی فیلم» می شود.
ایده راهاندازی شبکه «آی فیلم» که در داخل کشور شبکه محبوب و پر مخاطبی است، ابتدا برای داخل کشور نبود. قرار بود سریالهای ایرانی را زبانگردانی کنیم و برای مخاطب خارج از کشور نمایش دهیم که با سبک زندگی ایرانی اسلامی و واقعیتهای کشورمان آشنا شوند. این طرح هم در کشورهای اسلامی و همسایه و هم در کشورهای دور غیر اسلامی در مواردی بسیار موفق بود تا آنجا که بسیاری از کشورها، ایران را با سریال «حضرت یوسف» یا «حضرت مریم» میشناسند و این سریال عمق نفوذ بسیار خوبی پیدا کرد یا در سوریه و لبنان بعضا شخصیتهای سریال «ستایش» را بیشتر از داخل میشناسند.
از سوی دیگر شبکه هیسپان تیوی یکی از پرنفوذترین شبکههای برون مرزی است که حتی نظر حرفهایترین گویندههای شبکههای آمریکای لاتین را نیز برای همکاری داوطلبانه با ما جلب کرده است.
آیا برآوردی از میزان مخاطب شبکهها دارید؟
معاونت برونمرزی بهدلیل وسعت کار و هزینههای بسیار سنگین نظرسنجی مانند شبکههای داخلی صداوسیما امکان نظرسنجی دورهای ندارد. اما از شواهدی که در حوزههای مبتنیبر سرویسهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی وجود دارد تاحدودی میتوانیم حدس بزنیم در کدام منطقه، کدام شبکه ما بیشتر نفوذ دارد. با استفاده از آمار تفکیکی وبسایت شبکه با توجه به سرویسهایی که در گوگل آنالیتیکس یا الکسا وجود دارد، میتوان دریافت که مثلا «پرستیوی» در همان نقطهای که باید باشد، چقدر مخاطب داشته است. بهعنوان مثال رتبه الکسای شبکه الکوثر در بحرین دو رقمی و در سوریه سه رقمی و کمی بیش از 100 است که نشان از نفوذ این شبکهها درمناطق هدف است.
سرکرده گروهک منافقین در سفر به برخی کشورهای آمریکای لاتین خواستار لغو فعالیت هیسپان تیوی میشود چون هیسپان تیوی را یک ابزار تبلیغاتی قدرتمند ایران میداند. یا زمانی که در اندیشکدههای راهبردی آمریکا بارها اسم شبکههای ما به عنوان ابزار قدرتمند رسانهای ایران برده میشود و یا مثلاً فیسبوک شبکه پرس تیوی ایران را در کنار شبکههای مشهور دیگری از جمله ابزارهایی معرفی میکند که میخواهند در انتخابات آینده آمریکا دخالت کنند و به همین دلیل پرس تیوی را به نشاندار میکند؛ همه اینها نشان میدهد که شبکههای ما تاثیر دارند و دیده میشوند. اخیرا که بحث قطعیهای ماهوارهای ما به دلیل بدهی جدی و عملیاتی شد و ایندیپندنت نوشت: بازوی رسانهای ایران قطع شد. آیا همین اقرار دشمن به بازوی رسانهای بودن ما کافی نیست تا از اهمیت شبکههای برون مرزی آگاه شویم؟ البته هیچگاه سطح تاثیرگذاری فعلی در حد انتظارمان نیست و باید برای رشد ضریب نفوذ شبکهها تلاش کنیم.
خبرنگار «العالم»، یک دهم «بیبیسی» حقوق میگیرد
آیا میتوان درخصوص بودجه شبکههای برونمرزی و رسانههای دشمن قیاسی انجام داد؟
در بحث تامین بودجه شبکههای برونمرزی، هماکنون با محدودیتهای پشتیبانی، مالی و بودجهای روبهرو هستیم که البته از ابتدا هم وجود داشت، اما این محدودیتها فقط به بحث تحریم مرتبط نیست، بلکه متاسفانه نگاه رسانهای سیاستگذاران ما نگاهیاست که اهمیت رسانههای برونمرزی را نتوانستهاند درک کنند که شاید یکی از دلایلش استفاده از رانت پیام انقلاب اسلامی است. بهعبارت دیگر شاید میگویند انقلاب اسلامی آنقدر بهخودیخود نفوذ داشته که نیاز به رسانه ندارد. و البته شاید هم دلیل کمبود سواد رسانهای و کمتوجهی به ابزار رسانه در تثبیت جایگاه کشور و صیانت از آن در برابر تندباد تبلیغات سیاه دشمنان است.
برای مقایسه بودجه شبکههای ما مثلا شما ببینید شبکه العالم چگونه راه اندازی شد؟ با چه بودجهای شروع به کار کرد؟ در زمانی که آمریکا به عراق حمله کرد، درهمان ایام شبکه العالم راهاندازی میشود. یعنی در همان لحظاتی که آمریکا به عراق حمله میکرد، شبکه العالم هلی بورن نیروهای انگلیسی را در بندر فاو نشان میدهد. شبکهای که تازه چند روز است راهاندازی شده است.
اگر بودجهای را که برای راه اندازی شبکه العالم در سال 2003 صرف شده را در نظر بگیرید و مثلا با شبکه الجزیره که ۵ سال قبلتر از العالم تاسیس شده است، مقایسه کنید، تصور میشود که لابد العالم باید با بودجه بسیار بیشتری راهاندازی شده باشد؛ ولی شبکه العالم با زیر یک میلیون دلار راهاندازی شد.
زمانی که من در جنگ ۳۳ روزه، مدیر دفتر العالم در لبنان بودم، خبرنگارهای بیبیسی و الجزیره در کنار حقوق ۴-۵ هزار دلاری، روزی حداقل 200 دلار یا بیشتر به عنوان حق حضور در منطقه جنگی دریافت میکردند در صورتیکه ما به دلیل محدودیتهای منابع مالی به نیروهای خود حتی کمتر از یک دهم این مبلغ را میپرداختیم.
آیا برای کاهش هزینه شبکههای برونمرزی اقداماتی از قبیل تربیت نیروی متخصص که نیاز ما را برای عدم بهکارگیری گویندهها یا خبرنگاران گرانقیمت خارجی تامین کند یا اقداماتی از این دست انجام شده است؟
اتفاقا این کار را انجام دادهایم. هماکنون گویندههای خارجی ما بهاندازه انگشتان دو دست هم نمیرسند. الان پرس تیوی یک مجری خارجی هم ندارد. تمام مجریهای آن ایرانی هستند، البته بهغیر از خانم هاشمی که ایشان هم اصلیتشان آمریکایی است.
تقریباً قریب به اتفاق گویندههای شبکه العالم در سالهای اخیر ایرانی هستند بجز یکی دو نفر که اخیرا به شبکه ملحق شدهاند. در این شبکه چند نفر از گویندگان عربزبان را پیدا کردیم و آموزش دادیم. آنها الان جزو گویندههای خوب العالم هستند. از آنجا که در حوزه اسپانیولی، گوینده بینالمللی در داخل کشور نداریم، مجبوریم با چند نفر که اهل آمریکای لاتین هستند همکاری داشته باشیم.به صورت خلاصه چارهای جز تربیت نیرو نداریم و مجبوریم که از استعدادها استفاده کنیم. همچنین در راستای کاهش هزینهها، برنامههایی که در لندن و مادرید برای شبکه های پرس و هیسپان تولید میشد را به داخل کشور منتقل کردیم.همچنین تا حد امکان هزینههای ارزی را به ریالی تبدیل کردیم. در مناطقی که ضرورت ندارد، سعی کردیم خبرنگار نداشته باشیم و به صورت موردی از خبرنگارهای محلی استفاده میکنیم که نخواهیم به صورت ثابت حقوق پرداخت کنیم. به عبارت دیگر هر کاری را که در صرفهجویی ارزی، چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور قابل انجام بوده، انجام دادهایم.اما طبیعتا برای باقی ماندن در فضای رقابت حداقلهایی ضروری است که حتما باید تامین شود.
تخریب و حذف فیزیکی، دو راهکار دشمن در مقابله با شبکههای برونمرزی
آیا در فضای رسانهای بینالملل، اقدام مستقیم علیه شبکههای برونمرزی شده است؟
بله، متاسفانه دشمن از دو طریق علیه شبکههای برونمرزی اقدامات گسترده انجام میدهد؛ یکی از طریق سیاهنمایی و دیگری اقدامات فیزیکی.
رسانههای فارسیزبان و چندرسانه غیرفارسیزبان با هدف تخریب و سیاهنمایی از شبکههای ما مستقیم نام میبرند. در همین تیرماه فقط 14 مورد گزارش رسیده که مستقیم از شبکههای برونمرزی نام برده شده و البته اغلب در راستای سیاهنمایی و دروغپراکنی بوده است. به عنوان مثال اخیرا یکی از رسانههای عربی به صراحت از شبکههای العالم و الکوثر نام برده و گفته که این شبکهها به دنبال تفرقهافکنی در جهان اسلام، گسترش امپراتوری فارسی و اختلافاندازی در میان کشورهای عربی هستند. اینگونه اقدامات با هدف ربودن مخاطب ما است، اما گاهی دشمن دست به اقدام فیزیکی علیه ما میزند. به عنوان مثال پخش شبکههای ما را در ماهوارههای نایلست و عربست متوقف میکنند. یا حسابهای گوناگون ما در شبکههای اجتماعی یا ایمیلمان را مسدود میکنند که البته این یک اقدام کاملا ضد رقابتی است و متناقض با ادعاهای گوشخراش آزادی بیان است. آنها یک بستر اینترنتی بینالمللی با میلیاردها مخاطب و عضو به نام فیسبوک، توییتر و یوتیوب و ..ایجاد میکنند اما با قواعد داخلی کشور آمریکا. لذا اگر حرف از سردار سلیمانی بزنیم مسدودمان میکنند. در صورتیکه اگر این بستر بینالمللی است، نباید تابع قوانین داخلی یک کشور باشد.
پس تاکنون مسدود کردن پخش ماهوارهای دلیلی غیر از دلایل ارزی نیز داشته است؟
در بسیاری موارد هم این مشکلات به دلایل سیاسی اتفاق میافتد. اما در موارد چند هفته اخیر دلیل اصلی مسدودسازی پخش ماهوارهای این است که نتوانستیم ارز لازم را تامین کنیم.
به عنوان مثال ماهواره اصلی که شبکه «پرس تی وی» را در آمریکا پوشش میدهد ماهواره گالکسی ۱۹ است. حال اگر این ماهواره پخش ما را متوقف کند یعنی ما در آمریکا که کشور هدف است شبکه «پرس تی وی» را نداریم و هر چقدر که ما محتوا تولید کنیم به آن نقطه هدف ما نمیرسد. یا مثلا رادیو دری که برای افغانستان در مشهد برنامه تولید میکند. وقتی رله ما در افغانستان که اتفاقا اهمیت راهبردی برای ما دارد قطع باشد، این محتوا به مخاطبان افغانستانی در داخل افغانستان نمیرسد.
درمقابل محدودسازی دشمن، بیدفاع هستیم
آیا در مواجهه با مشکلاتی که از سوی نهادهای خارجی با آنها رو به رو می شوید، مثلا همین انسداد کاربری شبکه ها در صفحات اجتماعی مثل توئیتر و ...، حمایتی را در سطح دیپلماتیک از سوی داخل دیدهاید؟
ما عملاً در برابر محدودسازیها بیدفاع هستیم. البته بارها از چندین مسیر هم اقدام کردیم و سعی کردیم وکیل بینالمللی بگیریم ولی به نتیجه نرسید. فضای بینالمللی که حاکمیت رسانهای آن با کشورهای بزرگ غربی است با ما نیست بلکه علیه ما است.
لطفا از نحوه تامین و چگونگی مصرف بودجه ارزی صداوسیما سابقهای را بگویید.
مصارف ارزی صداوسیما عمدتا در سه، چهار حوزه است؛ نخست حوزه خریدهای فنی است که باید از شرکتهای بزرگ تجهیزات فنی خریداری شود، دوم خرید امتیاز بعضی از رویدادهای جهانی مانند المپیک و... ، سوم خرید سریال یا حق رایت و پخش برنامههای خارجی و چهارم فعالیتهای برونمرزی که خود شامل موارد متعددی میشوند. مواردی از قبیل زبانگردانی محصولات رسانهای اعم از فیلم و سریال و مستند و ...، خدمات فیبرنوری، حق اشتراک دامنههای وبسایتها، حقوق نیروهای خارجی، تمدید سرویسهای گوناگون ماهوارهای و ... .
پیشتر وقتی سهمیهای که سازمان صداوسیما از دولت دریافت میکرد، مصرف میشد و به اتمام میرسید، مجدد درخواست میداد و متناسب با هزینهها و اسنادی که ارائه میکرد، بودجه جدید را دریافت میکرد. در شرایط فعلی، نه تنها ما در اصل دریافت بودجه با مشکل مواجه شدهایم، که در کمال تعجب باید وقت بگذاریم و بگوییم که حوزه برون مرزی اهمیت دارد.
ما خودمان نمیدانیم که واقعا چوب چه چیزی را داریم میخوریم. شبکههای برونمرزی مروج سیاستهای رسمی نظام جمهوری اسلامی هستند. اگر شبکههای برون مرزی نماینده رسانهای نظام جمهوریاسلامی نیستند، پس چه کسی است؟ لذا اگر شبکههای برون مرزی ضعیف بشوند بُرد بینالمللی دولت جمهوری اسلامی ضعیف میشود. آیا رسانهای غیر از رسانههای برون مرزی وجود دارد که نمایندگی نظام جمهوریاسلامی و دولت جمهوریاسلامی را میکند، اگر هستند بگویند که ما هم با آنها آشنا شویم. ما تا الان ندیدیم که رسانه دیگری این کار را انجام بدهد.
از سوی دیگر تمام دولتها برای رسانههای بینالمللی خود مانند بیبیسی بینالملل برای انگلستان، الجزیره برای قطر، راشاتودی برای روسیه، تی آر تی برای ترکیه و ... به دلیل اینکه حاکمیتی هستند، بودجه خاص تخصیص میدهند و آنها را وارد بازی درآمدزایی از طریق تبلیغات نمیکنند.
در 6 سال گذشته که با بحرانهای ارزی نیز مواجه بودهایم، همین دولت طبق روال سهمیه ارزی را اختصاص میداد. چگونه امسال بهبهانه بحران ارزی این سهمیه را پرداخت نکرده است؟
ما دولت نیستیم. شما باید این سوال را از دولتیها بپرسید که به چه دلیل این اتفاق افتاده است. جوابشان را برای ما هم بیاورید تا ما هم متوجه بشویم.
میگویند که دولت میتواند این مبلغ را به ارزهای مختلف بدهد و این صدا و سیما است که نمیپذیرد. ولی واقعیت و مشکل ما این است که آن مبلغی که باید بر اساس یک گردش کار کاملا قانونی که همه مراحل آن را هم سپری کرده و باید ماهها قبل به صداوسیما پرداخت میشد، پرداخت نشده و این باعث تراکم بدهیهای ما شده است.
حقیقت این است که بودجه ارزی سازمان صداوسیما بسیار کمتر از چیزی است که درموارد دیگر صرف میشود.حال آنکه پرداخت این سهمیه بسیار اندک در قیاس با اهمیت و ضرورت کار رسانه تاثیری هم در بودجه عمومی دولت ندارد کما اینکه در همین سالها با همین حداقلها این دستاوردها را رقم زدیم. اگر رقم بدهیهای شبکههای برون مرزی را اعلام کنیم، هیچکس باورش نمیشود که این همه کشمکش برای چنین مبلغ اندکی است.
گروکشی دولت در بحران و بزنگاه
پس این موضوع شائبه تعمدی بودن آن را میتواند تقویت کند؟
بر اساس اطلاعات و حدس و گمانها احساس میکنیم که این ماجرا سهوی نیست. ما هم کمبود منابع ارزی را درک میکنیم و به همین خاطر در طول این سالها خودمان را با شرایط وفق دادهایم اما این دفعه برای این گله میکنیم که علت این ماجرا به هیچ وجه تحریمهای خارجی نیست.
اگر این مشکلی که داریم برطرف شود قطعا قویتر از قبل وارد میشویم. الان هم اگر گله میکنیم در کنار آن نیز از دولت، بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و همینطور از مجلس تشکر میکنیم که واقعا نیتشان این است که به ما کمک کنند. اگر این حمایتها نبود تا الان دوام نمیآوردیم.
اما این همه تلاش شده تا ما در شرایط بحرانی از کشور دفاع کنیم. اما دقیقا سر بزنگاه که یک بحران پیش میآید به دلیل یک لجبازی بیمورد و گروکشی بیجا تمام این زحمات زیر سوال میرود و خنثی میشود. در این سالها ما خودمان را با این شرایط تطبیق دادیم. تا جایی که میتوانستیم صرفهجویی و همافزایی کردیم. به عنوان مثال یک شبکه ما مستندی را میسازد.
دلیلی ندارد که این مستند توسط دیگر شبکههای ما دوباره تولید و هزینهها تکرار شود. لذا ترتیبی اتخاذ کردهایم که فقط با زبانگردانی تمام شبکهها از همان محتوا استفاده میکنند. به عبارت دیگر آنتن را با تولیدات متمرکز تامین میکنیم. اما در این شرایط فشار حداکثری که اوج فعالیتهای دشمنان است و آنها سعی دارند منطقه و دنیا را علیه حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی بشورانند، بیشترین نیاز را به شبکههای برون مرزی داریم.
ما باید بتوانیم خدمات جمهوری اسلامی به عراق را در مبارزه با داعش به مردم عراق بگوییم. ما باید بتوانیم به مردم افغانستان بگوییم که بیش از سه میلیون پناهجوی افغانستانی را چگونه در طول این سالها پذیرایی کردیم. چه کسی باید این موارد را توضیح دهد. افکار عمومی کشورهای اطراف ما حداقل باید بفهمند جمهوری اسلامی دوست آنهاست. تا الان شبکههای برون مرزی بودند و دشمنان ما هم بودند، حال فرض کنید از این به بعد ما نیستیم ولی همچنان دشمنان ما هستند. نتیجه این میشود که افغانستان و عراق برای ما محیط ناامن میشود. حتی ممکن است سوریه ناامن شود.
آیا حمایت مجلس در ابتدای تیرماه، تاثیری در روند پرداخت سهمیه ارزی صداوسیما گذاشته است؟
بله من وظیفه خود میدانم از یکایک نمایندگان عزیز مردم در مجلس بابت حمایت قاطعشان از رسانههای برون مرزی تشکر و قدردانی صمیمانه کنم. شنیدههای ما حاکی از آن است که این حمایتها تاثیرات خوبی داشتند. البته ما به کار کردن در شرایط سخت عادت کردهایم.
تولید محتوای ما با قدرت ادامه دارد. همه شبکههای ما سرپا هستند.ضرری که به ما وارد شد این است که پخش ما با مشکل مواجه شده است. اما از فرمتهای دیگر استفاده میکنیم. به عنوان مثال در فضای مجازی پخش زنده داریم. ما یک فرمت جدید راهاندازی کردهایم به نام «یور مدیوم» که به جای «یوتیوب» تمام تولیدات شبکههای برون مرزی در آنجا بارگذاری میشود. ما با قدرت تولید میکنیم و راهبردهای خود را ادامه میدهیم. متناسب با حوادث روز برنامههای جدید اضافه میکنیم. نکته قابل تامل این است که بودجه ارزی ما از سال 93 تابهحال به یک سوم کاهش یافت اما هیچ خللی در برنامهسازی و پخش ما رخ نداد. انشاالله با اجماع ملی که توسط مجلس، اندیشمندان، دانشگاهیان و دیگران به وجود آمده است این بدرفتاریها هم برطرف خواهد شد.
بهنظر شما بهترین دوره معاونت برونمرزی چه زمانی بوده است؟
جبلی: به نظر من الان بهترین دوره شبکههای برون مرزی است. این موضوع را به دلیل داشتن مسئولیت در معاونت نمیگویم، بلکه بهدلیل سختی بیسابقه کار در این شرایط است. در شرایط سخت است که آب دیده میشویم و یاد میگیریم چگونه با حداقل امکانات بیشترین و موثرترین کار را انجام دهیم.رمز پیروزی انقلاب اسلامی همین رزم نامتقارن است. هنر ما این است که از امکانات جنگ نامتقارن استفاده میکنیم. ما از همه امکانهای نفوذ در افکار عمومی مردم جهان استفاده میکنیم.به عنوان مثال در سوییس یک رسانهای که به چندین زبان فعالیت میکند، با ما ارتباط گرفته بود و درخواست داشت تا او هم رسانهای شود که پیام جمهوری اسلامی را منتشر کند. هماکنون این رسانه با 17 زبان در حال تولید و توزیع محتوا است که یکی از آنها زبان فارسی است. ما در تماس با صدها فرد و رسانه همسو یا نسبتا همسو با پیام انقلاباسلامی و مقاومت در سراسر جهان هستیم. این همان جنگ نامتقارن است که هنر انقلاب اسلامی است.
حمایت قاطع رهبر انقلاب، از شبکههای برونمرزی
آیا در دیدارهایی که روسای سازمان صداوسیما با مقام معظم رهبری داشتند، ایشان موضع خاصی در قبال شبکههای برونمرزی اتخاذ کردهاند؟
مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران سازمان که چند سال پیش بود، فرمودند که صدا و سیما در خط مقدم جنگ نرم رسانهای جمهوری اسلامی است.البته در دیدار خصوصی معاونت برونمرزی در دهه فجر سال 97 که توفیق داشتیم و خدمت ایشان رسیدیم، جملات و تعبیرهایی که ایشان از ملاحظات، ضرورتها و اصول فعالیتهای تبلیغاتی برونمرزی بیان داشتند، بسیار امید بخش و مایه افتخار رسانههای برون مرزی بود. امیدوارم که نهادهای مسئول، فرمایشات و دستورات ایشان را با جدیت دنبال کنند.
در پایان باید این نکته را یادآور شوم که رسانههای برون مرزی در خارج از کشور نمایندههای انحصاری و ابزار بازدارندگی و دفاعی جمهوری اسلامی هستند. به عبارت دیگر نقش آنها با مدافعان حرم و مدافعان امنیت ملی در خارج از مرزها تفاوتی ندارد. آنها از امنیت کشور دفاع میکنند و ما مدافعان امنیت کشور در حوزه افکار عمومی هستیم. اگر ما بتوانیم به وظیفه خودمان به درستی عمل کنیم، با چالشهای جمهوری اسلامی هم در منطقه و هم در جهان روزبهروز بهتر و مناسبتر مقابله خواهیم کرد.
دیدگاه تان را بنویسید