ارسال به دیگران پرینت

هم گناه | کارگردانی موفق ، روایت تکراری و بی‌منطق

نتیجه اینکه با استفاده از ویترین جذاب بازیگری و اجرای خوش رنگ‌و‌لعاب، نمی‌توان سریال ماندگار ساخت

هم گناه | کارگردانی موفق ،  روایت تکراری و بی‌منطق

 

مصطفی کیایی از‌جمله کارگردانانی است که هم فیلم پرفروش در کارنامه‌اش دارد، از «بارکد» گرفته تا «مطرب» و هم سویه‌های اجتماعی و نگاهش به معضلات پیرامون خود مد‌نظرش است؛ مثل فیلم‌های «خط ویژه» و «چهارراه استانبول». در تمام کارهایش هم ثابت کرده که کارگردان کاربلدی است و هم در طراحی میزانسن‌های پیچیده و هم در هدایت بازیگران به‌خوبی عمل کرده است. 

به‌این‌ترتیب وقتی قرار شد سریال «هم‌گناه» را بسازد، طبعا توقع این بود که در کارگردانی مشکلی نداشته باشد که همین‌طور هم شد و به‌خوبی توانست اجرای جذابی داشته باشد؛ اما «هم‌گناه» هم مثل سریال «دل» مشکل در ساختار فیلم‌نامه دارد. هرچند از این لحاظ بهتر عمل کرده و برخی از موقعیت‌هایش، دراماتیک‌اند؛ اما معضلی که اغلب سریال‌های شبکه نمایش خانگی به آن دچار هستند، گریبان این سریال را هم گرفته است.

ویترین جذاب بازیگری؛ از پرویز پرستویی تا هدیه تهرانی و ظاهر خوش زرق‌و‌برق اجرای صحنه‌ها؛ اما مشکل اینجاست که داستان «هم‌گناه» اولا کلیشه‌‌ای است و ثانیا بیشتر بر مبنای تصادف پیش می‌رود تا منطق. یک نمونه بارز این ضعف را می‌توان در روابط میان شخصیت‌ها جست‌و‌جو کرد. مثلا فریبرز با بازی پرستویی در جوانی خانواده‌اش را ترک کرده، در میانسالی پلیس شده و کسی که به‌عنوان مجرم در حال تعقیبش است، دقیقا می‌شود پسرش! به همین سادگی! مشکل دیگر سریال، موقعیت‌هایی است که به روایت‌های «فیلمفارسی» قبل از انقلاب تنه می‌زند؛ مثلا محسن کیایی در سریال در نقش بزن‌بهادر ظاهر می‌شود و لات کوچه، تا بتواند دل دختر موردعلاقه‌اش را به دست بیاورد! یا جوان موتورسواری که به سبک فیلم‌های قدیمی مدام در خیابان‌ها می‌چرخد و گریه می‌کند و به هق‌هق می‌افتد. که از «فریاد زیر آب» تا «رضا موتوری» دقیقا همین محتوا با همین اجرا مواجه بوده‌ایم!

به‌این‌ترتیب انواع و اقسام بازیگر - بیش از 15 بازیگر ستاره - اجرای شسته‌و‌رفته و چند موقعیت احساسات‌گرایانه، می‌شود حاصل کار کارگردانی که فیلم‌های سینمایی‌اش توقع ما را از او خیلی بالا برده بود. نکته آخر درباره «هم‌گناه» حضور تکراری بازیگران است.

محسن کیایی همان تیپ و شمایل بذله‌گو و شوخ کارهای قبلی‌اش را تکرار کرده یا پرستویی که همچنان باید شاهد جمع‌شدن اشک در چشمانش باشیم، با همان فن بیان معروفش در فیلم‌ها.

نتیجه اینکه با استفاده از ویترین جذاب بازیگری و اجرای خوش رنگ‌و‌لعاب، نمی‌توان سریال ماندگار ساخت. آنچه یک سریال را ماندگار می‌کند، داستان‌گویی اثرگذار و چندلایه‌بودن داستان و تأویل‌پذیری آن است؛ چیزی که در یک دهه اخیر فقط در سریال شهرزاد 1 اتفاق افتاد که آن هم اثرگذاری‌اش را در قسمت 2 و 3 از دست داد!

 

منبع : شرق
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه