صادق الطائی، نویسنده عراقی در القدس العربی نوشت: سال ۲۰۲۰ شاهد تسریع در روند عادی سازی روابط رسمی بین اسرائیل و تعدادی از دولتهای عربی بودیم و اسرائیل در زمینه شکستن دیوار انزوای خود در منطقه، موفقیتهای زیادی کسب کرد و توانست با امارات، بحرین، سودان و مغرب، روابط دیپلماتیک رسمی داشته باشد. البته دولت ترامپ نقش مهمی در این مساله داشت و به دنبال اظهارات رسمی مقامات آمریکایی بود که دولتهای عربی تشویق به پیوستن به قطار عادی سازی شدند.
در ادامه این مطلب آمده است: اسرائیلیها به خوبی میدانند که عراق به نسبت دولتهای عربی که در حال حاضر وارد عادی سازی با صهیونیستها شده اند، از ثقل بیشتری برخوردار است و با اینکه در مقابل اسرائیل قرار ندارد، از یک وزنه فرهنگی، دینی و سیاسی برای یهود برخوردار است که باعث میشود عراق از حیث اهمیت استراتژیک، در موازات مصر قرار بگیرد.
طایفه یهودی در عراق از یک حضور تاریخی با قدمت ۲۵۰۰ سال برخوردار است، همانطور که تلمود بابلی که توسط انبیای بنی اسرائیل و خاخامهای آنها در بابل نوشته شده، دومین کتاب مقدس در ادبیات دینی یهودی پس از تورات بوده و از اهمیت زیادی در دین یهودی برخوردار است. علاوه بر اینکه تلمود بابلی رقیب قدرتمندی برای تلمود اورشلیمی است که در فلسطین نوشته شده است. همچنین وجود مقبرههای انبیای بنی اسرائیل در شهرهای مختلف عراق، نقطه ثقل دیگری محسوب میشود، به این دلیل که موسسات گردشگری اسرائیل روی مقبرهها و زیارتگاههای یهودی در عراق تمرکز دارند و آن را در ضمن طرحهای سیاحتی دینی آینده خود به شمار میآورند. همین مسائل میتواند باعث تحکیم روابط بین این دو شود، از این رو، وزارت خارجه اسرائیل و دستگاهای اطلاعاتی موساد سعی دارند از پرونده یهودیان عراقی مهاجر در اسرائیل، بعنوان کلید مهمی برای عادی سازی استفاده کنند.
اگر شبکههای اجتماعی عراقی را دنبال کنیم، یک غزلسرایی واضح را در میان یهودیان عراقی مهاجر در اسرائیل میبینیم و حسرتی که بخاطر ظلم رفته بر آنها میخورند، در حالی که عراق را بهشت روی زمین میدانند که پس از مهاجرات یهود از آن دچار ویرانی شد. بنابراین، اسرائیل از این مساله استفاده استراتژیک کرده و از زمان سرنگونی رژیم صدام در عراق، روی نکات مشخصی تمرکز کرد که مهمترین آنها، بازگرداندن تابعیت عراقی به یهودیان عراقی حاضر در اسرائیل و در ادامه بازگرداندن اموال مهاجران به آنهاست، که توسط حکومتهای عراق مصادره شده است. نغمه عادی سازی اسرائیل با عراق، بسیار خطرناکتر و مهمتر از توافقهای عادی سازی است که تا کنون شاهد آنها بودیم، چرا که چهار دولت عربی که وارد روابط رسمی با اسرائیل شده اند، هیچ وجه مشترکی با آن نداشتند، اما این مساله در مورد عراق متفاوت است.
به نظر میرسد دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل تمام توجه خود را صرف موضوع عادی سازی با عراق کرده اند، به این دلیل که کارشناسان آنها به دنبال به جریان انداختن پرونده بر اساس عادی سازی ملی بین دو دولت و توجیه آنها در بین جوانان عراقی هستند و سعی دارند سوالاتی را مطرح کنند، از جمله اینکه: «شما از ادامه درگیری و دشمنی با اسرائیل در آینده چه سودی خواهید برد؟ عراق دولتی در مقابل اسرائیل نیست و هیچ خطری از جانب اسرائیل متوجه آن نمیشود، به این ترتیب، چرا دو طرف از روابطی بر پایه همکاری بهرهمند نشوند؟ ما به شما کمک میکنیم تا کشور خود را به پیشرفت برسانید. چرا این فرصت را از دست میدهید؟»
علاوه بر این، اسرائیلیها تلاش میکنند در رابطه با رهایی عراق از سیطره نفوذ ایران، وعدههایی به این کشور عربی داده و شرط تحقق این کمک را عادی سازی روابط بدانند.
در همین شرایط، موجی از جوانان عراقی را میبینیم که با سطحی نگری به موضوع عادی سازی نگاه میکنند و این امر را کلیدی برای خروج عراق از بحرانهایش میدانند، که در مقدمه آنها، فساد اسلام سیاسی پس از دو دهه از سیطره آن بر این کشور عربی است.
در همین رابطه، حدود دو ماه پیش، اظهارات خطرناکی توسط موسسه اطلاعاتی جافاج منتشر شد که براساس آن، تعدادی از مسئولان عالی رتبه عراقی به صورت پنهانی به تل آویو سفر کرده و وارد مذاکرات صلح با همتایان اسرائیلی خود شده اند. همانطور که منابع اسرائیلی از حضور مسئول مهمی از دفتر نخست وزیر عراق، در ضمن این هیئت خبر دادند و تصریح کردند که این دیدار با نظارت کوشنر انجام شده و در واقع یکی از صفحات معامله قرن محسوب میشود.
صحبتهای برخی سیاست مردان عراقی در خصوص موضوع عادی سازی با اسرائیل، برای مردم این کشور حیرت آور بود و در مقدمه آن، اظهارات بهاء الاعرجی، یکی از چهرههای برجسته در جریان صدری، قبل از دور شدن از این جریان است، که در یک برنامه تلویزیونی در پاسخ به سوالی در مورد امکان عقد توافق صلح بین عراق و اسرائیل گفت: «لازم است اعتراف کنیم که عراق واقعا بیش از هر زمان دیگری برای عادی سازی با اسرائیل آماده است و تصمیم در این باره، احتمالا از نجف میرسد نه از بغداد و در ادامه ایالات متحده هم وارد خط شده و اقدامات دیپلماتیک را هماهنگ میکند، تا معاهده صلح امضا شده و روابط سیاسی و اقتصادی شروع شود».
در حالی که تعدادی از تحلیلگران سیاسی بین پرونده عادی سازی و دور سفرهای مصطفی الکاظمی به واشنگتن، عمان، قاهره و لندن ارتباط برقرار میکنند و انگیزه اصلی این سفرها را ترتیب پرونده عادی سازی با اسرائیل میدانند، سیاستمدار عراقی، الآلوسی به رسانهها گفته است که پرونده عادی سازی با اسرائیل وارد روند مذاکرات بین مصطفی الکاظمی و دولت بریتانیا میشود و این امر یکی از مهمترین بندهای مذاکرات در سفر اخیر هیئت عراقی به لندن بوده است، چرا که قبل از این سفر حساس، یک تماس غیر رسمی بین برخی شخصیتهای سیاسی عراقی و اسرائیل صورت گرفته، اما حکمرانی ایران بر صحنه سیاسی عراق، مانع از افزایش روابط دیپلماتیک بین تل آویو و بغداد میشود.
براساس برخی پیش بینیها و اطلاعات رسیده، یک برنامه ریزی برای طرحی استراتژیک در حال انجام است، که با عنوان «شام جدید» شناخته میشود و الکاظمی با ملک عبدالله و السیسی آن را امضا کرده اند. برخی این طرح را کلیدی برای ارتباط عراق با اردن و مصر میدانند، یعنی دو دولتی که از چند دهه پیش روابط دیپلماتیک کاملی با اسرائیل دارند. به این ترتیب، طرح مذکور دروازهای است برای پیوستن عراق به قطار عادی سازی. خلاصه موضع رسمی دولت عراق در این باره را در اظهارات سخنگوی این دولت مییابیم که تصریح کرد: «برخی طرفهای سیاسی در عراق، مردم را به سمت قبول عادی سازی با اسرائیل سوق میدهند و این طرفها به جناحهای سیاسی بزرگی منسوب هستند، که همین مساله به نوبه خود منعکس کننده تفاوت بین قوای سیاسی داخل حکومت است».
به نظر میرسد این پرونده شاهد تحرک چشم گیری باشد، اما اوج آن احتمال پس از انتخابات آینده عراق در پاییز سال جاری خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید