رضا نصری .حقوقدان و تحلیلگر بینالمللی
شرق :
از زمان به قدرت رسیدن ترامپ، جریان ایرانستیز در واشنگتن موفق شد تقریبا تمام برنامههای خود را عملی کند ؛ حتی برنامههایی که تحقق آنها برای بسیاری از کارشناسان و دولتمردان آمریکایی و اروپایی، دور از ذهن به نظر میرسید. در واقع، جریان ایرانستیز –به واسطه برخی دولتمردان (مانند مایک پمپئو) و شبکه عظیم لابیهای نوظهور (مانند افدیدی)- موفق شد ابتدا دولت ترامپ را به خروج از برجام ترغیب کرده و سپس از طریق اِعمال فشارهای رسمی و غیررسمی، شرکتهای اروپایی (ازجمله SWIFT) و آسیای شرقی را از کار با ایران منصرف کند؛ بعد از آن توانست تحریم «نفت» را به دستگاه سیاسی آمریکا بقبولاند، «سپاه پاسداران» را -که نیروی نظامی رسمی یک دولت عضو سازمان ملل است- در فهرست «سازمانهای تروریستی خارجی» وزارت خارجه ایالات متحده قرار دهد و متعاقب با این اقدام، محمدجواد ظریف، «وزیر امور خارجه ایران» را برخلاف قوانین بینالمللی و قرارداد دوجانبه آمریکا با «سازمان ملل»، در فهرست افراد تحریمشده قرار داد و از صدور ویزا برای شرکت او در جلسه شورای امنیت خودداری کرد و سپس، در اقدامی خطرناک و غیرقانونی، سردار قاسم سلیمانی را در یک کشور ثالث -برخلاف قوانین بینالمللی و معاهدات فیمابین با عراق- به شهادت برساند. البته میزان نفوذ این جریان بر رئیسجمهور آمریکا و نظام سیاسی این کشور فقط محدود به موضوع «ایران» نبوده است؛ این جریان توانسته –بازهم برخلاف تمام عُرف، منطق، قطعنامههای شورای امنیت و قوانین بینالمللی- ترامپ را به رسمیتبخشیدن به بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل، تحمیل «معامله قرن» و بسیاری از اقدامات استثنائی مشابه وادار کند.
ازاینرو، در قدرت نفوذ و قابلیت این جریان برای تحققبخشیدن به برنامههای خطرناک و نامتعارف خود، تردیدی نیست؛ اما پرسشی که مطرح میشود، این است که در صورت پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰، برنامه ایران برای خنثیسازی طرحها و برنامههای آینده این جریان چیست؟ چنانچه این جریان موفق شود در دور دوم ترامپ، کشورهای اروپایی را با خود همسو کند و ایران را مجدد در انزوایی بینالمللی، سیاسی و اقتصادی قرار دهد، رویکرد ایران باید چگونه باشد؟ حقیقت این است که احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات سال آینده زیاد است و او از فردای پیروزی خود، به حداقل ملاحظات انتخاباتی نیز -که در دور اول تنها عامل تعدیل رفتارهایش بود- پایبند نخواهد ماند. جریان ایرانستیز نیز روی «دولت دوم ترامپ» حساب ویژهای باز کرده است و قصد دارد در چهار سال پیشرو، یک بار برای همیشه «معضل ایران» را حلوفصل کند! ازاینرو، چنانچه ایران نتواند با هوشمندی و بهکارگیری همه اهرمهای موجود، توطئهها و برنامههای این جریان را به موقع خنثی کند، به احتمال زیاد اقدامات خصومتآمیز امنیتی (از قبیل ایجاد آشوبهای مسلحانه در داخل کشور)، هجمههای نظامی و شبهنظامی (از قبیل هدفگیری نظامیان ایران در داخل و خارج از کشور)، اقدامات سیاسی (از قبیل اخراج دیپلماتها و نمایندگیهای ایران)، اقدامات اقتصادی (اعم از خرابکاری و تشدید تحریمها) و همچنین اقدامات جنگ روانی افزایش چشمگیری خواهند یافت. با توجه به وابستگیهای سیاسی و اقتصادی اروپا به ایالات متحده و با عنایت به عملکرد ضعیف اروپا در مهار اقدامات غیرقانونی آمریکا و اجرای تعهدات برجامی خود در دو سال گذشته، همچنین با توجه به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و نزدیکی بیش از پیش لندن به واشنگتن، به احتمال زیاد «دور دوم ترامپ» فضای مناسبتتری را برای جریان ایرانستیز و تحقق برنامههای آن ازجمله استفاده ابزاری از شورای امنیت علیه ایران ایجاد خواهد کرد. از سوی دیگر، تجربه عهدشکنی آمریکا در قضیه برجام و همچنین ترور سردار سلیمانی، فضای سیاسی داخل ایران را برای مذاکره و حلوفصل دیپلماتیک معضلات بینالمللی کشور، نامساعد کرده است و موجب شده افکار عمومی چشمانداز مشخصی از آینده در صورت پیروزی مجدد ترامپ نداشته باشد. در واقع، نبود برنامهای مشخص و واضح برای مواجهه با «سناریوی پیروزی ترامپ»، موجب شده انتخابات سال آینده ایالات متحده برای ایران و افکار عمومی کشور اهمیت تعیینکنندهای پیدا کند.
بالطبع، تداوم این وضعیت نمیتواند به نفع کشور باشد. حتی پیشبرد طرح ارزشمند «اقتصاد مقاومتی» نیز که راهحلی بلندمدت برای مشکلات ساختاری کشور است، مستلزم وجود فضای آرام امنیتی، نظامی و سیاسی است که در دور دوم ترامپ از ایران دریغ خواهد شد. بیثباتی و هزینه سنگین تداوم این وضعیت فرسایشی با ایالات متحده نیز در سالهای آینده ایران را از یک توسعه اقتصادی پایدار و ابراز وجود در این حوزه رقابتی محروم کرده و حتی برتری نظامی کشور را در منطقه بلاموضوع خواهد کرد. در نتیجه، لازم است از هماکنون فضای داخلی و افکار عمومی را برای پیادهسازی یک طرح جامع دیپلماتیک آماده کرد تا در صورت پیروزی ترامپ، نظام و دستگاه دیپلماسی کشور -چه در دولت کنونی روحانی و چه در دولت آینده- برای حل مسالمتآمیز معضلات بینالمللی ایران در زنجیر «سیاست داخلی» گرفتار نمانند. در واقع، لازم است جامعه و دولتمردان کشور از نظر روانی و سیاسی آمادگی پذیرش راهکارهایی را پیدا کنند که در نهایت موجب خنثیسازی «جریان ایرانستیز» در واشنگتن و به تبع تنشزدایی مؤثر با آمریکا و جهان غرب شود. این آمادگی نیز از واژهای به نام «دِتانت» (Détente) میگذرد.
دِتانت چیست؟
اصطلاح «دتانت» (Détente) در روابط بینالملل به روند و وضعیت کاهش یا تعلیق تنش میان دو قدرت اشاره دارد. دوره دتانت میتواند بر اثر انعقاد یک معاهده تحقق یابد یا به واسطه ایجاد سازوکارهای تنشزدایی (De-escalation) -مانند کانالهای گفتوگو- شکل بگیرد. برای مثال، در دهه ۱۹۶۰ -در اوج رقابتهای ایدئولوژیک، نظامی و راهبردی جنگ سرد- دورهای «دتانت» در روابط میان آمریکا و شوروی، بهعنوان دو ابرقدرت جهان، ایجاد شد تا این دو کشور به تقابل مستقیم با یکدیگر کشیده نشوند. در واقع، آغاز دوره «دِتانت» محصول این درک مشترک است که هر نوع تقابل مستقیم میان دو «قدرت مؤثر»، میتواند نهتنها به نابودی آنها، بلکه به نابودی بخش درخور ملاحظهای از کره زمین منجر شود و ازاینرو، ضرورت حلوفصل منازعات جدی میان این دو قدرت در چارچوب سازوکارهای دیپلماتیک و مذاکراتی به رسمیت شناخته میشود. در دوره دتانت میان آمریکا و شوروی، معاهداتی مانند NPT، معاهده محدودسازی جنگافزار راهبردی (SALT)، کنوانسیون منع سلاحهای بیولوژیک، معاهده ABM و توافق هلسینکی (که متشکل از توافقهای اقتصادی و سیاسی متعدد بود) شکل گرفتند تا فضایی برای همزیستی میان دو قدرتی که هریک توان تخریبی بالایی داشتند، ایجاد شود. حال اگر بپذیریم و افکار عمومی و دولتمردان را قانع کنیم که ایران امروز نیز به یک «قدرت مؤثر» تبدیل شده است و اگر بپذیریم که تقابل مستقیم میان ایران و آمریکا –بهعنوان دو قدرت مؤثر- برای هر دو کشور و برای بشریت تبعات سنگین و آسیبهای جبرانناپذیری در پی خواهد داشت و اگر قبول کنیم تداوم نزاع فرسایشی با آمریکا، برای ایران حاوی تهدیدهای فراوانی در حوزه امنیت ملی و مانع مهمی بر سر راه توسعه اقتصادی -حتی یک اقتصادی ملی- است، میتوان نتیجه گرفت که ترویج «گفتمان دتانت» و سپس اِعمال «سیاست دتانت»، بهترین راهکار برای مواجهه با سناریوی پیروزی ترامپ خواهد بود. در اصل، لازم است برای مواجهه با پیروزی ترامپ، این حقیقت را به افکار عمومی و دولتمردان (اعم از اصلاحطلب و اصولگرا، از دولت کنونی گرفته تا دولت آینده) بیاموزیم که هرچه توان کشورها در صحنه بینالمللی افزایش یابد، به تبع نیاز آن کشورها به گفتوگو برای مرزکشی، تعیین قلمرو و حوزه نفوذ، کاهش احتمال رویارویی ویرانگر و ایجاد تعادل و موازنه به همان نسبت افزایش مییابد. به بیان دیگر، هرچه قدرت کشورهای رقیب افزایش یابد، به همان نسبت نیاز امنیتی و راهبردی آنها به ایجاد «دتانت» نیز بیشتر میشود؛ یعنی اگر امروز خود را یک قدرت مؤثر جهانی -در سطح چین- میدانیم، لازم است مانند یک قدرت مؤثر جهانی فکر کنیم و با استفاده از شیوههای متناسب با چنین جایگاهی در عرصه بینالمللی حضور پیدا کنیم. نمیشود یک «قدرت مؤثر» بود و با سایر قدرتهای همتراز به نوعی «تعادل» و «تقسیم حوزه نفوذ» نرسید. لازم است جریانهای مختلف سیاسی در داخل کشور -چه جریان حاکم کنونی و چه جریانی که انگیزه رسیدن به کاخ ریاستجمهوری را دارد- با جدیت بیشتری به مقوله «دِتانت» بپردازند و تلاش کنند با بررسی و احیانا ترویج این گفتمان، دستکم روزنهای برای کاهش تنش مسالمتآمیز در صورت پیروزی مجدد ترامپ باز بگذارند. در این راستا، اولین پرسشی که باید مطرح کنند، این است که چرا جریان ایرانستیز در واشنگتن تاکنون با چنین اراده و پشتکاری، مخالف هر نوع «دتانت» میان ایران و ایالات متحده بوده است؟
با درود بی پایان، ممنون از مقاله مفید و متفکرانه شما.
بزرگترین معلم ما تاریخ میباشد که باید از آن درس بگیریم. اگه ما به گذشته ایران از 3000 هزار سال پیش تاکنون دقت کنیم، اوج و افول زیادی در طول حکومتها مشاهده... اگه دقیقتر نگاه کنیم، دلایل رونق و آبادانی در آن زمان رو هم میتوانیم بیابیم.
ایران قدرتمند باید روی صنعت کشاورزی و دامپروری خودش تمرکز کنه... همه ما میدونیم که وقتی اسم سلاح به وسط میاد، تمام کشورها نسبت به آن موضع گیری بد میکنند، اما کسی با شنیدن اسم پسته و گردو و لبنیات و گوشت ناراحت نمیشه. مثال بهتر، هلند، اتریش، فنلاند، بلژیک، استرالیا، کانادا... اینها از کشورهای ثروتمند و قوی دنیا هستند که هیچ کسی هم باهاشون دشمنی نداره. اگه 80 میلیون ایرانی از فردا تمرکز کنه روی صنعت کشاورزی و دامپروری، هم در دنیا به جایگاه بالایی میرسیم و هم اینکه دشمن تراشی نمیکنیم. همه هم با احترام میگذارند چون به مواد خوراکی ما نیاز پیدا میکنند. سپاس بی پایان از شما.