از آمدورفت چهرههایی که چون شهاب در این دنیای فانی درخشیدند، چشمم به نور ایمان و ایثار بزرگانی روشن بود که امروز در بهشت برین در کنار اولیای الهی، در مقام شامخ شهید سکنی دارند؛ از شهید بزرگوار سردار اسلام دکتر چمران که روزگار نوجوانیام با همراهی ایشان در دهلاویه گذشت تا اندکی بعد در دفتر حزب جمهوری اسلامی در تهران و درک گوشهای از عظمت شهید والامقام دکتر بهشتی که به تعبیر راستین امام راحل، «یک ملت بود.» در این قافله سرسپردگان راه حق و دلدادگان مسیر اعتلای ملک و دین بودند دوستان و همراهانی که جوانی و میانسالیام با حظ حضور آسمانیشان در این دنیای خاکی سپری شد که آخرینشان سردار سربهدار ماندگار ایران و اسلام، شهید والامقام حاج قاسم بود که چون نگین خاتم سلیمانی، بر دستها و دلهای عزادار مردم قدردان و وفادار ایران و عراق به سوی بهشت ابدی بدرقه شد.
حاج قاسم نه یک فرد، که یک مکتب است که کمین شبپرستان و شبیخون راهزنان نور او را بیشتر و راه او را پررهروتر کرد. این خون ریخته در سرزمین حسین (ع) هماره تازه و گرم میجوشد و با غیرتش جهانی میخروشد. قاسم صورت و سیرت مقاومت بود؛ راه و روح مبارزه. مرد دفاع بود نه جنگ. عارف زاهد بود و عاشق شاهد. قدرتش نه بر پایه سیطره بر نیزه که سلطه بر دلهای مردم بود و همان بود که همه را فرزند خود میدانست با حجاب و کمحجاب را. این بود که در فراقش از اصولگراترین یاران تا چهرههای خارج از ایران گریستند؛ چون قاسم نماد آبرو و آرزوی ایران است.
در سالهای طولانی درک حضور منورش او را دیپلماتی بزرگ دیدم؛ یک انقلابی غیور که مذاکره را اصل میدانست و هرگز راه را بر گفتوگو نمیبست. در این مسیر یکی از همراهان همیشگی، یاران وفادار و همفکران فداکارش محمدجواد ظریف بود. این دو سردار یک جبهه دفاع بودند در دو کسوت. هر دو برای یک هدف و یک آرمان پا به عرصه مبارزه نفسگیر با دشمنی در دو جبهه نهادند؛ دشمنی که اشغالگر بود و تحریمگر. با یکی باید در لباس نظامی جنگید و با دیگری در کسوت دیپلماسی. به واسطه سالها حضورم در سازمان ملل شهادت میدهم که هماوردی ظریف در جلسه مجازی شورای امنیت در هفته گذشته، کم از جنگ طاقتفرسای نظامی در جبهه دفاع از تمامیت ارضی ایران نداشت. ظریف مستظهر به حمایت ملتی بود که غرور و شرف و آبروی خود را نمیبازند حتی در آوردگاهی که امریکا با تمام توانش به میدان آمده و اذناب خود را در منطقه آماده کرده باشد.
حال چند روزی پس از این نبرد سخت، فرمانده میدان در حلقه نمایندگان مجلس آماج بدترین توهینها قرار میگیرد. همان وزیر خارجهای که رهبر معظم انقلاب او را «امین، غیور، شجاع و متدین» خواندند. کمتر مسئولی در جمهوری اسلامی تاکنون با چنین تعابیر حکیمانه و حمایتهای پدرانهای از سوی مقام معظم رهبری روبهرو شده است. ظریف همان دیپلمات کارکشتهای است که جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی امریکا در کتابش مینویسد نگران دیدار ترامپ با او بوده چون میترسید ایرانیها در مذاکرات احتمالی خیلی بهتر از رئیسجمهوری امریکا عمل کنند. همان ترامپ که مخالف مذاکرات کری با ظریف بود و همان کری که ظریف او را در مذاکرات هستهای مات کرد. قدرت او در مذاکرات را همه دیپلماتهای بزرگ جهان اذعان کردهاند از پطروس غالی تا هنری کیسینجر که او را «دشمن قابل احترام» خواند.
ظریف در میدان نبرد، در جبهه پایداری از انقلاب اسلامی ایران تنها ایستاد تا جایی که رهبری با صدای بلند چندین بار از پیکارگران عرصه جبهه خارجی نام بردهاند. ظریف مردانه ایستاده است در برابر خودی و در برابر غیرخودی تنها ایستاد و نیکبختانه در سپهر تاریخ ایران ماندگار مانده است.
دیدگاه تان را بنویسید