معتق در مرکز GFZ آلمان پژوهش میکند و در دانشگاه هانوفر هم سِمت استادی دارد. از این میگوید که سیل هر سال بین ٤٠ تا ٥٠میلیارد دلار خسارت روی دست کشورهای دنیا میگذارد و این خسارت مالی هم اگر نبود، سیل یکی از بزرگترین بلایای طبیعی است. اندیشیدن به راهکاری برای مقابله با سیل و کاهش خطرپذیری آن، کارِ معتق و همکارانش است. چطور میشود کاری کرد که وقتی باران به کوهستان و دشت بارید، سیلابی نشود و دودمان شهری را به یغما نبرد؛ آنچنان که سیل فروردین، آققلا و گمیشان و پلدختر و معمولان را ویران کرد و آنچنان که جانهایی در دروازه قرآن شیراز ستاند.
اتفاقا همین سیل فروردین اندیشیدن به سیل را برای معتق به دغدغهای تبدیل کرد. او که تا پیش از این پژوهشهایش را در بحث فرونشست زمین پیش برده بود، پس از فروردین ٩٨ بر مسأله سیل تمرکز بیشتری کرد. معتق در رشته کارشناسی، نقشهبرداری از راه دور خواند، اما در مقاطع بعدی تحصیلات عالی به این نتیجه رسید که میتواند از طریق سنجش از راه دور به بلایای طبیعی چون سیل و زلزله بپردازد. «مسأله سیلاب برای خود من با سیل فروردین دنبال شد و در این روند من با مباحث بسیاری آشنا شدم. امروز به کمک سیستمهای سنجش از راه دور، در بحث بررسی سیلابها و اینکه چه کاربردی دارند، انقلابی به پا و پژوهش جدیدی ایجاد شده است.» جمعهشب در نشستی آنلاین، مهدی معتق با علی بیتاللهی، رئیس بخش زلزله تحقیقات مسکن، درباره سیل و تجربههای آن به گفتوگو نشست. در این گفتوگو، معتق از میزان خسارت سیل در جهان خبر داد، خرابیهای ناشی از آن را یکییکی تعریف کرد و از راههای مقابله با آن در جوامع مختلف گفت. «از طرف دیگر در مورد سیل کارهای سنتی در تمام جوامع انجام شده است؛ مثل سد، سیلبند و کانال زهکشی.»
افزایش شهرها خطرپذیری در برابر سیل را افزایش داده است؛ نکتهای که معتق روی آن انگشت تأکید میگذارد و تأکیدی که باعث میشود این پرسش را مطرح کند که چرا ساختارهایی مثل سد که به صورت سنتی استفاده میشده است، نتوانسته تا حد قابل قبولی خطرپذیری در برابر سیل را کاهش دهد؟ «از سوی دیگر، بحث سد در کشور ما داغ است، یعنی هر وقت بحث سیل درمیگیرد در مطبوعات میبینیم که باید سد بسازیم یا نسازیم. نباید مسأله سیل را با صرف ساختن سد سادهسازی کنیم و این نکتهای است که میتوانیم آن را به خوبی از سیل فروردین بیاموزیم.» به نظر او بحث سد راهکاری بسیار کوچک در مقابله با سیل است. «سیل مسألهای چند بعدی است و اگر بخواهد به سد خلاصه شود، نمیتواند محافظتی پایدار در برابر این بلای طبیعی برای ما تضمین کند. بهتر است عوامل دیگر را هم در نظر بگیریم.»
لزوم راهکاری دیگر برای خطرپذیری سیل از آنجا ناشی میشود که بدانیم سیلاب چقدر در کمین آدمیان است. ««در ایالات متحده بیشترین مرگ و میری که در یک روز اتفاق افتاده، بعد از ١١ سپتامبر مربوط به شکست یک سد بوده است. در چین هم حوادثی در سالهای ١٩٣١ و ١٩٧٥ اتفاق افتاد که بعضی از آمارها میگوید چندین میلیون نفر کشته شدند، هر چند دولت چین از ١٤٥هزار نفر کشته بر اثر سیل خبر دهد.»
پیش از اینکه بخواهد از راهکارهای دیگر مقابله با سیل بگوید، آمارهای میزان بارش را در ٢٢سال اخیر در پهنه نجد ایران زیر و رو میکند و به این نتیجه میرسد که تغییرات اقلیم دستکم در حوزه بارش آنچنان تأثیرگذار نبوده است. «من زیاد تغییر اقلیم را در دادهها نمیبینم. از سال ١٩٩٨ تا سال ٢٠٢٠ وقتی الگوی باران را نگاه میکنیم، تغییر زیاد نیست. سالهایی پرباران داشتیم مثل ٩٩ و ٢٠٠٥ یا سال ٢٠١١ که میانگین کل کشور بالا بوده است و سالهایی هم نه. نکته مشخص اینجاست که دستکم در دو دهه پیشین بارش در کشور ما از الگویی خاص پیروی کرده است.» البته پدیدارشدن خشکسالی هم بر خسارتهای ناشی از سیل بیتأثیر نیست. «گرمایش زمین را داشتیم که یکی از علل خشکسالی است، اما یک علت خشکسالی هم انسانی است که تأثیرات سیل را هم بیشتر میکند. درواقع خطرپذیری بیشتر میشود به همان نسبت که مقاومت در برابر خشکسالی کمتر میشود.» صحبت از خطرپذیری سیل که به میان میآید، معتق دو عامل را در نظر میگیرد؛ نخست تعداد دفعات وقوع سیل و دوم درجه خرابی ناشی از آن. «وقتی به طریق سنتی نگاه کنیم یعنی نگاه سنتی ما این باشد که فقط سیل را میخواهیم با یک سد کم کنیم، فقط توانستهایم تعداد دفعات را کم کنیم، اما به این معنا نیست که ریسک سیل را کم کردهایم، چرا که عوامل دیگری همچون پوشش گیاهی و رطوبت خاک هم وجود دارد.»
به نظر او پوشش گیاهی، رطوبت خاک، لایروبی و... همه دست در دست هم مجموع خطرپذیری سیل را کم میکند و به همین خاطر کمشدن تعداد دفعات سیل به یاری سد به معنای کاهش خطرپذیری سیل نیست. اما آنچه که در ادامه بحث مطرح میشود رویکرد سازهای و غیرسازهای برای مدیریت سیل است که معتق از بحث در اینباره چنین پرده برمیدارد. «امروز آنچه در ایران رویکرد سازهای و غیرسازهای درباره مدیریت سیل نامیده میشود، در جهان به عنوان دو نوع ساختار مطرح است؛ ساختارهای سبز و ساختارهای خاکستری.» ساختارهای خاکستری مثل سد و ساختمان و هر آن چیز دیگری که ساخته دست انسان باشد. «به هر حال وقتی شهر را توسعه میدهیم نمیشود به مردم گفت در چادر زندگی کنید. این ساختار خاکستری است که جمعیت و خطر سیل را افزایش میدهد. برای مهار سیل هم سد ساخته میشود؛ یعنی از ساختار خاکستری استفاده میکنیم اما بزرگترین معضلی که این شیوه دارد قطع ارتباط بین زیستبوم رودخانه و دشت سیلابی است.»
اما مشکلات سدها در برابر سیلها به همین یکی ختم نمیشود. پای انتقادات دیگری هم از این سازه خاکستریرنگ در ایران در میان است. «از سوی دیگر سدهایی که برای سیلاب ساخته میشوند قبل از بارش باید خالی باشند؛ اما چون اکثر سدها در کشور ما چندمنظوره هستند یعنی هم برای مهار سد و هم برای تولید برق و کشاورزی و شرب و... استفاده میشوند، مدیر یک شهر یا منطقه باید خیلی خطر کند که با توجه به عدم قطعیتی که در مدلهای بارش وجود دارد بخواهد سد را خالی کند که سد شکسته نشود تا بتواند آب را نگه دارد.» شاید همین مشکلات تلنبارشده پشت سدها بود که فکرها را در سراسر کشورها به سوی احیای ساختارهای سبز کشاند؛ جنگلها، پوششهای گیاهی و هر آنچه که از خود زیستبوم باشد. «ساختارهای سبز یا باید جایگزین ساختارهای خاکستری شوند یا اینکه باید آنها را تکمیل کنند؛ یعنی ما نباید به سد بسنده کنیم بلکه باید کلی ساختار سبز دیگری ایجاد کنیم اما این ساختار سبز چیست؟»
پیش از هر چیز معتق ساختار سبز را مجموعهای از توانایی محیط طبیعی میداند تا جایگزین ساختارهای خاکستری مثل سد و سیلبند شود. «برای مثال در شمال کشورمان ذخیره غنی به نام جنگلهای هیرکانی داریم. احیای ساختار سبز؛ یعنی جلوگیری از تخریب جنگلهای هیرکانی و از سوی دیگر احیای بخشهای از دست رفته آن. درواقع احیا مانعی در برابر سیلابهاست». اما ساختار سبز تنها به درخت خلاصه نمیشود. «اگر تالابی داریم حتی وقتی نباریده باشد باید احیا شود؛ نه اینکه خوشحال باشیم که پس از باریدن باران یک تالاب هم احیا بشود. برای مثال یکی از نقشهای اساسی تالابی مثل انزلی در مهار سیلاب است.»
پوشش گیاهی، تالاب یا هر چیز دیگری مانع شدتگرفتن موجهای سیل میشود اما در منطقهای مثل هرمزگان یا سیستان و بلوچستان که جنگل هیرکانی ندارد چه باید کرد؟ این پرسشی است که معتق چنین به آن پاسخ میدهد. «امروز بحث پارکهای تابآوری سیل مطرح است یعنی فرض کنید در آلیکانته اسپانیا که از نظر بارش شبیه سیستانوبلوچستان است و در کل سال بارشی نیست، در دو ماه بارانهای موسمی شدید باریدن میگیرد، هیچ مدیری نمیآید سد تعبیه کند بلکه مخازن زیرزمینی و استخرهایی با فضای سبز ایجاد کردهاند که آب در آنجا جمع میشود و در طول سال هم خالی است و مدیر هیچ نگرانی ندارد که باید چه کند و این عمل خود به خود به توسعه فضای سبز هم کمک میکند و مانعی هم در برابر مسیر رودخانه ایجاد نمیکند.»
او از این میگوید که هدف پارکهای تابآوری سیل جمعآوری آب ناشی از سیلابهاست که هم مصرف آب را تأمین و هم از سیل جلوگیری میکند. «دانشهای بومی بسیار خوبی در هر منطقه از کشورمان داریم اما در این سالها ما به سوی مدیریت بتنی رفتهایم در صورتی که ساختارهای خاکستری تابآوری پایداری برای ما ایجاد نمیکند.»
هر چند در نقاط مختلف دنیا به ساختارهای خاکستری رنگ توجه کمتری میشود و گرایش به سمت ساختارهای سبز بیشتر شده است؛ اما معتق از این میگوید که خود سدسازی هم اصولی دارد. «در اسپانیا سد مخصوص سیل وجود دارد یعنی سدی که قبل از بارش باران سیلابی خالی است. مشکل اصلی سدها در کشور ما بحث چندمنظورهبودنشان است؛ یعنی سدهایی که برای تولید برق، کشاورزی و مهار سیل به کار میروند و چون این متغیرها زیاد هستند کار را برای مدیر بسیار سخت میکند؛ فرض کنید مدیری براساس پیشبینی هواشناسی آب را آزاد کرده اما باران نیامده در اینصورت او باید پاسخگوی کشاورزان باشد. ما با اضافهکردن سدها به بحث سیل متغیرهای زیادی را وارد تصمیمگیری در این زمینه میکنیم و این مدیریت سیل را پیچیده میکند.»
دیدگاه تان را بنویسید