مهدی زارع زلزله شناس در یادداشتی نوشت: در ماههای اخیر زمینلرزههای کوچک که در پیرامون شهرهای بزرگ مانند تهران و تبریز رخ دادهاند، با دقت و کیفیت بالا در رسانهها گزارش شده و موجب نگرانی در بخشهایی از جامعه شده که آیا این زمینلرزههای کوچک و متعدد خبر از وقوع زمینلرزه بزرگ بعدی میدهند؟
بعضی وقتها این زمینلرزههای کوچک حالت فوجزمینلرزهها را دارند و آن هنگامی است که زمینلرزههای کوچک -اکثرا با بزرگای کمتر از ۴ - و نسبتا مشابه هم در مدت ساعتها، روزها و گاه ماهها در این منطقه ادامه یابد. البته فوجزمینلرزهها مانند رخداد چند پسلرزه بعد از وقوع یک زمینلرزه اصلی نیستند؛ ولی همین فوجزمینلرزهها میتوانند نشان دهند که آیا در آن محدوده اتفاقی در زیر زمین در حال رخداد است یا نه؛ مثلا در جایی مانند قله دماوند که براساس تعریفهای بنیادی در علم زمینشناسی یک آتشفشان فعال است، جابهجایی ماگما در زیر زمین میتواند به رخداد فوجزمینلرزهها منجر شود.
آتشفشان دماوند آخرین فوران خود را در حدود هفتهزارو ۳۰۰ سال قبل نشان داده است و هر قله آتشفشانی که یک فوران یا بیشتر در ۱۰ هزار سال گذشته داشته، از نظر علم زمینشناسی فعال است. دماوند علاوه بر آخرین فوران خود، فعالیتهای دیگری مانند وجود چشمههای آب گرم و گاه خروج آب داغ و بخار و گازهای گوگردی دارد. در همین محدوده دماوند زمینلرزههای کوچک در سالهای مختلف ازجمله مرداد ۱۳۸۶ و زمستان ۱۳۶۸ رخ داده و گزارش شدهاند.
در ناحیهای که دیاپیر یا گنبد نمکی وجود دارد و آن ناحیه از نظر گسلش فعال هم هست، وقوع زمینلرزههای فوجگونه کاملا قابل انتظار است؛ مانند ناحیه گرمسار در استان سمنان که زمینلرزههای متعدد (مانند زلزلههای تابستان ۱۳۶۷) اکثرا کوچک پیرامون گنبد نمکی گرمسار (کوه نمک) از مشخصات آن ناحیه است.
در نزدیکی گرمسار تلاقی گسلهای ایوانکی و گرمسار و عطاری در محدوده گنبد نمکی با ویژگیهای تغییر شکل پلاستیک نمک و گچ، محدوده رخداد فوجزمینلرزههاست یا ناحیه کوه گچین در نزدیکی بندرعباس در استان هرمزگان که همین ویژگیها را دارد. وقوع زلزلههای خفیف الزاما نشانهای از نزدیکی زلزله بزرگ نیست.
نکتهای نیز که مهم است و باید مورد تأکید قرار گیرد، این است که زلزلههایی که در محدوده حدود ۱۵۰کیلومتری تهران یا تبریز رخ میدهند، معمولا حتی اگر کوچک (با بزرگای کمتر از ۳.۵) باشند، در گزارشهای روزانه ارائه میشوند؛ بنابراین وقتی در محدوده دماوند و فیروزکوه زلزلههای متعددی در دهه گذشته و بهویژه از ۱۹ اردیبهشت ۹۹ (در دماوند) تا ۲۲ تیر ۹۹ (در نزدیکی فیروزکوه) گزارش میشوند، یک دلیلش مشخصا گزارش منظم رخداد زلزلههای کوچک به دلیل وجود شبکههای لرزهنگاری با تراکم مناسب و مقبول (در مقایسه با نواحی کشور ما) در پیرامون تهران است. البته نباید خوشبین بود که با چنین زلزلههای خفیفی، الزاما در تهران یا پیرامون آن زلزلههای بزرگتر رخ نخواهد داد.
زلزله متوسط و کوچک باعث کاهش تنش جمعشده در محدوده تهران میشود؛ ولی معلوم نیست (هنوز معلوم نشده) که چه میزان تنش در محدوده تهران یا پیرامون آن جمع شده و چقدر از آن در این زلزلههای کوچک رها شده است. چه بسا در نزدیکی قطعههایی از گسلها که قفلشدگی روی آنها وجود دارد و تنش زیادی هم آماده رهاشدن است، وقوع این زلزلههای کوچک موجب تحریک آن بخش قفلشده از گسل نیز شده و منجر به وقوع زمینلرزه شدید بعدی نیز بشوند.
زلزلههای کوچک میتوانند زنگ هشداری هم باشند؛ چون اعلام میکنند که منطقه فعال شده است: البته مردم از این پیشلرزهها میترسند که کاملا عادی است. براساس علم زلزلهشناسی هر کجا زلزلههای مهیب قبلا اتفاق افتاده، دوباره احتمال دارد تکرار شود؛ بنابراین در تهران که در بازه هزارو ۲۰۰ سال گذشته سه بار زلزله بزرگ (در سالهای ۸۵۵ میلادی، ۱۳۸۴ میلادی و ۱۸۳۰ میلادی) رخ داده، خطر وقوع زلزله شدید همچنان وجود دارد؛ چون پوسته زمین در منطقه البرز و ایران مرکزی (اطراف تهران) مانند منطقه زاگرس (بندرعباس یا مسجدسلیمان) نیست که با فوجی از زلزلههای کوچک تغییر شکل پوسته بهتدریج و به صورت رخداد زلزلههای کوچک اتفاق بیفتد. تغییر شکل در پوسته زمین در ناحیه البرز و ایران مرکزی از الگویی متفاوت پیروی میکند و تاآنجاکه مطالعه شده و دانسته شده است، رخداد زمینلرزههای کوچک و فراوان در بخشهایی از ناحیه البرز به دلایل پیشگفته توجیهپذیر است و همزمان زمینلرزههای شدید و اصلی و بزرگ (با بزرگاهای به ترتیب ۶، ۷ یا حتی به ندرت ۸) ممکن است رخ دهد.
با توجه به میزان تابآوری و آمادگی در محدودههای شهریمان (بهویژه در شهرهای بزرگ و مراکز استانها) باید امیدوار باشیم که زلزلهها در منطقه شهری رخ ندهد (اتفاقی که در بم در پنجم دی ۱۳۸۲ رخ داد و به فاجعه انجامید). بهترین کار درحالحاضر علاوه بر پایش این زلزلههای کوچک، بالابردن سطح آگاهی عمومی و بنابراین بالابردن آمادگی مردم در برابر زلزلههای شدید یا بزرگتر بعدی و البته بهکارگیری مدیران و بدنه تخصصی قوی و کارآمد برای تحرکبخشیدن به مدیریت کاهش ریسک است.
دیدگاه تان را بنویسید