القدس العربی در مطلبی به قلم عصام نعمان نوشت: همچنان ترامپ از اقرار به شکست خودداری میکند و به شکلی از تقلب در انتخابات سخن میگوید که حتی بایدن و حامیانش نیز میدانند وی به راحتی قدرت را واگذار نخواهد کرد و به مبارزه برای باقی ماندن در کاخ سفید ادامه میدهد. ترامپ در مدتی که باید قدرت را واگذار کند، احتمالا از اتخاذ هیچ تصمیم خطرناکی چشم پوشی نمیکند و این تصمیم میتواند راه انداختن جنگ در خاور دور، با چین، یا در آمریکای جنوبی با ونزوئلا و یا در خاورمیانه در مقابله ایران و مقاومت لبنان-حزب الله باشد.
در ایالات متحده و حتی در خاورمیانه عدهای هستند که اعتقاد دارند نتانیاهو نیز احتمالا در اینگونه اقدامات ترامپ وی را همراهی میکند و با کمک یکدیگر، به ایران یا سوریه و دو مقاومت فلسطین و لبنان، حمله میکنند. اما اگر با تأنی به این موضوع نگاه کنیم، در مییابیم که تمرکز و توجه ترامپ در این مدت، متوجه داخل کشورش خواهد بود و وی با اینکه تلاش میکند از تمام ابزارها برای ماندن در کاخ سفید استفاده کند، به همراه بزرگان حزب جمهوری خواه میداند که تلاشهایش محکوم به شکست است و بایدن دیر یا زود، جای او را میگیرد.
در این میان، همانطور که گذشت، برخی تحلیلگران و مجامع سیاسی در آمریکا و دیگر دولتها، این فرضیه را مطرح میکنند که ترامپ پس از اطمینان از شکست، جنگی را شعله ور کند که احتمالا به ضرر وی و هم پیمانانش خواهد بود. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان مسائل آمریکا، این احتمال را بعید میدانند و بر این عقیده اند که اتخاذ تصمیم جنگ از سوی ترامپ، به سه عامل بستگی دارد:
اول: جنگ، واکنشهای منفی در داخل آمریکا علیه ترامپ در پی نداشته باشد.
دوم: وی قدرت و فرصت خروج پیروزمندانه از جنگ را داشته باشد؛ و سومین عامل اینکه جنگ به نفع اسرائیل بوده و پیامدهای منفی برای هم پیمانان آمریکا نداشته باشد.
در سایه این عوامل، به نظر میرسد میدان احتمالی برای به راه افتادن جنگ، لبنان و سوریه است، چرا که رهبران آمریکا و اسرائیل معتقدند حزب الله یک قدرت منطقهای موثر است که امنیت اسرائیل و بویژه منافع نفتی و گازی را در شرق فرات و شرق مدیترانه تهدید میکند.
با وجود تکرار بعید بودن این سناریو، بررسی آن و آمادگی برای مقابله با تاثیراتش ضروری است. اما این تجاوز احتمالی بر چه نقطهای متمرکز است و پاسخ به آن چگونه خواهد بود؟ ترامپ در یک کنفرانس مطبوعاتی در سپتامبر گذشته تاکید کرد که کشورش از یک سلاح فوق العاده برخوردار است که هیچکس آن را نمیشناسد و سلاح هستهای ایالات متحده نیز در بهترین حالت خود قرار دارد. برخی کارشناسان احتمال دادند که منظور ترامپ، بمب هستهای تاکتیکی باشد، یعنی بمبی که برد کوتاه و مساحت محدودی داشته باشد و بتواند منطقه مورد هدف را به نابودی بکشاند.
آیا ترامپ از این بمب در منطقهای که مراکز فرماندهی مقاومت بویژه محل حضور سید حسن نصرالله میداند استفاده میکند، به این دلیل که معتقد است از بین بردن رهبران مقاومت برای فلج کردن آن و تعطیلی فعالیتهایشان کافی است؟ در این شرایط پاسخ مقاومت به ضربه صهیونیستی آمریکایی چگونه خواهد بود؟ هیچ ضمانتی برای این ضربه فرضی، زمان بندی آن و منطقهای که هدف میگیرد وجود ندارد.
اما کارشناسان مسائل استراتژیک مقاومت ضمن بررسی این موضوع تصریح کرده اند که معیار پاسخ، نوع و مکان آن، به حجم ضربه و قدرت و اثرگذاری آن وابسته است. اما اغلب این کارشناسان معتقدند که واکنش مقاومت نباید متناسب با حجم ضربه، قدرت و مکان آن باشد، بلکه لازم است ضربهای بزرگتر به دو طرف متجاوز وارد کنند، چرا که نیروهای مقاومت میتوانند با استفاده از سلاحهای پیشرفته خود منطقه «غوش دان» در امتداد تپه ساحلی بین یافا و حیفا به طول ۸۵ کیلومتر را نابود کنند، منطقهای که تقریبا یک سوم ظرفیتهای جمعیتی، عمرانی، صعنتی، کشاورزی، بنادر، فرودگاهها و تاسیسات حیاتی صهیونیستها را در خود جای داده است. درست است که اسرائیل هم توان وارد آوردن ضربههای کاری به مقاومت را دارد، اما صرف اینکه میداند محور مقاومت قادر است زیان سنگینی را متوجه آن کند، باعث میشود از گزینه تجاوز شدید، برای جلوگیری از وارد آمادن خسارت به خود، خودداری کند و در ادامه، به فکر یک راه حل سیاسی بهتر باشد که بتواند تل آویو را به مقصودش برساند.
دیدگاه تان را بنویسید