سه ماه پیش، هیچکس از وجود ویروس کرونا جدید (SARS-CoV-2) اطلاع نداشت؛ اما اکنون این ویروس تقریبا در تمام کشورهای دنیا منتشر شده، طبق آنچه میدانیم بیش از نیممیلیون نفر را آلوده کرده و درحال مبتلا کردن شمار فراوانی از افراد ناشناخته است. کرونا اقتصاد کشورها را درهمکوبیده و سیستمهای مراقبت بهداشتی را به زانو درآورده، بیمارستانها را مملو از بیماران و فضاهای عمومی را خالی کرده، افراد را از محل کارشان و دوستانشان جدا کرده و جامعهی امروزی را در مقیاسی چنان بزرگ ازهمگسیخته است که اغلب افراد زنده هرگز شاهدش نبودهاند. دامنهی انتشار ویروس درمیان جامعه چنان وسیع است که بهزودی اکثر افراد در ایران و دیگر کشورهای بهشدت آسیبدیده، فردی مبتلا به کرونا را درمیان آشنایان و نزدیکانشان خواهند دید. این دنیاگیری همانند جنگ هشت ساله با عراق و رخدادهای ناگوار سال گذشته هماکنون در روان ملی ایرانیان نقش بسته است.
یک همهگیری جهانی بهوسعت دنیاگیری ویروس کرونا اجتنابناپذیر بود. در سالهای اخیر، هزاران نفر از متخصصان بهداشتی با نوشتن کتابها، مقالهها و یادداشتها احتمال شیوع ویروسی تازه را هشدار داده بودند. بیل گیتس در سخنرانی تد تاک خود در سال ۲۰۱۵ این نکته را به هرکس که میتوانست گوشزد کرد. اد یانگ، روزنامهنگار بریتانیایی در سال ۲۰۱۸ مقالهای برای نشریهی آتلانتیک نوشت و در آن استدلال کرد که حتی آمریکا نیز برای دنیاگیری پیشرو آماده نیست. در ماه اکتبر، مرکز امنیت بهداشتی دانشگاه جانز هاپکینز، وقایع احتمالی درصورت شیوع یک ویروس کرونا جدید را شبیهسازی کرد. اندکی بعد همان رخداد واقعا اتفاق افتاد و فرضیات به واقعیت و «چهکنیم اگر» به «اکنون چه کنیم» تبدیل شد.
اما کشورها تا چه حد آماده هستند؟ آنطور که آمار و ارقام این روزها نشان میدهند تقریبا هیچ نقطهای از جهان از ویروس کرونا جدید مصون نمانده است. درحالی که تصور میشد کشورهای صنعتی غربی از بیشترین آمادگی برخوردار باشند، آمریکا بهتازگی با پشت سرگذاشتن چین، کانون انتشار کووید ۱۹ به دارندهی بیشترین شمار موارد ابتلا به کرونا در جهان تبدیل شد. براساس شاخص امنیت بهداشت جهانی، گزارشی که آمادگی کشورها را برای مقابله با همهگیری بیماریها رتبهبندی میکند، ایران با امتیاز ۳۷/۷ از بین ۱۹۵ کشور در جایگاه ۹۵ قرار دارد.
با این حال، بهگفتهی ناهید بیدیلیا، متخصص بیماریهای عفونی در دانشکدهی پزشکی دانشگاه بوستون، سطح آمادگی کشورها اهمیت ندارد؛ زیرا ویروسی نظیر کرونا جدید قرار بود حتی تابآوری مجهزترین سیستمهای بهداشتی دنیا را نیز محک بزند. ویروس کرونا جدید با انتقالپذیری و کشندگی بیشتر از آنفلوانزای فصلی، پنهانکارتر نیز است و روزها پیش از ظهور علائم در فرد آلوده از میزبانی به میزبان دیگر منتقل میشود. بهمنظور مهار چنین عامل بیماریزایی، کشورها باید تست تشخیص بسازند و از آن برای شناسایی، جداسازی و پیگیری روابط موارد ابتلا استفاده کنند. این همان کاری است که کره جنوبی، سنگاپور و هنگکنگ در مقیاس گسترده انجام دادند. در ایران آنطور که مقامها ادعا میکنند کمبود کیت کرونا نداریم؛ اما رشد خطی موارد ابتلا درعین نبود قرنطینهی گسترده از پنهانکاری یا کمبود ظرفیت تشخیص در کشور حکایت میکند. درهرصورت درشرایط کنونی انتظار میرود روزهای سختتری در آینده در پیش باشد و موارد ابتلا و مرگ همچنان افزایش یابد.
بخش اول: ماههای پیشرو
موارد ابتلا به ویروس کرونا در سرتاسر جهان بهطور تصاعدی افزایش مییابد. هفتهی پیش در چنین روزی موارد ابتلا در آمریکا به مرز ۲۰ هزار نفر نزدیک شد؛ اما اکنون پس از گذشت این مدت کوتاه شمار مبتلایان به کرونا در این کشور از ۸۵ هزار نفر فراتر رفته است. در ایران نیز طبق آخرین آمار رسمی، شمار موارد ابتلا به بیش از ۳۰ هزار نفر افزایش یافته است؛ درحالی که احتمال دارد عدد واقعی فراتر از اینها و بیش از ۱۰۰ هزار نفر باشد. کادر درمانی درسرتاسر دنیا نگران از کمبود تجهیزات و رشد سرسامآور تعداد بیماران است و پزشکان و پرستاران خود نیز درمعرض ابتلا به ویروس قرار دارند.
هماکنون وضعیت در ایتالیا و اسپانیا بهشدت بحرانی است. بیمارستانها اتاق خالی ندارند و از نبود تجهیزات و پرسنل رنج میبرند. پزشکانی که ناتوان از نجات بیماران هستند، در وضعیتی تصورناشدنی قرار گرفتهاند: از بیمارانی که بیشترین شانس را برای زندهماندن دارند، مراقبت کنند و دیگران را به حال خود بگذارند تا بمیرند. سرانهی تخت بیمارستانی در ایران با ۱/۹ تخت به ازای هر هزار نفر، بهمراتب کمتر از کشوری چون ایتالیا است. بهزودی با افزایش بیشازپیش شمار مبتلایان به کرونا، دیگر حتی برای مراقبت از سایر افراد همچون بیماران حملهی قلبی، موارد سکته و تصادفات رانندگی جای خالی نخواهد بود. این بدترین سناریوی ممکن محسوب میشود و برای جلوگیری از آن باید به سرعت سه اقدام اساسی انجام داد.
(تصویر از محمود حسینی)
نخستین و مهمترین اقدام تولید سریع ماسک، دستکش و دیگر تجهیزات حفاظتی شخصی است. اگر کادر درمان حاضر در خط مقدم مبارزه با کرونا نتواند سلامت خود را حفظ کند، دیگر انجام سایر اقدامات بیفایده خواهد بود. در برخی مناطق، ذخیرهی انبارها چنان کاهش یافته است که پزشکان دوباره از ماسکهایشان استفاده میکنند. دلیل کمبود این است که ساخت تجهیزات پزشکی تابع میزان سفارشات و وابسته به یک زنجیرهی تأمین بینالمللی است که اکنون فشار شدیدی به آن وارد میشود. استان هوبئی در چین، کانون انتشار دنیاگیری درعین حال مرکز تولید ماسکهای پزشکی نیز محسوب میشود.
دومین اقدام، تلاش برای عرضهی کیتهای تشخیص در حجم بسیار گسترده است. چه قرار باشد آنها در داخل و به اسم محصول ایرانی ساخته شوند، چه کشورها و نهادهای خارجی آنها را تأمین کنند، تقویت ظرفیت تشخیصی کشور برای شناسایی موارد ابتلا ضروری است. تهیهی کیتهای تشخیص زمانبر خواهد بود؛ اما ویروس برای ما صبر نخواهد کرد و بهطور روزافزون بر سیستم بهداشت فشار خواهد آورد؛ از اینرو در چنین وضعیتی، لزوم انجام اقدام سوم بیش از همه نمایان میشود: دوریگزینی اجتماعی . در دومین هفته از تعطیلات نوروز ظاهرا عدهای هنوز خطر دنیاگیری ویروس کرونا را جدی نگرفتهاند و همچنان درحال جابجایی در سطح جامعه هستند. برای درک اهمیت ماندن در خانه، تصور کنید تنها دو گروه از ایرانیان وجود دارد. گروه اول شامل تمام افراد ارائهدهندهی خدمات بهداشتی است؛ چه آن کسی که بیماران را درمان میکند، چه اجراکنندهی آزمایشهای تشخیص یا تولیدکنندهی تجهیزات باشد. گروه دوم، تمام دیگر افراد جامعه را شامل میشود و وظیفهی آنها خرید زمان بیشتر برای گروه اول است. گروم دوم باید با جداسازی فیزیکی خود از دیگران و قطع زنجیرههای انتقال، منحنی رشد مبتلایان به کرونا را صاف کند.
باتوجه به اهمیت آهستهکردن روند انتشار کووید ۱۹ و جلوگیری از فروپاشی سیستم بهداشتی، گامهای چشمگیر یادشده باید بهطور همزمان و بهسرعت برداشته شود و تا هفتهها تداوم یابد. اقناع یک کشور به ماندن در خانه آسان نیست و نمیتوان با خواهش کردن کسی را ملزم به انجام کاری چنین مهم کرد. مقامهای کشور از ابتدای اعلام رسمی شیوع ویروس کرونا مرتب وعده انجام اقداماتی را دادهاند که ازقبل میتوانستیم عدم تحقق آنها را پیشبینی کنیم. بدون وضع مقررات شفاف و اقدامات عملی مؤثر برای نگاهداشتن مردم در خانه نمیتوان با ویروس کرونا مقابله کرد.
بخش دوم: خطوط پایان
حتی واکنش بینقص کشورها، پایانبخش دنیاگیری نخواهد بود و تا زمانیکه ویروس درگوشهای از دنیا پابرجا است، این احتمال وجود دارد که مسافری آلوده دوباره زنجیرهی انتقال را در مناطقی شکل دهد که پیشتر آتش سوزان بحران را خاموش کرده بودند. این اتفاق هماکنون در چین، سنگاپور و دیگر کشورهایی آسیایی که ظاهرا ویروس را بهطور مختصر کنترل کردهاند، درحال وقوع است. تحت این شرایط، سه خط پایان احتمالی را میتوان متصور شد که اولی بسیار بعید، دومی بسیار خطرناک و سومی بسیار دوردست است.
خط پایان نخست این است که تمام کشورها موفق شوند همانند مهار ویروس سارس در سال ۲۰۰۳، ویروس کرونا جدید را بهطور همزمان تحت کنترل درآوردند. باتوجه به وسعت دنیاگیری کووید ۱۹ و عملکرد نامناسب بسیاری کشورها، بهنظرمیآید که احتمال کنترل همزمان ویروس درسرتاسر جهان بسیار ناچیز است.
خط پایان دوم این است که ویروس همان کاری را انجام دهد که دنیاگیریهای پیشین آنفلوانزا پیشتر انجام دادهاند؛ بدان معنی که جهان را در آتش خود بسوزاند، بازماندگان با ایمنی کافی را بهحال خود بگذارد و درنهایت بهسختی بتواند میزبان مناسب پیدا کند. این سناریو « ایمنی جمعی » نام دارد، بهسرعت بهوقوع میپیوندد و از اینرو وسوسهانگیز است؛ اما درعینحال با هزینهای وحشتناک همراه خواهد بود: ویروس کرونا جدید انتقالپذیرتر و کشندهتر از آنفلوانزا است و احتمالا چندین میلیون قربانی و سیستمهای بهداشتی فروپاشیده بهجا خواهد گذاشت. بهنظر میآید بریتانیا ابتدا راهبرد ایمنی جمعی را درنظرداشت؛ اما پس از آنکه مدلها عواقب وخیم چنین چشماندازی را آشکار کردند، از آن عقبنشینی کرد. دراینباره از ایران مثل همیشه صداهای مختلفی به گوش میرسد. رئیسجمهور روحانی چندی پیش گفت ۷۰ درصد از مردم به ویروس کرونا مبتلا خواهند شد؛ اما دکتر علیرضا زالی، فرماندهی ستاد مقابله با کرونا در تهران ایمنی جمعی را ایدهای منسوخ دانست و هشدار داد که نتیجهی آن، مرگ شمار فراوانی از ایرانیان خواهد بود.
سناریو سوم این است که جهان بازی دنبالهدار «چکش به موش» را با ویروس انجام دهد؛ بدین معنی که تلاش کند شیوع کرونا را در اینجا و آنجا مهار کند تا زمانیکه واکسن تولید شود. این راهبرد، بهترین گزینه است و درعین حال طولانیترین و پیچیدهترین خط پایان محسوب میشود.
طولانیکردن دنیاگیری ویروس کرونا در وهلهی نخست به ساخت واکسن بستگی دارد. اگر بهجای کرونا، ویروس آنفلوانزا دنیاگیر شده بود، بسیار راحتتر میتوانستیم بحران کنونی را مهار کنیم. جهان ساخت واکسن آنفلوانزا را پیشتر تجربه کرده است و هرساله آن را تکرار میکند؛ اما درحال حاضر هیچ واکسنی برای ویروسهای کرونا وجود ندارد؛ زیرا تا به امروز بهنظرمیآمد که این ویروسها به بروز بیماریهای خفیف منجر میشوند؛ درنتیجه پژوهشگران برای مقابله ویروس کرونا جدید باید از صفر شروع کنند. نخستین گامها برای ساخت واکسن بهنحو شگفتانگیزی بسیار سریع بوده است. دوشنبهی گذشته، شرکت آمریکایی مادرنا ساخت واکسنی احتمالی را به پایان برد و با آغاز کارآزمایی بالینی، پزشکان واکسن کاندیدا را به بازوی فرد داوطلب تزریق کردند. بین آغاز تست واکسن کرونا با توالییابی ژن ویروس برای نخستینبار، تنها ۶۳ روز فاصله بود. آنتونی فائوچی، مدیر مؤسسهی ملی آلرژی و بیماریهای عفونی آمریکا، ساخت و تست سریع واکسن را یک رکورد تمام و کمال جهانی میداند.
اما آمادهسازی واکسن، سریعترین گام درمیان گامهای آهستهی بعدی است. آزمایش اولیه صرفا پژوهشگران را از ایمنی واکسن و تأثیر واقعی آن بر تحریک سیستم ایمنی آگاه خواهد کرد. پژوهشگران سپس باید بفهمند که واکسن واقعا از ابتلا به ویروس کرونا جدید جلوگیری میکند و بدین منظور آزمایشهای حیوانی و کارآزمایی در مقیاس گسترده انجام میدهند تا اطمینان یابند که واکسن به بروز عوارض جانبی شدید منجر نخواهد شد. آنها باید از دوز و تعداد تزریق مورد نیاز برای افراد آگاه شوند و دریابند که آیا واکسن برای افراد سالخورده جواب خواهد داد یا نه و آیا برای تقویت اثربخشی آن لزومی به استفاده از دیگر مواد شیمیایی است یا نه.
بهگفتهی ست برکلی از اتحادیه جهانی واکسیناسیون، «حتی اگر واکسن جواب دهد، مسیر پیشرو برای تولید آن در مقیاس گسترده آسان نیست». بههمین دلیل مادرنا برای واکسیناسیون از رویکردی تازه استفاده میکند. واکسنهای کنونی با قراردادن بدن درمعرض ویروسهای غیرفعال یا متلاشیشده، به سیستم ایمنی امکان میدهند تا پیش از ابتلا برای دفاع آماده شود. در مقابل، واکسن مادرنا قطعهای از RNA یا مواد ژنتیکی ویروس کرونا جدید را دربردارد و هدفش این است که بدن بتواند با استفاده از آن، قطعات ویروسی خودش را بسازد تا آنها سپس اساس آمادهسازی سیستم ایمنی را تشکیل دهند. این رویکرد در حیوانات جواب میدهد؛ اما اثربخشیاش در انسان هنوز ثابت نشده است. درمقابل، دانشمندان فرانسوی درتلاش هستند تا واکسن سرخک کنونی را با استفاده از قطعات ویروس کرونا جدید اصلاح کنند. بهگفتهی برکلی مزیت رویکرد فرانسوی این است که اگر همین فردا به صدها دوز واکسن نیاز داشتیم، کارخانجات بسیاری در جهان توانایی تولید آن را خواهند داشت. مهم نیست کدام راهبرد سریعتر است. برکلی و دیگر متخصصان برآورد میکنند که ساخت واکسن اثباتشده، ۱۲ تا ۱۸ ماه طول خواهد کشید و تولید، عرضه و تزریق آن به بازوی افراد نیز زمان لازم برای انتظار را بهمراتب طولانیتر خواهد کرد.
تصویر از عطا کناره
پس ویروس کرونا احتمالا بهطور خوشبینانه دستکم به مدت یکسال جزئی ماندگار از زندگی ایرانیان خواهد بود. باتوجه به شرایط شکنندهی اقتصادی و سیاسی کشور، دستیابی مردم به واکسن شاید بیش از دیگر کشورها زمان ببرد. اگر دور کنونی اقدامات انجامشده درزمینهی دوریگزینی اجتماعی جواب دهد، دنیاگیری ممکن است بهاندازهی کافی فروکش کند تا وضعیت به حالت عادی بازگردد. قرنطینهی شهرها ممکن است برداشته شود و کافهها و مکانهای عمومی باز شوند. شاید بهزودی شاهد بازگشایی دوبارهی مدارس و تجدید دیدار دوستان و آشنایان باشیم؛ اما با بازگشت وضع پیشین، ویروس نیز میتواند بازگردد. احتمال بازگشت ویروس بدین معنا نیست که جامعه باید قرنطینه را تا سال ۲۰۲۲ تداوم دهد؛ اما استفان کیسلر از دانشگاه هاروارد میگوید «باید برای دورههای متعدد از دوریگزینی اجتماعی آماده باشیم.»
ترسیم چشمانداز سالهای پیشرو شامل تناوب، طول دوره و زمانبندی تحولات اجتماعی به دو خصوصیتی از ویروس بستگی دارد که فعلا برای ما ناشناخته است. نخست فصلیبودن عامل بیماریزا؛ بدین معنا که ویروس تمایل دارد عفونتی زمستانی باشد که در تابستان نابود یا ناپدید میشود. احتمال دارد این مسئله دربارهی ویروس کرونا جدید صادق باشد؛ اما وقتی ویروس ازنظر ایمونولوژیک میزبانهای بکر برای آلودهکردن داشته باشد، دگرگونیهای فصلی احتمالا بهاندازهی کافی سرعت انتشار آن را آهسته نخواهد کرد. مایا مجومدر از مدرسهی پزشکی هاروارد و بیمارستان اطفال بوستون میگوید «بخش عمدهای از جهان با نگرانی منتظر است که ببیند آیا تابستان هیچ تأثیری بر انتقال [ویروس] در نیمکرهی شمالی خواهد داشت یا نه».
دومین خصوصیت مدت زمان ایمنی است. وقتی افراد به ویروسهای کرونای انسانی خفیفتر که عامل ظهور علائم شبهسرماخوردگی هستند، آلوده میشوند، بهمدت کمتر از یک سال ایمن میمانند. درمقابل، تعداد معدودی از افراد آلودهشده به ویروس سارس که بسیار شدیدتر بود، برای مدتی طولانیتر ایمن باقی ماندند. با فرض اینکه مدت زمان ایمنی دربرابر ویروس کرونا جدید، جایی درمیانهی ویروسهای یادشده باشد، افرادی که از ابتلا به کووید ۱۹ جان سالم بهدر میبرند، ممکن است تا چند سال محافظتشده باشند. بهمنظور تأیید این فرضیه، دانشمندان باید آزمایشهای سرولوژیک دقیق بسازند و با استفاده از آن بهدنبال پادتنهای ایمنیبخش بگردند. آنها همچنین باید تأیید کنند که چنین پادتنهایی درحقیقت از ابتلای افراد به ویروس یا انتقال آن جلوگیری میکنند. اگر چنین باشد، شهروندان ایمن میتوانند به محل کار بازگردند، از افراد آسیبپذیر مراقبت کنند و چرخ اقتصاد را در دورههای دوریگزینی اجتماعی بچرخانند.
دانشمندان میتوانند با استفاده از دورههای بین دوریگزینیهای اجتماعی، داروهای ضدویروسی بسازند؛ هرچند چنین داروهایی بهندرت راهحل نهایی هستند و عوارض جانبی احتمالی و خطر مقاومت بههمراه دارند. بیمارستانها میتوانند تجهیزات لازم را ذخیره کنند و کیتهای تشخیصی را میتوان بهطور گسترده در سرتاسر جهان توزیع کرد تا در سریعترین زمان ممکن از بازگشت احتمالی ویروس مطلع شد. از اینرو میتوان تلاش کرد تا با افزایش آمادگی، کشورها دوباره درآینده ویروس کرونا را مهمانی ناخوانده ننامند و لزوم وضع گستردهی دوریگزینی و جداسازیهای اجتماعی بهشدت و گستردگی امروز نباشد. ما میتوانیم مدارس و کسبوکارها را تا حد امکان باز نگاه داریم و زمان شکست سرکوب ویروس، دوباره بهسرعت آنها را ببندیم و سپس بهمحض آنکه افراد آلوده شناسایی و جدا شدند، دوباره آنها را باز کنیم. بهجای بازی دفاعی، میتوانیم بیشتر حمله کنیم.
چه ازطریق انباشت ایمنی جمعی یا انتظار طولانیمدت برای رسیدن واکسن، دنیاگیری را خاتمه دهیم، امکان انتشار انفجاری دوباره برای ویروس دشوار و دشوارتر خواهد شد. با این حال بعید است ویروس کرونا جدید بهکلی ناپدید شود و احتمالا نیازمند بهروزرسانی واکسن مطابق با تغییرات ویروس خواهیم بود؛ از اینرو همانند آنفلوانزا، افراد باید بهطور منظم دربرابر ویروس کرونا واکسینه شوند. مدلها نشان میدهند که ویروس ممکن است هرازگاهی درگوشهای از جهان طغیان کند و هر چند سال یکبار یا بیشتر موجب شکلگیری همهگیریهای تازه شود؛ اما کیسلر میگوید امیدوار است و انتظار دارد که شدت بیماریزایی ویروس کاهش یابد و تحولات اجتماعی کمتر باشد. در این آینده، کووید ۱۹ ممکن است به آنفلوانزای امروز تبدیل و بهطور مکرر در زمستانها دردسرساز شود. شاید کرونا درنهایت چنان پیش پا افتاده شود که حتی با وجود واکسن، گروههایی بزرگ از کودکان نسل آینده خود را برای دریافت آن به دردسر نیندازند و بهکلی فراموش کنند که جهان پیش از آنها چگونه بهطرز چشمگیر به ورطهی سقوط کشیده شد.
بخش سوم: پیامدهای بعدی
هزینهی رسیدن به نقطهی پایان با کمترین شمار مرگومیر ممکن، سرسامآور خواهد بود. هماکنون اقتصاد جهان درحال تجربهی چنان شوک ناگهانی و شدیدی است که هیچ فرد زندهای تاکنون نظیرش را ندیده است. اثرگذاری شیوع ویروس کرونا بر بخشهایی از اقتصاد ایران چنان سریع بود که در همان هفتهی نخست اعلام رسمی ورود کووید ۱۹ به کشور، به تعبیر برخی کرونا کمر گردشگری ایران را شکست. موج تعدیل نیروی کار بهسرعت کسبوکارهای گردشگری ازجمله علیبابا، الیگشت و اسنپتریپ را درنوردید، استرداد بلیتها بهنحو چشمگیر افزایش یافت و در آستانهی سال نو بازار سفرهای نوروزی نابود شد. دفتر مطالعات اقتصادی مجلس شورای اسلامی در ۲۶ اسفند ۹۸ در گزارش بررسی آثار اقتصادی شیوع ویروس کرونا، کسری بودجهی دولت را یکی از معضلات مهم اقتصاد ایران برای سال ۱۳۹۹ دانست و پیشبینی کرد که «هزینههای تحمیلشده دراثر همهگیری کرونا و همچنین کاهش تولید ناشی از آن، میتواند اقتصاد را با تورمهای بالاتر و رشدهای اقتصادی پایینتر [از سال ۹۸] مواجه سازد. از بینرفتن برخی از مشاغل یا کاهش شدید درآمد در برخی از بخشها باعث کاهش رشد اقتصادی میشود و از طرف دیگر، برخی مشاغل دیگر مانند تولیدات مواد بهداشتی و ... رشد بالایی خواهند داشت.» اکنون با تعطیلی هتلها، زمینگیرشدن خطوط هوایی، بستهشدن رستورانها و سایر کسبوکارهای کوچک و قطع درآمد کارگران روزمزد، آینده هولناکی در عرصهی اقتصاد درانتظار مردم است.
پس از آنکه همهگیری جهانی ویروس کرونا فروکش کند، دنیاگیری دومی در حوزهی سلامت روان از راه خواهد رسید. در لحظهای که هراس و اضطراب ناشی از شیوع ویروس کرونا جامعه را فراگرفته است، مردم از برقراری ارتباطات انسانی آرامبخش منع شدهاند. درآغوشکشیدنها، دستدادنها و دیگر آداب اجتماعی اکنون اقداماتی خطرناک تلقی میشوند. افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی دچار دردسر شدهاند. افراد مسن که هماکنون از بخش زیادی از زندگی عمومی خود محروم شدهاند، ناگزیر هستند تا بیشازپیش از دیگران فاصله بگیرند و این امر تنهایی آنها را شدت میبخشد. با اجبار برخی افراد به ماندن در خانههای ناامن، حوادث خشونت خانگی و کودکآزاری احتمالا شدت خواهد گرفت. کودکان که ظاهرا بیش از دیگران دربرابر ویروس مقاوم هستند، ممکن است متحمل آسیبهای روحی جبرانناپذیری شوند که تا هنگام بزرگسالی همراهشان خواهد بود.
(تصویر از آرش خاموشی)
پس از دنیاگیری، ممکن است همانند بهبودیافتگان ابولا، سارس و مبتلایان به ایدز، دید منفی به افراد نجاتیافته از کووید ۱۹ شکل گیرد و دیگران از آنها دوری کنند. بهبود وضعیت روحی کارکنان مراقبتهای بهداشتی زمان خواهد برد. یک تا دو سال پس از شیوع سارس در تورنتو کانادا، افراد درگیر با همهگیری همچنان بهرهوری پایینتری داشتند و احتمال تجربهی فرسودگی و استرس پس از آسیب روانی در آنها بیشتر بود. افرادی که دورههای طولانی قرنطینه را پشت سر گذاشتند، آسیبهای این تجربه را حمل خواهند کرد. روزنامهنگاران چینی در ووهان میگویند برخی افراد در آنجا اکنون حاضر به ترک خانههایشان نیستند و به اختلال هراس از مکانهای باز مبتلا شدهاند.
با این حال، بهگفتهی ریچارد دانزیگ از مرکز امنیت جدید آمریکایی، احتمال دارد پس از آنکه آسیب روحی بحران کنونی را پشت سر گذاشتیم، شاهد دنیایی بسیار بهتر باشیم. هماکنون جوامع باوجود لزوم جداافتادگی، درحال یافتن راههایی تازه برای گردهمآمدن هستند. علاوه بر این، نگرشها به سلامتی ممکن است بهنحو مثبت تغییر کند. النا کونیس، مورخ پزشکی از دانشگاه برکلی میگوید ظهور اچآیوی و ایدز «رفتار جنسی را بین جوانانی که در اوج همهگیری آن به بلوغ جنسی رسیدند، بهطور کامل تغییر داد. استفاده از کاندوم عادی و آزمایش برای بیماریهای آمیزشی به امری مرسوم تبدیل شد.» بهطور مشابه، شستن دستها بهمدت ۲۰ ثانیه، عادتی است که اهمیت دادن به آن ازنظر تاریخی حتی در بیمارستانها دشوار بوده؛ اما رعایت بهداشت دست ممکن است یکی از آن دست رفتارهایی باشد که در طول همهگیری کنونی بهنحو تصورناشدنی به انجامش خو بگیریم.
دنیاگیریها میتوانند کاتالیزور تغییرات اجتماعی باشند. افراد، کسبوکارها و مؤسسات در سازگارشدن یا رفتن به سراغ برخی اقداماتی که ممکن است قبلا رغبتی به انجامشان نداشتند، بهنحو چشمگیر سریع بودهاند؛ نظیر کارکردن از خانه، کنفرانس تصویری برای شرکتدادن افراد دورکار یا معلول، مرخصی استعلاجی مناسب و تمهیدات انعطافپذیر مراقبت از کودکان برای مادران شاغل. آدیا بنتون، انسانشناس در دانشگاه نورتوسترن میگوید «این نخستینبار در عمرم است که میشنوم فردی میگوید، اگر بیمار هستی در خانه بمان.» شاید کشورها یاد بگیرند که آمادگی صرفا دربارهی ماسک، واکسن و کیتهای تشخیص نیست؛ بلکه دربارهی سیاستهای عادلانهی کار و سیستم بهداشت پایدار و برابر نیز است. شاید درآینده بیشتر برای کارکنان بهداشتی، پزشکان و متخصصان بهداشت عمومی و دیگر افراد تشکیلدهندهی سیستم بهداشتی اهمیت قائل شویم.
دنیاگیری کرونا درعین حال میتواند سیاستهای اقتدارگرایانهی حکومتها را تشدید کند و محدودشدن بیشازپیش آزادیها را بهدنبال داشته باشد. موفقیت چین در مهار نسبی ویروس با انجام اقدامات سختگیرانه نظیر قرنطینهی شهرهای بزرگ و وضع مقررات آمدوشد ممکن است بهعنوان الگویی برای سایر کشورهای غیردموکرات مشابه درنظرگرفته شود و بخشهایی از مردم خود این اقتدارگرایی را پذیرفتنی تلقی کنند. دراین میان، عملکرد موفق کرهی جنوبی و سنگاپور در مدیریت بحران کرونا نشان میدهد که بدون اعمال قرنطینهی شدید و محدودکردن شهروندان و درعوض تکیه بر اصول حکمرانی مطلوب نظیر حاکمیت قانون و شفافیت میتوان همهگیری یک بیماری واگیردار را آهسته یا متوقف کرد. واکنش مناسب این دو کشور آسیایی اکنون به الگویی برای کشورهای اروپایی و حتی آمریکا تبدیل شده است. این نگاه به شرق در زمینهی مدیریت بحران بهداشت عمومی میتواند درجهان پس از کرونا در عرصههای دیگر تداوم یابد.
پس از یازده سپتامبر، توجه جهان به مبارزه با تروریسم معطوف شد. پس از کووید ۱۹ توجهات ممکن است به بهداشت عمومی تغییر کند؛ از اینرو انتظار میرود افزایش بودجه برای بخشهای ویروسشناسی و واکسینولوژی، رشد درخواست دانشجویان برای شرکت در برنامهی بهداشت عمومی و تولید داخلی تجهیزات پزشکی را شاهد باشیم. چنین تغییراتی به نوبهی خود میتواند جهان را از بیماری اجتنابناپذیر بعدی محافظت کند. ران کلین، مسئول هماهنگکنندهی پیشین ابولا در آمریکا میگوید «در کشورهایی که [همهگیری] سارس را تجربه کردند، وجود آگاهی عمومی دربارهی بیماری به آنها امکان داد بهسرعت وارد عمل شوند. درحال حاضر رایجترین جمله در آمریکا این است که من قبلا هرگز چنین چیزی را ندیده بودم؛ اما این جمله در هنگکنگ شنیده نمیشود. برای آمریکا و جهان، تأثیرات یک دنیاگیری بهوضوح آشکار شده است.»
آخرین دنیاگیری یک بیماری، همهگیری جهانی آنفلوانزای خوکی در سال ۲۰۰۹ بود که در بیش از ۷۰ کشور جهان منتشر شد؛ اما برخلاف کرونا چندان ایران را درگیر نکرد. در آن روزهایی که دنیا نگران بازگشت مجدد آنفلوانزا پس از یک قرن بود، بحرانی بزرگتر از جنس سیاست بر همهگیری این بیماری در ایران سایه انداخته بود؛ اما با وجود تمام حوادث تلخ سالهای گذشته، آنچه این روزها میبینیم و آنچه بعدا درپی خواهد آمد، احتمالا سختترین تجربهی هر ایرانی زنده خواهد بود. پس از هر تجربهی تاریخی، درسهایی که میآموزیم، مسیر پیشرو را برایمان شکل خواهد داد. اکنون درانتها شاید مهمترین پرسش این است که ایران پس از کرونا چگونه خواهد بود؟
برای پاسخ به سؤال باید به بزرگترین فاجعهی انسانی تجربهشده در ایران در قرن گذشته نگاه بیاندازیم: دنیاگیری آنفلوانزای اسپانیایی در سال ۱۹۱۸؛ فاجعهای چنان عظیم که نیممیلیارد نفر از جمعیت بهجامانده از جنگ جهانی اول را در جهان مبتلا کرد و یکپنجم از ایرانیان را از بین برد. ایران آن روزها در واپسین سالهای قرن ۱۳ خورشیدی احتمالا تاریکترین دورانش را از سر میگذراند. بیماری مرگبار تازه که با قحطی و خشکسالی گسترده توامان شده بود، از هرگوشه جان مردم را تهدید میکرد و حکومت اساسا ضعیفتر از آن بود که نقشی در ادارهی کشور داشته باشد؛ اما آن حوادث تلخ، سرآغاز ورود ایران به عصر مدرن را رقم زد و تنها کمتر از ۲۰ سال بعد آنچه از ایران بهعنوان یک کشور ساخته شد، کمترین شباهتی به سالهای تاریک گذشته داشت. هرچند آن روزها ظاهرا به فراموشی سپرده شده است، اکنون پس از صدسال، درحال تجربهی دورانی بینهایت شبیه به یک قرن پیش هستیم. درسهایی که امروز میآموزیم به ما کمک میکنند تا آینده را به نحوی کاملا متفاوت رقم بزنیم. شاید یک دهه بعد با همهگیری ویروس کرونا بعدی بهلطف تجربهی امروزمان بتوانیم از تبدیل آن به بحرانی مهارنشدنی جلوگیری کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید