معرفی کتاب جهان چگونه مدرن شد؟
این کتاب در اعصار بعدی بسیاری از هنرمندان و اندیشمندان را تحت تأثیر خود قرار میدهد و بشریت را به موقیعت کنونی میرساند.
کتاب جهان چگونه مدرن شد؟ نوشتهی استیون گرین بلت که یکی از پرفروشترین آثار نیویورک تایمز محسوب میشود با روایتی جذاب و دلنشین، داستان کاتب جسوری را شرح میدهد که با استفاده از مهارتهای خود به یکی از مهمترین شخصیتهای دوران رنسانس اروپا تبدیل میشود.
کتاب جهان چگونه مدرن شد؟ (The swerve: how the world became modern) دارای یازده فصل است و در فصلهای اولیه شما با پوجو براچولینی آشنا میشوید و ماجرای سفر او به آلمان را میخوانید. پوجو براچولینی در این سفر تاریخی کشف مهمی میکند که سرنوشت بشریت را برای همیشه تحت تأثیر خود قرار میدهد. او در این سفر به یک صومعهی دورافتاده میرود و در میان آثار به جامانده از رم باستان، کتاب در باب طبیعت چیزها را مییابد. استیون گرین بلت (Stephen Greenblatt) در ادامهی کتاب، نقبی به گذشته میزند، در خصوص یونان و رم باستان توضیحات جذابی میدهد و پس از اشارات مهم، مجدداً به قرن پانزدهم بازمیگردد.
در ادامهی کتاب، شما شرح زندگی پوجو براچولینی را میخوانید و متوجه میشوید که چگونه با استفاده از تواناییهای شخصی خود به دستگاه پاپ راه یافته است و با استفاده از قدرت خود، کتاب در باب طبیعت چیزها را به صورت انبوه تکثیر میکند. به احتمال زیاد حتی خود پوجو براچولینی نیز در جریان نبود که این اقدام وی تا چه اندازه مهم است اما این کتاب در اعصار بعدی بسیاری از هنرمندان و اندیشمندان را تحت تأثیر خود قرار میدهد و بشریت را به موقیعت کنونی میرساند.
معرفی کتاب در باب طبیعت همه چیز:
در باب طبیعت چیزها کتاب آسانخوانی نیست و حدود 7400 سطر شعر دارد. این کتاب در قالب استاندۀ ششوزنی سروده شده، یعنی در قالب سطرهای ششضربیِ بدون قافیهای که شاعران لاتینزبان دیگری مانند ویرژیل و اُوید، به تقلید از زبان یونانی مورد استفادۀ هومر، شعر حماسیشان را در آن سرودهاند. در جایجای این شعر بلند لاتینی که خود به شش کتاب بدون عنوان تقسیم شده، جلوههایی از زیبایی غنایی حاد، تأملات فلسفی درخصوص دین، زیبایی و مرگ و نظریاتی پیچیده در ارتباط با جهان مادی، تطور جوامع انسانی، خطرات و خوشیهای جنسی و نیز طبیعت مرض و ناخوشی یکجا جمع آمده و زنجیروار به هم وصل شده است. زبان شعر غالباً پُرتعقید و دشوار، نحو آن پیچیده و بلندپروازی فکری آن درمجموع فوقالعاده زیاد است.
افتخارات کتاب جهان چگونه مدرن شد:
- برنده جایزه پولیتزر غیرداستانی در سال 2012
- برنده جایزه ملی کتاب آمریکا در سال 2011
نکوداشتهای کتاب جهان چگونه مدرن شد:
- یک اثر تاریخی خلاقانه و داستانی هیجانانگیز دربارهی اکتشاف. (Amazon)
- یک اثر غیرداستانی درخشان. (NPR)
نکوداشتهای کتاب جهان چگونه مدرن شد:
- یک اثر تاریخی خلاقانه و داستانی هیجانانگیز دربارهی اکتشاف. (Amazon)
- یک اثر غیرداستانی درخشان. (NPR)
استیون گرین بلت را بیشتر بشناسیم:
استیون گرین بلت در سال 1943 به دنیا آمده و به عنوان استاد دانشگاه، نویسنده و دانشمندی آمریکایی فعالیت میکند. استیون را میتوان یکی از مهمترین پژوهشگران رنسانس در سالهای اخیر دانست. او اولین کتاب موفق خود را درخصوص ادبیات قرن شانزدهم انگلیس نوشت. استیون گرین بلت در حوزهی تحقیقاتی نویسندهای موفق است و معمولاً آثار او جزو پرفورشترین آثار غیرداستانی هستند. از میان دیگر کتابهای او میتوان به شکسپیر چگونه شکسپیر شد اشاره کرد.
جملات برگزیده کتاب جهان چگونه مدرن شد:
- ما زندگیهایمان را از یکدیگر قرض میگیریم و انسانها، مانند دوندگان، مشعل زندگی را به دست هم میدهند.
- زندگی باید طوری سازمان یابد که سراسر در خدمت جستوجوی خوشبختی باشد.
- اوهام بر شالودۀ ترسها، تمناها و نادانی عمیقاً ریشهدار آدمی استوارند.
در بخشی از کتاب جهان چگونه مدرن شد میخوانیم:
این پترارک بود، شاعر و پژوهشگر ایتالیایی، که در حوالی سال 1330 با گردآوری کتاب معظم تاریخ روم، نوشتۀ لیوی و یافتن شاهکارهای فراموششدۀ سیسرو، پروپرتیوس و دیگران برای خود عزت و افتخار آفرید. از آن پس برای تقریباً یک قرن، ایتالیاییها با حالتی افسونزده در کار شکار کتاب بودند. موفقیت پترارک دیگران را برانگیخته بود که به جستوجوی آثار کلاسیک گمشدهای برخیزند که غالباً قرنها متروک و ناخوانده مانده بودند. از متون بازیافته نسخهبرداری میشد، آنها را ویرایش میکردند، بر آنها حاشیه مینوشتند، و آنها
را ویرایش میکردند، بر آنها حاشیه مینوشتند، و آنها را با علاقهمندی تمام رد و بدل میکردند. همین متون موجب سرافرازی و اعتبار کسانی میشدند که آنها را یافته بودند و باز همین متون بنیان چیزی را ریختند که به «مطالعۀ زبان و ادب باستان»، یا مطالعۀ انسانیات، معروف شد.
«اومانیستها»، عنوانی که دلبستگان این حوزۀ مطالعاتی به آن نامیده شدهاند، با ژرفکاوی در متونی که از روم باستان باقی مانده بود میدانستند بسیاری از کتابهایی که زمانی معروف بودند یا بخشهایی از کتابها همچنان مفقودند. گهگاه نویسندگان باستانیای که پوجّو و اومانیستهای همفکرش آثارشان را با اشتیاق تمام میخواندند نقلقولهای وسوسهکنندهای از آن کتابها میآوردند، غالباً همراه با ستایشهای مبالغهآمیز یا حملات توهینآمیز.
برای مثال، خطابهدان رومی، کوئینتیلیان، در کنار بحث دربارۀ ویرژیل و اُوید، اظهار داشته بود که، «لوکرِتیوس و ماکِر یقیناً شایستۀ خواندناند»، و در ادامه به بحث دربارۀ وارّو اهل آتاکس، کورنلیوس سِوِروس، سالئیوس باسّوس، گایوس رابیریوس، آلبینووانوس پِدو، مارکوس فوریوس بیباکولوس، لوکیوس آکیوس، مارکوس پاکوویوس و دیگرانی پرداخته بود که آثارشان را بسیار تحسین میکرد. اومانیستها میدانستند که بسیار محتمل است برخی از این آثار گمشده برای همیشه ازدست رفته باشند بعداً معلوم شد که، بهاستثنای لوکرِتیوس، آثار همۀ نویسندگان ذکرشده از دست رفته است اما گمان میکردند آثار دیگر، احتمالاً بسیاری دیگر، نهفقط در ایتالیا [بهعنوان جنوبیترین قسمت اروپا]،
بلکه در کشورهای آنسوی آلپ، در مکانهای تاریک، برای خودشان پرت و پنهان افتادهاند. نباید فراموش کرد که پترارک نسخۀ خطی کتاب در دفاع از آرکیای شاعر (Pro Archia)، نوشتۀ سیسرو، را در لییژ بلژیک پیدا کرده بود، و کتاب خطی پروپرتیوس را در پاریس.
دیدگاه تان را بنویسید