ارسال به دیگران پرینت

معرفی کتاب | معرفی کتاب محکم در آغوشم بگیر

مطرح‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب در زمینه‌ی روابط زناشویی | معرفی کتاب محکم در آغوشم بگیر

نکته‌ی مثبت کتاب محکم در آغوشم بگیر این است که در عین استفاده از مطالب علمی و مستند، لحنی روان و ساده دارد و می‌تواند برای مخاطبان قابل‌لمس و قابل‌اجرا باشد. تجربه‌ی نویسنده در مقابل زوج‌های متعدد باعث شده طیف مختلف مشکلات و شخصیت‌ها در این اثر پوشش داده شوند .

مطرح‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب در زمینه‌ی  روابط زناشویی | معرفی کتاب محکم در آغوشم بگیر

معرفی کتاب محکم در آغوشم بگیر

نکته‌ی مثبت کتاب محکم در آغوشم بگیر این است که در عین استفاده از مطالب علمی و مستند، لحنی روان و ساده دارد و می‌تواند برای مخاطبان قابل‌لمس و قابل‌اجرا باشد. تجربه‌ی نویسنده در مقابل زوج‌های متعدد باعث شده طیف مختلف مشکلات و شخصیت‌ها در این اثر پوشش داده شوند و کتاب بتواند به ابهام‌های بسیاری پاسخ دهد.

کتاب محکم در آغوشم بگیر  با زیرعنوان «هفت گفت‌وگو برای یک عمر زندگی با عشق» نوشته‌ی  سو جانسون  راهنمایی تمام‌وکمال برای بهبود و ساختن رابطه‌ای امن و سرشار از زیبایی است. سو جانسون، روان‌شناس مطرح بریتانیایی است و با این کتاب به هزاران زوج در سرتاسر دنیا کمک کرده تا رابطه‌‌شان را بهبود ببخشند و به آرامش و شادی برسند. این اثر از مطرح‌ترین و پرفروش‌ترین آثار در زمینه‌ی روابط زناشویی است.

درباره کتاب محکم در آغوشم بگیر اثر سو جانسون

گاهی ما گمان می‌کنیم روابط خوب به‌صورت شانسی یا اتفاقی سر راهمان قرار می‌گیرند؛ ممکن است سال‌ها از عمرمان را صبر کنیم تا رابطه‌ی خوبی سر راهمان سبز شود یا رابطه‌ی لغزانمان خودبه‌خود به ثبات برسد. این تفکر از اساس اشتباه است! رابطه‌ی خوب نیاز به ثبات، تلاش و سواد دارد و حتی با بهترین و شبیه‌ترین آدم دنیا به خودمان هم نمی‌توانیم بدون داشتن سواد رابطه، رابطه‌ای باثبات و بادوام بسازیم. کتاب محکم در آغوشم بگیر از توصیف عشق شروع می‌کند و مفهوم آن را به چالش می‌کشد. بعد با استفاده از دستاوردهای علمی به اصول ساختن رابطه‌ای بادوام می‌پردازد و در نهایت قدرت عشق را برای خواننده می‌شکافد.

نویسنده با تجربه‌های ارزشمندی که در زمینه‌ی زوج‌درمانی دارد، در این کتاب گام‌به‌گام پیش می‌رود تا خواننده بتواند نقاط ضعف خودش را پیدا کند و برای برطرف کردنشان ایده بگیرد. سو جانسون سعی می‌کند سوءتفاهم‌ها و برداشت‌های اشتباهی را که معمولاً بین زوج‌ها فاصله می‌اندازد شناسایی و تعریف کند و به شما نشان دهد که گاهی‌اوقات اختلاف‌های عمیق ناشی از این مسئله‌اند که ما نمی‌توانیم از دیدگاه طرف مقابلمان به مسئله نگاه کنیم.

نکته‌ی مثبت کتاب محکم در آغوشم بگیر این است که در عین استفاده از مطالب علمی و مستند، لحنی روان و ساده دارد و می‌تواند برای مخاطبان قابل‌لمس و قابل‌اجرا باشد. تجربه‌ی نویسنده در مقابل زوج‌های متعدد باعث شده طیف مختلف مشکلات و شخصیت‌ها در این اثر پوشش داده شوند و کتاب بتواند به ابهام‌های بسیاری پاسخ دهد.

خرید و دانلود کتاب محکم در آغوشم بگیر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب محکم در آغوشم بگیر هرچند یکی از بهترین کتاب‌ها درباره روابط زوجین است اما تنها مخصوص زوج‌هایی نیست که در رابطه‌شان به مشکل برخورده‌اند؛ این کتاب حتی تنها مخصوص زوج‌ها نیست، بلکه هر بزرگسالی می‌تواند با مطالعه‌ی این اثر در رابطه عملکرد بهتری داشته باشد و بتواند به درک عمیق‌تری از رابطه برسد. در واقع داشتن سواد رابطه‌ی عاطفی برای هر بزرگسالی ضروری است.

درباره سو جانسون

سو جانسون روان‌شناس بالینی و مشاور خانواده است. او سال ۱۹۴۷ متولد شد و بعدها به دلیل تلاش‌های بسیارش در زمینه‌ی زوج‌درمانی و روابط به شهرت رسید. جانسون علاوبر اینکه مدرس دانشگاه است، سعی کرده تجربیات گران‌بهایش را در قالب کتاب‌ها در اختیار زوج‌ها قرار دهد. او همچنین با ابداع روش درمان هیجان‌مدار، خدمت بزرگی به علم روان‌شناسی کرد و صدها زوج را در سرتاسر جهان از تاریکی‌ها و پیچ‌وخم‌های رابطه‌ نجات داد. کتاب محکم در آغوشم بگیر یکی از مهم‌ترین آثار اوست که نامش را به قله‌های شهرت رساند.

تصویر سو جانوسن

بخشی از متن کتاب محکم در آغوشم بگیر

نظریه پیوند به ما می‌گوید کسی که او را دوست داریم در زندگی پناهگاه ماست. وقتی آن شخص از نظر عاطفی در کنار ما نباشد، حس می‌کنیم در این جهانْ بی‌دفاع و تنها رها شده‌ایم. هجمه‌ای از احساسات ـ عصبانیت، اندوه، آسیب‌دیدن و از همه مهم‌تر ترس ـ به سراغ‌مان می‌آید. این اتفاق کاملاً طبیعی‌ست. احساس قطع ارتباط با کسی که او را دوست داریم، باعث احساس ناامنی می‌شود و آمیگدالِ مغز مثل ساعت شماطه‌داری به صدا درمی‌آید و پیغام می‌دهد. ژوزف لودومتخصص مرکز علوم اعصاب و روانِ دانشگاه نیویورک می‌گوید این منطقه یعنی آمیگدالای مغز که بادامی‌شکل است، درواقع مرکزِ اصلیِ ترس در وجود ماست و باعث می‌شود سریع و بدون فکر، بر اساس واکنشِ آن دست به عمل بزنیم.

همه ما وقتی با والدین یا همسرمان اختلاف نظری داریم یا جروبحث می‌کنیم، تا حدی احساس ترس داریم ولی کسانی که به‌طور کلی احساس امنیت می‌کنند، سریع از این وضعیت خارج می‌شوند، چون می‌دانند اگر از شریک زندگی‌شان بخواهند، دوباره اوضاع را آرام کرده و عشق خود را به آن‌ها نشان می‌دهند. به این ترتیب ترس و نگرانی‌شان از بین می‌رود و متوجه می‌شوند چیزی واقعاً آن‌ها را تهدید نمی‌کند ولی برای کسانی که ارتباط چندان نزدیکی با هم ندارند و از این بابت احساس امنیت نمی‌کنند، این ترس‌ها فلج‌کننده‌اند. یاک پانکسپ متخصص اعصاب و روانِ دانشگاه واشینگتن می‌گوید چیزی به نام آشفتگیِ شدید، اولیه یا اصلی بر ما حاکم می‌شود و در این موقعیت ما یکی از این دو کار را می‌کنیم؛ یا سعی می‌کنیم از شریک زندگی‌مان بخواهیم تا دوباره اوضاع را آرام کند و بابت عشقی که به ما دارد به ما اطمینان بدهد و این وابستگی‌مان را عمیق‌تر می‌کند، یا برای این‌که خودمان را آرام کنیم، از او دور می‌شویم و وانمود می‌کنیم به او نیازی نداریم. یا به او می‌گوییم: «به من نگاه کن و کنارم باش چون بهت نیاز دارم» یا «نمی‌ذارم به من آسیب بزنی چون خودم رو به‌راحتی پیدا می‌کنم و اوضاع رو تو دستم می‌گیرم.»

ما این راهکار را به‌طور ناخودآگاه برای مقابله با ترسِ ناشی از قطع ارتباط در پیش می‌گیریم. اوایل معمولاً به نظر می‌رسد مؤثر و مفید است ولی هرچه اضطراب در ارتباط‌ها افزایش پیدا می‌کند، زوج‌ها بیش‌تر به این راهکار پناه می‌برند و دورِ باطلِ احساسِ ناامنیِ ناشی از آن باعث می‌شود از هم دورتر شوند و هر روز ناامنی در آن‌ها، بیش‌تر. آن‌ها به دفاع از خود رو می‌آورند و هر کدام در مورد دیگری و ارتباطی که با هم دارند، بدترین فکرِ ممکن را می‌کنند.

اگر ما شریک زندگی‌مان را دوست داریم، چرا وقتی درخواست محبت می‌کند نباید به درخواستش توجه کنیم و به او پاسخ درستی بدهیم؟ چون در بیش‌ترِ موارد ارتباط درستی با هم نداریم، از هم دور افتاده‌ایم و هر کس مشغول کارهای خودش است. ما بلد نیستیم با زبانِ پیوند صحبت کنیم و به‌درستی بگوییم به چه چیزی نیاز داریم و آن چیز چقدر برای ما مهم است. ما معمولاً با تردید با هم صحبت می‌کنیم، چون از نیازهای خودمان مطمئن نیستیم و نمی‌دانیم خواستهٔ ما چیست. یا با زبانی با هم صحبت می‌کنیم که به جای اعلام نیاز به محبت، خشم و درماندگی‌مان نمایان می‌شود و این نشان می‌دهد به ارتباطی که بین ما هست، اعتمادی نداریم. به جای این‌که از یکدیگر درخواست کنیم، از یکدیگر توقع می‌کنیم و در نتیجه به جای این‌که به آغوش هم بیاویزیم، با هم دعوا می‌کنیم. بعضی از ما سعی می‌کنیم نیاز طبیعی‌مان به ایجاد پیوند و علاقه را کم کنیم و نیازمان را پنهان می‌کنیم. بارزترین جلوهٔ این اشتباه، تمرکز روی مسئلهٔ جنسی‌ست. پیام‌های مبهمی که به یکدیگر می‌دهیم باعث می‌شود در زندگیِ جنسی‌مان ناکامل باشیم و شریک زندگی‌مان هم نمی‌تواند به‌درستی به آن پاسخ بدهد.

منبع : طاقچه
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه