روز شب زنده داران مبارک!
روزِ جهانی شب زندهداری! ترکیبی عجیب با پارادوکسی نهان برای آنکه یک روز به دوستدارانِ شب، زندگی شبانه و یا حتی کسانی که از سرِ اجبار باید شبزندهداری کنند، اختصاص یابد. اما شما با شنیدن «شب زندهداری» بیشتر یاد چه چیزی میافتید؟
شب» برای همه افراد مساوی با زمانی برای استراحت و خوابیدن نیست؛ هرچند لزومی هم ندارد این گروه حتما کار خاصی در شب انجام دهند. آنها از سکوت و خلوتیِ شب لذت میبرند یا آن را بهانهای برای یک گفتوگوی تنهایی، به دور از هیاهوی روز میدانند. زمانی که پرونده دلمشغولیهای یک روزِ شلوغ در ذهن افراد بسته میشود و حالا نسبت به هر وقت دیگری آمادهتر هستند تا زمانی را با خود تنها باشند.
ماجرا اما برای دسته دیگری از افراد متفاوت است؛ کسانی که تازه شب، زمان آغازِ کارهایشان است! با تغییر شیوه کار و زندگی، سبکی از کار کردن که با عنوان «فریلنسر» یا آزادکار میشناسیم، رواج یافته است. افرادی که باید در مدت زمانی مشخص پروژهای را به کارفرما تحویل دهند، اما برنامهریزی برای انجام کار کاملا دستِ خودشان است. بنابراین کافی است در دسته عاشقان شب قرار داشته باشند تا تصمیم بگیرند در طول شب کار و روزها استراحت کنند. این گروه دقیقا در نقطه مقابل کسانی قرار دارند که به واسطه شغل خود و بدون آنکه علاقهای به شببیداری داشته باشند، باید بیدار بمانند.
البته فارغ از این سه گروه که شبها خواسته یا ناخواسته بیدار میمانند، افراد دیگری وجود دارند که نه شب برایشان زمانی برای نزدیکی به خود است و نه قرار است کارِ خاصی انجام دهند. علاقه آنها به شب برای تجربه زیستِ شبانه در شهر است؛ همان تجربهای که در طول یک روزِ شلوغ، قطعا در کلانشهری مانند تهران، اصفهان و... نمیتوانند آن را تجربه کنند. اما تاکنون چقدر بستر چنین تجربهای برای افراد فراهم شده است؟
زیست شبانه منحصر به شهر خاصی نیست، با این حال به نظر میرسد این بار موقعیت جغرافیایی و آب و هوا دست به دست هم دادهاند تا برای یکبار هم که شده پایتخت در یک موضوع، چند پله عقبتر از استانها، بهویژه استانهای جنوبی کشور قرار گیرد. گرمای هوا در نیمه جنوبی کشور بهویژه در شش ماه نخست سال سبب شده است که مردمِ این خطه از کودکی با شبزندهداری آشنا باشند و از ۲۴ ساعته بودن شهرشان تعجب نکنند. روزها برای هر کاری گرم است؛ بنابراین تا زمانی که دلیل مهمی برای خروج از خانه وجود نداشته باشند در خانه میمانند. پس چه فرصتی بهتر از شب برای بیرون زدن از خانه و گشتوگذار؟
البته گاهی هم لازم نیست گرمای هوا بهانهای برای زنده بود شهر در شب باشد. در نقاطی از شهرهای مشهد و قم هم به واسطه زیارتی بودن، زیست شبانه جریان دارد.
با این وجود شرایط در تهران کمی فرق دارد! علیرغم اینکه از بهمن ماه سال ۹۷ موضوع زیست شبانه و قانونگذاری پیرامون آن در شورای شهر مطرح شده است، اما عوامل متعددی از جمله شیوع کرونا، مشکلات تامین امنیت و... مانع از اجرایی شدن آن میشود. این درحالی است که طی چند سال گذشته در برخی مقاطع زمانی مانند ماه رمضان، تجربه زیست شبانه در پایتخت تکرار میشود، اما به محض تمام شدن این ماه، باز هم فراهم کردن مقدماتی برای تعمیم آن به کل ایام سال، به دست فراموشی سپرده میشود
هرچند در این شرایط نمیتوان از آن دسته افرادی که معتقداند «زیست شبانه با کاری بودن جامعه منافات دارد» چشمپوشی کرد. اما مگر میتوان یک الگوی واحد از زندگی را به تمام افراد دیکته کرد؟ شاید اگر تا همین ۱۰ سال قبل صحبت از شبزندهداری به میان میآمد ذهن اکثر افراد به سمت دورهمیهای خانوادگی در خانه اقوام محدود میشد، اما امروز نمیتوان چنین تصوری داشت
در واقع گرایش به زندگی شبانه بهویژه برای شاغلان با اهدافی مانند رهایی از محدودیتهای زمانی در روز و افزایش زمان فراغت شکل میگیرد تا تفریحات افراد محدود به روزهای آخر هفته نباشد، اما تقریبا بستر آمادهای برای این کار وجود ندارد. به جز نقاطی از شهرها که گذرهای گردشگری و food street ها یا غذاهای خیابانی (مشابه آنچه در خیابان سیتیر یا گذر گردشگری باب همایون به وجود آمد) شکل گرفته است که آنها هم بیشتر از ساعت ۱ بامداد باز نیستند، در چه نقطهای میتوان زیست شبانه در شهر را تجربه کرد؟
با وجود اینکه شرایط برای پذیرش زیست شبانه و شبزنده داری نسبت به گذشته بهتر شده است، اما هنوز هم حالتی غیررسمی دارد. به جز مواقعی خاص مانند نوروز و یا ماه رمضان؛ موزه، سینما، سالن کنسرت، تئاتر، نمایشگاه آثار هنری و... پیدا نمیشود که پذیرای حضور افراد پس از ساعت کاری اداری و یا نهایتا ساعت ۱۲ شب باشد. بنابراین سرگرمیها هم یا محدود به حضور در خیابان شده و یا سبب شکلگیری پاتوقهایی میشود که شبزنده داران آنجا یکدیگر را پیدا کنند؛ هرچند که این پاتوقها هم تا صبح فعال نیستند.
بپذیریم یا نه، زندگی در شب برای گروه قابل توجهی از افراد جذاب است. افرادی که نمیتوان آنها را متعلق به گروه سنی یا قشر خاصی دانست. کسانی که یا به بهانه آرامش شب و یا به خاطر فراغت از کار، دوست دارند حتی با وجود خستگی از این فرصت استفاده کنند تا کارهایی انجام دهند که از روزمرگی دور شوند.
بنابراین در شرایطی که شاهد شکلگیری این فرهنگ در زندگی افراد هستیم، به نظر میرسد سیاستگذاری درست برای پاسخ به این نیاز، توقع زیادی نباشد تا شرایطی فراهم شود که زیست شبانهای که زیر پوست شهرها شکل گرفته است به عنوان جریانی اصلی دیده شود که برای اصلاح مشکلات آن برنامهریزی میشود.
دیدگاه تان را بنویسید