ارسال به دیگران پرینت

چهره‌ها

موهای رضا رویگری به طرز عجیبی سوزانده شده بود | دیگر وقتش رسیده که حرف بزنم

علیرضا غروی گفت: رضا متاسفانه مدت‌ها بود که در روابط‌اش دچار مشکل شده بود؛ تا جایی‌که در بغل من ساعت‌ها گریه می‌کرد و از مرگ حرف می‌زد.

موهای رضا رویگری به طرز عجیبی سوزانده شده بود | دیگر وقتش رسیده که حرف بزنم

علیرضا غروی، مجری، بازیگر و فیلمساز می‌گوید در حال حاضر حاج‌مهدی عباسی نامی که یکی از مالکان بزرگ شمیران تهران است، به او گفته است در خیابان نیاوران یک آپارتمان ۱۵۰ متری با تمام امکانات و چند پرستار آماده کرده است که رضا رویگری بیاید، فقط تنها. 

علیرضا غروی، مجری، بازیگر و فیلمساز که اظهار می‌کند از دوستان بسیار نزدیک رضا رویگری است و در جریان زندگی خصوصی این هنرمند قرار دارد، در حالی که بغض کرده است می‌گوید: «وقتش رسیده حرف بزنم و بگویم که چقدر به رضا ظلم شده است.»

او از این که چهره‌های هنری برای کمک به رضا رویگری واکنش نشان داده‌اند از منظری ناراحت است و می‌گوید: «چطور آن موقع که تماس گرفتم، گریه کردم و خواستم برای رضای عزیز کاری کنید، گرفتار بودید اما الان قهرمان‌بازی درمی‌آوردید؟!»

غروی که خود از مجریان صداوسیماست می‌گوید، دوستی‌اش با رضا رویگری مربوط به ۲۰ سال پیش است.

او ادامه می‌دهد: «حالم بسیار بد است و ناراحتم. من دو سال تمام سعی و تلاشم این بود که بتوانم کاری انجام بدهم که رضا به آخر خط نرسد و...»

او می‌افزاید: «خدا را شاهد می‌گیرم و به راستی این عالم سوگند می‌خورم مهم‌ترین دغدغه من در این دو سال رضای رویگری بود، از هزینه‌های درمانی و رفاهی تا پرداخت اجاره‌های معوقه خانه‌اش. امروز صراحتا اعلام می‌کنم که هیچ کس نزدیک‌تر از من به او نبود. او درد دل‌هایی با من می‌کرد که فکر می‌کنم پسرش، کیارش هم خبر ندارد، گریه‌هایی که رضا پیش من می‌کرد، به خاطر ظلمی که به او می‌شد. دو سال تمام این دردها را در دلم ریختم و کلامی نگفتم و فقط اجازه می‌دادم رضا خودش را خالی کند اما دیگر وقتش رسیده که حرف بزنم. من خودم سال‌ها در رشته روانشناسی کار و تدریس کرده‌ام و طی این دو سال همواره سعی می‌کردم با تمام ممنوعیت‌ها و محدودیت‌هایی که وجود داشت تا کسی به رضا نزدیک نشود، برای رضا سنگ صبور باشم. رضا متاسفانه مدت‌ها بود که در روابط‌اش دچار مشکل شده بود؛ تا جایی‌که در بغل من ساعت‌ها گریه می‌کرد و از مرگ حرف می‌زد.»

غروی با بیان این که «در این دو سال برای رضای عزیزم زیاد هزینه کردم اما با جان و دل»، در ادامه به کمک‌هایی که این روزها به رضا رویگری شده است، می‌گوید: «آقا دست شما درد نکند، چقدر شما بزرگوار و بزرگمرد هستید، چرا وقتی من زنگ زدم و گریه کردم و به مدیران و هنرمندانی که با رضا زندگی کرده بودند و با او خاطره‌ها داشتند اطلاع دادم، همه شما می‌گفتید علی جان شرمنده کاری از ما برنمی‌آید! هزینه‌هایی که شما آن موقع باید می‌کردید من از جیب خودم پرداخت کردم، حالا امروز قهرمان قصه رضا رویگری شده‌اید!؟ نمی‌دانم کجای این انصاف است. درد دارد. نمی‌خواستم بگویم، نمی‌خواستم حرف بزنم اما می‌گویم و حرف می‌زنم.»

او همچنین خاطرنشان می‌کند: «کجا بودید آن موقع که من به شما گفتم آقایان محترم، دوستان آقای رویگری، این مرد بزرگ سینما نیاز به حمایت معنوی دارد، حتی مراسمی را تدارک دیدم اما همین دوستان که امروز اعلام کردند پیگیر احوال رضا رویگری هستند نیامدند و وانمود کردند که گرفتارند. در حال حاضر حاج مهدی عباسی نامی که یکی از مالکان بزرگ شمیران تهران است، به من گفت در خیابان نیاوران یک آپارتمان ۱۵۰ متری با تمام امکانات و چند پرستار آماده کرده‌ام که رضا بیاید، فقط تنها، که من گفتم شما این کار را انجام بده، رضا کسی را ندارد و تنهاست. حالا آقایان از آن سر دنیا زنگ زده و می‌گویند ما برایت خانه می‌گیرم! آقای رضا رویگری نیاز به ترحم ندارد، آن روز که شما باید نوشدارو می‌دادی نبودی، غیبت داشتی، گفتی گرفتارم!»

دوست رضا رویگری در ادامه به یکسری اتفاقات ناگوار در زندگی این هنرمند سرشناس اشاره می‌کند و می‌گوید: «موهای رضا به طرز عجیبی سوزانده شده بود و من برای درمانش تا مدتی پماد خریدم که جای زخم‌هایش خوب شوند. گریمور خودم را به خانه شخصی رضا بردم و گفتم جوری موهایش را درست کن که فکر کند مو دارد و اصلا هیچ اتفاقی نیفتاده است.»

علیرضا غروی در پایان می‌گوید: در حال حاضر خانه، وسایل و پرستار رضا رویگری آماده است و این هنرمند بیش از این احتیاج به ترحم و دلسوزی نمایشی ندارد.»

منبع : دنیای اقتصاد
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    • ناشناس ارسالی در

      ایا اقای رویگری زمانیکه برای شما گریه و درد دل میکرد از همسر اولشون با نام کوچک جمیلدخت حرفی نزد ازدواجی که قبل از انقلاب و به شهرت رسبدنشون بود ایا نگفتن این ازدواج چطوری پایان یافت یادشون نبود که این خانم برای چی از خونه بیرون کرد یادشون بود که پای ی دختر ۱۸ ساله وسط بود که قطعا خانم هاشمی نمیتونه باشه چون سن و سالش قد نمیده اصلا از زندگی قبل از شهرت ایشون حرفی میزد

    • ناشناس ارسالی در

      ایران تنها چیزی که ارزش نداردجانه ادمهاست

    • محمدرضا ارسالی در

      دوستت دارم آقای رویگری عزیز.بخداقسم ازروزی که فهمیدم توخانه سالمندان کهریزک گذاشتنت خیلی ناراحت شدم.امابایداین نکته رومتذکربشم که مسئولین تمام خانه سالمندان وموسسات وابسته به سازمان بهزیستی توکشورمون انسانهای شریف وبزرگی اند.امابرای فرزندشان واقعا متاسفم.به عینه میبینم روزسالمندی وپیری پسرآقای رویگری رو.پدرکمادرگنج گرانبهایی هستند.بازهم خیلی نوکرتم ودرقلبمی آقای رویگری عزیز.من تویک سفرازتهران به مشهدایشون روملاقات کردم واتفاقاکنارهمدیگه توی اتوبوس نشسته بودیم سال ۷۶_۱۳۷۵بود.

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه