در عرض چند هفته یا چند ماه، جو بایدن ممکن است با طوفانی کامل در سیاست خارجی آمریکا روبرو شود. سه بحران در سه مکان مهم استراتژیک شامل اروپا، هند و اقیانوسیه و خاورمیانه مطرح است. اگر همه چیز بد پیش برود، این همگرایی ممکن است باعث ایجاد تغییرات ساختاری در نظام بین الملل شود. اما اگر مسائل به درستی مدیریت شود، می تواند بار دیگر برتری آمریکا را حداقل به طور موقت حفظ کند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: این طوفان لزوماً چیز بدی برای ایالات متحده نیست، زیرا میتواند فرصتی برای ارتقای جایگاه دیپلماتیک واشنگتن، تقویت اتحادهای موجود، تسریع در ایجاد اتحادهای جدید و تنظیم مجدد اولویتهای استراتژیک در جهانی که هنوز تحت تأثیر رفتارهای نامنظم آمریکا و کاهش اعتبار واشنگتن (طی سال های ریاست جمهوری ترامپ سردرگم است) باشد. همانطور که گفته می شود، هرگز نباید یک بحران خوب را از دست داد، زیرا می تواند حاوی نتایج بالقوه مثبت باشد.
بحران اوکراین، سیاست مهار چین و بحران در حال تکامل در تایوان و همچنین بازگشت به برجام به طور همزمان اولویتها، سیاستها، مدیریت اتحاد و رهبری ایالات متحده را آزمایش خواهند کرد.
تا کنون، دولت بایدن از ارتباط بین این سه بحران آگاه بوده و به طور شفاف تحولات را تحلیل کرده است. اندیشه استراتژیک بزرگ آمریکا تعیین کننده ی مسائلی است که در ادامه می آید.
برای شروع باید گفت که اوکراین اتفاقی پیرامونی است. هیچ کس در واشنگتن نگران این نیست که چه کسی منطقه دونباس را کنترل می کند. اما این بحران نشان دهنده تلاش هماهنگ چین و روسیه برای بازسازی تدریجی نظم جهانی تحت سلطه ایالات متحده است. همچنین عزم آمریکا و تعهد بایدن برای تقویت اتحادها و دیپلماسی چندجانبه را آزمایش می کند.
اولین پیوندی که بین این بحران ها ایجاد می شود، از خرد متعارف ضعیفی استفاده می کند مبنی بر اینکه اگر ایالات متحده نتواند در برابر روسیه در اوکراین بایستد، چین این را نشانه آشکاری از ضعف و بلاتکلیفی آمریکا خواهد دید. به این ترتیب، پکن احساس جسارت خواهد کرد تا قدرتش را به نمایش بگذارد و در زمان مناسب تایوان را بیثبات کند.
از سوی دیگر، در شرایطی که واشنگتن تلاش دارد دوباره وارد توافق هستهای با تهران شود که ایالات متحده در سال 2018 از آن خارج شد، جمهوریخواهان در کنگره تلاش خواهند کرد مانع از توافق جدید شوند و ایران به وضوح متوجه خواهد شد که یک دولت احتمالی جمهوریخواه در سال 2025 میتواند یک بار دیگر توافق را نقض کند. به گفته منتقدان، این تحولات مذکور برای ایالات متحده فاجعه بار خواهد بود، بنابراین واشنگتن باید در مسئله اوکراین تهاجمی تر عمل کند.
به سه دلیل این یک فرض ضعیف است. اول، پاسخ ایالات متحده به تهدیدات روسیه برای حمله به اوکراین به میزان مناسب بوده است.
این رویکرد ترکیبی متوازن از سیاست های سه وجهی را نشان می دهد که دو جنبه اول آن، تحکیم اتحاد ناتو و تهدید بی چون و چرای تحریم های شدید علیه روسیه است. جنبه سوم یک ابزار جدید است که شامل انتشار مداوم اطلاعات در مورد آنچه روسیه در حال برنامه ریزی است، می شود.
اگرچه ناتو کاملاً منسجم نیست، اما ولادیمیر پوتین برای ایجاد تفرقه در این ائتلاف شکست خورده است. او مسلماً ناتو را تقویت کرده و دلیل موجودیتی را که برای بیش از یک دهه ناتو فاقد آن بود، به این ائتلاف داده است.
از سوی دیگر، در حالی که هیچ کس واقعاً نمی داند قصد پوتین چیست، به نظر می رسد او حداقل در این مرحله مانور هوشمندانه ای داشته است. بله، او روند تشدید تنش را کنترل می کند، اما به طور فزاینده ای دشوار است که ببینیم روسیه از یک تهاجم یا یک بن بست دیپلماتیک طولانی مدت چه سودی می برد.
یکی از جنبه هایی که ایالات متحده باید نسبت به آن حساس باشد، منحرف شدن حواس او به سمت بحران اوکراین به دلیل فوریتی بودن مسئله، است. این درحالی است که بحران طولانی مدتی در حاشیه اقیانوس آرام در حال شکل گیری است. همانطور که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ی آمریکا به استرالیا سفر می کند، بایدن باید به متحدان اقیانوس آرام و هند خود اطمینان دهد که ایالات متحده قادر به مدیریت بحران های همزمان در اروپا و شرق آسیا است.
ثانیاً، واشنگتن هرگز تغییری در سیاست هایش نشان نداده است که براساس آن، اوکراین را نسبت به چین در اولویت اول قرار دهد. بعلاوه، این فرضیه که چین، اوکراین را به عنوان یک مورد آزمایشی نگاه می کند، مورد تردید است. همین استدلال در زمان خروج ایالات متحده از افغانستان به اشتباه مطرح شد.
در واقع، اگر کسی در پکن امیدوار بود که بایدن خصومت آشکار دونالد ترامپ با چین را تغییر دهد و به رویکرد باراک اوباما در تلاش برای مشارکت چینی ها در نظم جهانی آمریکایی بازگردد، دقیقا برعکس این ماجرا اتفاق افتاده است. دولت بایدن نه تنها چین را به عنوان تهدید اصلی برای ایالات متحده برای دهه های آینده تعریف می کند، بلکه فعالانه به دنبال اتحادهای جدید در اقیانوس آرام و هند است که در این ارتباط می توان به اتحاد چهارگانه «کواد» شامل ایالات متحده، هند، ژاپن و استرالیا و پیمان اوکاس مشتمل بر استرالیا، انگلستان و ایالات متحده اشاره کرد.
سوم، در مورد برجام، مطلقاً هیچ رابطه ای بین دستیابی به توافق با سیاست ایالات متحده در قبال اوکراین یا چین وجود ندارد. اجماع در واشنگتن بر این است که توافق قابل دستیابی است اما قطعی نیست زیرا ایران تا حدودی مردد است. اگر توافقی صورت نگیرد، سیاست خارجی آمریکا آسیبی نخواهد دید.
جمهوری خواهان مزاحم
علیرغم لفاظی های انتقادی و جنگ طلبانه اسرائیل، ایران اولویت اصلی آمریکا نیست. اگر ایران به برنامه هسته ای خود ادامه دهد، واشنگتن باید گزینه های خود را بسنجد. در حال حاضر ایران عملاً به عنوان کشوری در «آستانه هسته ای» در نظر گرفته می شود. اگر ایران به غنی سازی اورانیوم 60 درصد ادامه دهد و اشاره کند که غنی سازی 90 درصد که برای امورات نظامی است، را مدنظر دارد، این امر ایالات متحده را با چالش روبرو خواهد کرد.
اگر توافقی حاصل شود، بحران ها به هم مرتبط می شوند. همانطور که انتظار می رفت ایران در کسب تضمین از آمریکا مبنی بر اینکه رئیسجمهور دیگری در سالهای 2025 یا 2029 مانند سال 2018 از توافق خارج نمی شود و مجدداً تحریم ها را اعمال نمی کند، موفق نشد. اما اگر یکی از روسای جمهور جدید آمریکا این توافق را لغو کند، اعتبار ایالات متحده کاهش مییابد.
جمهوری خواهان در کنگره تا حدی با استناد به قانون بازنگری توافق هسته ای ایران در سال 2015 که به کنگره حق بررسی می دهد، تلاش خواهند کرد تا این توافق را تضعیف کنند. با این حال، بایدن از نظر قانون اساسی ملزم به ارائه توافق به کنگره نیست و حتی اگر این کار را انجام دهد، این سوال وجود دارد که آیا کنگره آرای کافی برای لغو وتوی ریاست جمهوری دارد یا خیر.
چین بحران اوکراین را زیر نظر دارد و متحدان واشنگتن توافق با ایران را زیر نظر دارند. در این میان، به وضوح یک پیوند اساسی میان این اتفاقات وجود دارد؛ این سه بحران، به ویژه اوکراین و چین، فرصتی را برای ایالات متحده فراهم میکند تا مسکو و پکن را از اهدافی همچون تغییر نظم بین المللی، ایجاد حوزه های نفوذ و کاستن از سلطه آمریکا پس از 1991 منحرف کند. تلاقی این سه نقطه کانونی احساس آشفتگی ایجاد می کند، اما همچنین به ایالات متحده فرصتی برای ساماندهی به امور می دهد.
دیدگاه تان را بنویسید