در سالهای اخیر اظهارات عاطفی، غیر منطقی و انفجاری در گفتمان عمومی افزایش یافته است. این تشدید در لفاظیهای خشمناک گاهی اوقات به رسانههای اجتماعی نسبت داده میشود، اما آیا عوامل دیگری وجود دارند که بر سبک و سیاق ارتباطات افراد اثر میگذارند و آن را تغییر میدهند؟ برخی پژوهشگران علوم تغذیه و سلامت روان اذعان دارند که بسیاری از افراد جامعه گرسنگی مغز را تجربه میکنند و به عملکرد شناختی و تنظیم احساسات خود آسیب میرسانند. بدیهی است که ما دچار کمبود درشتمغذیها نیستیم؛ آمریکاییها تمایل دارند به اندازهٔ کافی پروتئینها، چربیها (گرچه معمولاً بهترین چربیها نیستند) و کربوهیدراتها (که معمولاً کربوهیدراتهای پیچیدهٔ خوب نیستند) را دریافت کنند. اما ما در مورد ریزمغذیها (مواد معدنی و ویتامینها) فریب خوردهایم، به ویژه در مورد «محصولات فوقفرآوری شده». محصولات فوقفرآوری شده شامل مواردی مانند نوشابه، تنقلات و اسنکهای بستهبندیشده، غلات صبحانه شیرینشده و ناگت مرغ است. این خوراکیها معمولاً حاوی مقادیر کمی از چند ریزمغذی هستند مگر اینکه غنی شده باشند، اما حتی در این صورت مقادیر آنها اندکی بالاتر است.
بسیاری از ما میدانیم که نوع رژیم غذایی یک مسأله مهم برای سلامت جسمانی است، چرا که کیفیت رژیم غذایی با شرایط سلامتی مانند چاقی، دیابت و بیماریهای قلبیعروقی (https://onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1111/obr.13349) مرتبط میباشد؛ با اینحال عموم مردم کمتر از تأثیر تغذیه بر سلامت مغز آگاه هستند. با توجه به اینکه انتخابهای غذایی انسانها شدیداً به سمت محصولات فوقفرآوری شده حرکت کرده است، باید بدانیم شواهد علمی قابل توجهی وجود دارند که ثابت میکنند مصرف ریزمغذیها بر سلامت روان به ویژه زودرنجی، عصبانیت انفجاری و خلق ناپایدار تأثیر میگذارند. شواهد علمی برای این نظریه گسترده است، اما در رسانهها به ندرت ذکر شده است و بنابراین تعداد کمی از مردم با آنها آشنا هستند. دهها پژوهش از کشورهایی مانند کانادا (https://doi.org/10.17269/cjph.104.3845)، اسپانیا (https://doi.org/10.1017/S1368980011001856)، ژاپن (https://doi.org/10.1017/S1368980020001548) و استرالیا (https://ajp.psychiatryonline.org/doi/full/10.1176/appi.ajp.2009.09060881) نشان داده است افرادی که رژیم غذایی سالم و کامل دارند نسبت به افرادی که رژیم غذایی نامناسبی دارند (غذای این افراد عمدتاً شامل محصولات فوقفرآوری شده است) علائم افسردگی و اضطراب کمتری نشان میدهند.
یک تحقیق (https://doi.org/10.1192/bjp.bp.112.114793) بر روی ۸۹ هزار نفر در ژاپن با ۱۰ تا ۱۵ سال پیگیری نشان داده است میزان خودکشی در افرادی که رژیم غذایی کامل مصرف میکردند نصف آنهایی بود که رژیمهای غذاییشان شامل خوراکیهای کمتر سالم بود. زودرنجی و خلق ناپایدار اغلب مشخصه افسردگی است. تحقیقات مستقل متعددی نشان دادهاند افراد مبتلا به افسردگی که رژیم غذایی نسبتاً ضعیفی دارند، با تغییر رژیم غذایی به سبک مدیترانهای که یک رژیم غذایی کامل است پیشرفتهای قابل توجهی در سلامت روان خود تجربه میکنند. در یکی از این تحقیقات (https://bmcmedicine.biomedcentral.com/articles/10.1186/s12916-017-0791-y) حدود یکسوم از افرادی که علاوه بر درمان منظم نیز رژیم غذایی خود را به رژیمی کامل تغییر دادند، افسردگیشان پس از ۱۲ هفته بهبود یافت. نتیجه روشن است؛ جمعیتی که به خوبی تغذیه شده باشند بهتر میتوانند استرس را تحمل کنند. گرسنگی پنهان مغز یک عامل قابل اصلاح و تعدیل است که به طغیانهای عاطفی، پرخاشگری و حتی از دست دادن نزاکت در گفتمان عمومی کمک میکند.
دیدگاه تان را بنویسید