نه، یعنی نه! | مهارت نه گفتن

نه، یعنی نه

برای ما شنیدن نه سخت است. 

نمی‌توانیم بپذیریم طرف دیگر ما را نمی‌خواهد.

 نمی‌توانیم بپذیریم دیگر آن یار شکّرشکن نیستیم که خلوت انس را جز با ما نمی‌خواست. 

برایمان سخت است باور کنیم دیگر دوستمان ندارد. باور کنیم چقدر مایه عذاب و رنج اوییم. باور کنیم چقدر از ما بیزار شده.

 چقدر می‌خواهد رها شود از ما. 

بدتر از همه سخت است ببینیم دست رد به تمناهای جسمی و جنسی‌مان می‌دهد.

 اما واقعا یک جایی باید جلوی این قُدیت ایستاد و بیشتر از این به یکی دوتا خاطره قشنگ و بچه‌هایی اگر این وسط هستند گند نزنیم.

یاد بگیریم نه یعنی نه‌. نه را که به زور و ارعاب و تهدید به بله برگرداندیم به پول سیاه نمی‌ارزد.

یاد بگیریم گریه کردن و زنجه موره بر بالین رابطه مرده، آن را زنده نمی‌کند، ما را خوار می‌کند.

یاد بگیریم برای حفظ کردن رابطه ی

 رو به نابودی از منت گذاشتن سر دیگری و احساس گناه دادن و باجگیری عاطفی استفاده نکنیم.

یاد بگیریم حرمت روزهای خوب را نگه داریم و اسرار و معایب هم را جایی جار نزنیم.

یاد بگیریم از انتشار عکس و فیلم خصوصی و برهنه دیگری جدا اجتناب کنیم. اصلا عکس‌های خصوصی را بریزیم دور. به چه کارمان خواهد آمد؟

یاد بگیریم وقتی تمام شد و هر کسی رفت دنبال زندگی خودش، هرازگاهی فیلمان یاد هندوستان نکند تا به زندگی دیگری سیخونک بزنیم و مایه آزار شویم.

یاد بگیریم فرزندمان را دشمن پدر یا مادرش نکنیم.

 گویا جدیدا باب شده پسرها به کتک زدن پارتنر مادر متارکه کرده‌شان کمر بسته‌اند و این ناشی از چیزی نیست جز سوءمدیریت پدری که سرپرستی بچه‌ها را بر عهده دارد.

یاد بگیریم بچه‌ها را وجه‌المصالحه نکنیم. اینکه زنی را به واسطه احساس عمیق مادرانگی مجبور به زندگی و ماندن کنید، مصداق بارز بیشرفی‌ست.

یاد بگیریم مهریه را وسیله ارعاب مردی نکنیم که دلش با ما نیست.

یاد بگیریم هم کسی می‌تواند روزی از تصمیم خود منصرف شود‌. 

به تصمیم دیگری احترام بگذاریم، همانطور که روزی تصمیم گرفت با ما باشد.

یاد بگیریم وابسته و آویزان کسی نباشیم که با رفتنش به خاک سیاه بنشینیم.

یاد بگیریم از درد دل‌ها و گفت و واگفت زمان محبت تیر‌های زهرآلود نسازیم برای روز مبادا.

یاد بگیریم زندگی را فقط و فقط بر محور شریک عاطفی و جنسی‌مان نبینیم که اگر رفت، مرگمان بگیرد.

یاد بگیریم نه، یعنی نه