رقیه عمادی با اشاره به تجربیات خود در ایام شیوع کرونا می گوید: برخی از همکاران ما معتقدند ما هنوز بهگونهای درگیر استرس هستیم که بهدرستی از آنچه که به سر ما میآید خبر نداریم؛ شاید بعد از دوران کرونا دیگر نتوانیم وضعیت روحی قبلیمان را پیدا کنیم و نیاز به مشاوره اعصاب و روان داشته باشیم.
وی افزود: دیدن مادر باردار مبتلا به کرونایی که زجر تنفسی میکشد و همزمان فرزند داخل شکمش به علت کمبود اکسیژن بالا و پایین میکند و تو نمیتوانی هیچ کاری برایش انجام دهی، غیرقابل وصف است.
این پرستار بیان کرد: در موردی دیگر، چندی پیش مادر باردار مبتلا به کرونایی در همین بیمارستان زایمان کرد و فرزندش به خاطر کمبود اکسیژنی که میکشید، سیاه و کبود به دنیا آمد.
عمادی ادامه داد: مادر ۲۲ ساله مبتلا به کرونایی را داشتیم که بعد از تولد فرزندش را به بخش ویژه بردیم و مادر به علت شدت بیماری جانش را از دست داد و نتوانست حتی یک بار فرزندش را بغل کند. این بچه هیچ حسی بابت مادرش پیدا نکرد و یتیم شد.
این پرستار با تأکید بر اینکه لحظه به لحظهای که میگذاریم، هیچکدام قابل وصف نیست، گفت: لحظهای که بیمار دست ما را میفشارد و با وحشت به چشم ما نگاه میکنند تا کاری برایش انجام دهیم که بتواند راحتتر نفس بکشد، بسیار دردآور است.
وی تصریح کرد: گناه تمام این ها شاید به گردن ماهایی است که پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنیم و برای تبریک گفتن به دیدن آنها میرویم.
این پرستار بخش آی سی یو کرونا خاطرنشان کرد: یکی از آرزوهای ما بعد از اینکه از بخش آی سی یو کرونا خارج میشویم این است که راهرو خالی باشد و همراه بیماری نباشد که از ما سؤال کند حال مریضش چطور است؛ چون باید به همه بگوییم انشاءالله بهتر میشود درصورتیکه خودمان بهتر میدانیم که چه اتفاقی دارد در این بخش میافتد.
عمادی با تأکید بر اینکه بیماری تنها برای همسایه نیست، گفت: متأسفانه مسئولیت اجتماعیمان را فراموش کردهایم و با جان یکدیگر بازی میکنیم.
سلام.اره،کادر درمان خیلی زحمت کشیدهاند و خیلی هم خسته شده اند