رهبر کره شمالی از 12 آوریل به این سو در هیچ مراسم رسمی حضور نیافته تا جایی که حتی در جشنهای 15 آوریل که مهمترین مراسم سالیانه در کره شمالی است هم غایب بوده، روز شنبه 25 آوریل، رهبر کره شمالی رژه سالانه ارتش را هم از دست داد تا شایعات در مورد وضعیت سلامتی وی رنگ و بوی جدیتری به خود بگیرد.
اگرچه هنوز برای قضاوت در مورد سرنوشت "کیم جونگ اون" زود است، اما با فرض اینکه کیم جونگ اون آن طور که اولین بار یک منبع خبری از کره جنوبی مدعی شده زیر عمل قلب، وضع وخیمی یافته و یا رهسپار دیار باقی شده باشد، باید پرسید آینده منطقه و جهان پس از او چگونه خواهد بود؟ چه کشوری از مرگ او که احتمالا مقدمه فروپاشی کره شمالی باشد سود خواهد برد، دشمن ظاهری آمریکا یا دوست مرموز چین؟!
احتمالا بسیاری آمریکا را کشوری بدانند که از مرگ کیم خوشحال خواهد شد، اما واقعیت چیز دیگری است واشنگتن به چند دلیل عمده که در ادامه اشاره خواهم کرد علاقهای به مرگ کیم، بی ثباتی در کره شمالی و حتی سقوط رژیم حاکم در آن ندارد، شاید بپرسید چطور مگر پیونگ یانگ دشمن بزرگ آمریکا نیست؟! پاسخ به این پرسش تا حد زیادی در پیشینه سیاست خارجی ایالات متحده نهفته است، دگرسازی یا به بیان عامه همان دشمن تراشی همواره یکی از اصول ثابت سیاست خارجی آمریکا بوده و این کشور علاقه بسیاری به داشتن دشمنانی ضعیف اما پر ادعا در گوشه گوشه دنیا دارد!
کره شمالی همواره یکی از دشمنان محبوب آمریکا بوده و با وجود گذشت 7 دهه از ریاست خاندان کیم و درگرفتن تنشهای لفظی در مقاطع مختلف پیونگ یانگ هیچ گاه خطر عمدهای برای منافع آمریکا در عمل ایجاد نکرده است. این کشور بر خلاف دیگر دشمنان یا بهتر بگوییم رقبای آمریکا یعنی روسیه، چین و حتی ایران فاقد توان لازم برای به چالش کشیدن منافع ایالات متحده بوده است، کشوری که با آزمایشهای گاه و بی گاه موشکی سالها است در لاک خود فرو رفته و جز تهدیدات تو خالی چیزی نثار آمریکا نمیکند. به همین خاطر هم آمریکا برای توازن قوا در شبه جزیره کره و عدم نفوذ بیشتر چین در آن به نظر میرسد ترجیح میدهد که حکومت کیم با همین شکل فعلی در مسند کار باقی بماند تا اینکه با فروپاشی خودش زمینه تنش، درگیری و نفوذ بیشتر پکن را فراهم سازد. به باور راقم این سطور، آمریکا همواره تا جای ممکن به دنبال مدیریت دشمنانش بوده و یک دشمن ضعیف و سر به زیر را حتی به دوستی قدرتمند ترجیح داده است!
چه کشوری از مرگ احتمالی رهبر کره مشالی سود بیشتری میبرد؟
اگرچه مرگ کیم رسما به معنای پایان حکومت این خاندان بر کره شمالی نیست، اما به باور بسیاری از تحلیلگران، مرگ رهبران در حکومتهای موروثی به ویژه وقتی جانشین قدرتمندی برای آن وجود ندارد میتواند سرآغاز تزلزل و فروپاشی آن حکومت باشد، اگر مرگ کیم واقعا باعث آغاز فروپاشی رژیم حاکم بر این کشور شود این یک فاجعه بزرگ به ویژه برای آمریکا خواهد بود.
همه احتمالا کره شمالی را به واسطه قدرت نظامی و هستهایاش بشناسند، این کشور با داشتن چیزی بالغ بر 20 تا 60 بمب هستهای و انبار 75 تا 320 کیلوگرمی اورانیوم غنی شده با غلظت بالا به اضافه 39 پایگاه هستهای و 49 سایت موشکی لقمه دندانگیری برای خیلی از کشورها است. بدون شک بی ثباتی در چنین کشوری با این حجم ذخایر سلاحهای هستهای میتواند پیامدهای فوقالعاده جدی داشته باشد.
این احتمال وجود دارد که در صورت بر هم خوردن ثبات در پیونگیانگ، پکن به دلیل نزدیکی به این کشور به دنبال مداخله نظامی در این کشور برآید و به سلاحهای آن دست یابد در این صورت توازن به شکل خطرناکی به ضرر آمریکا بر هم خواهد خورد، یا از این بدتر فناوری ساخت این سلاحها به هر طریقی به دست کشورهای دیگر بیافتد، کره جنوبی طمع دستاندازی به همسایه شمالی را داشته باشد و در مقابل پکن قرار بگیرد، همه این اتفاقات یعنی وادار شدن آمریکا به مداخله در این منطقه؛ اتفاقی که میتواند منجر به تنش و درگیری عمدهای شود.
با این اوصاف به نظر میرسد واشنگتن حداقل در مقطع فعلی تمایل بیشتری به شایعه بودن خبر مرگ کیم داشته باشد تا ثبات در این منطقه به هم نخورد. در ضمن نباید فراموش کرد که بخش عمدهای از دلیل حضور آمریکا در کره جنوبی و ژاپن به بهانه همین کره شمالی است و آمریکاییها تمایلی به از دست دادن این بهانه ندارند، آنچه مشخص است مرگ کیم و بر هم خوردن احتمالی ثبات در شبه جزیره کره به نفع دنیا و به خصوص آمریکا نیست، دنیا از این جهت که شاید دوباره شاهد جنگ و درگیری باشد و آمریکا از این جهات که احتمالا یا باید به نظاره بلعیده شدن کره شمالی توسط پکن بنشیند یا وارد تنش و حتی درگیری مستقیم شود!
دیدگاه تان را بنویسید