ارسال به دیگران پرینت

آغوشی بزرگ از اعتماد و آموزش

من همیشه دو رؤیای دست‌نیافتنی داشتم؛ یکی‌ دیدن ساختمان تئاتر شهر بود و دیگری دیدن استاد سمندریان و از دوره‌ای که در آموزشگاه دانشجوی استاد سمندریان بودم و دوره‌های بازیگری را در محضرشان گذراندم این رؤیا محقق شد و تا امروز و حتی تا روزی که دیگر نباشم این پیوند و ارادت پابرجا خواهد بود.

آغوشی بزرگ از اعتماد و آموزش

بعد از دوره دانشجویی وارد کار حرفه‌ای شدم و حمید سمندریان با مهر و لطف فراوان کارهایم را می‌دید و روزبه‌روز این پیوند عمیق‌تر می‌شد تا اینکه از من دعوت کرد تا به‌عنوان مدرس در آموزشگاه‌اش تدریس کنم و توصیف شکوه این‌ سال‌ها و انیس و مجاور او بودن واقعاً سخت است. بعدها در نمایش «گالیله» که متأسفانه هرگز به سرانجام و اجرا نرسید، افتخار حضور داشتم.

بعد از آن برای بازی در «ملاقات با بانوی سالخورده» از من دعوت کردند که خوشبختانه این بار این مهم محقق شد. برای من چه چیزی بهتر از لطف همیشگی این استاد یگانه و حضور و همراهی همیشگی‌ که در کنار خود احساس می‌کردم و تا پایان عمر شاکرم بابت این بخت. حمید سمندریان یک رفیق تمام عیار بود با تمام ویژگی‌های یک رفیق مهربان و ممتاز. رفاقتی دلسوزانه که اگر قدمی به نادرستی برمی‌داشتی نهیبی می‌زد و متوجه‌ات می‌کرد.

او تجمیع این ویژگی‌ها بود و شمولیت شخصیتش او را ممتاز می‌کرد که هم با نسل پیش از خود، هم با هم‌نسلان و هم با نسل‌ آینده ارتباطی عمیق و سرشار از احترام برقرار کند و این یکی از رازهای وجودی اوست. نکته دیگر اینکه سمندریان همیشه مشتاق نگاه نو و نفس و خون تازه در پیکر نمایش بود. اساساً گستره شاگردانش و مخصوصاً درخشش کسانی که به او نزدیک‌تر بودند، محصول چنین بستری است که خودش مهیا کرده بود. سمندریان دانشجویش را تکریم می‌کرد و همیشه معتقد بود که تئاتر پدیده‌ای زنده است و نیاز به خون تازه دارد.

می‌گفت: «یاد بگیر راحت بگویی نه!» و خودش بهترین نمونه و مثال از کسی بود که چنین ویژگی منحصربه‌فردی داشت و در تمام سال‌های پربار حیاتش، با وجود سختی‌هایی که متحمل شد، راحت «نه» گفت تا هرگز جایگاه و اندازه خود را با چالش روبه‌رو نکند. سمندریان براستی پدر کارگردانی نوین تئاتر ایران است و کارگردان‌های تئاتر چه مستقیم و چه غیرمستقیم از او بهره‌های فراوان بردند و اهالی تئاتر از مرحوم عزت‌الله انتظامی تا رضا کیانیان و من و هم ‌نسلانم، با شوق و ذوق و افتخار از او حرف می‌زنیم و همین نشان می‌دهد که او محبوب سه نسل و نسل آینده‌ خواهد ماند. این نکته را هم فراموش نکنیم که نگاه و سلیقه‌ او در بازیگری هنوز روزآمد و کارآمد است و طبیعتاً بیست‌ - سی سال پیش هم بسیار بکر و روبه‌جلو بوده و کاربرد داشته است. نکته دیگر، همان‌طور که در سطرهای بالا هم به آن اشاره شد، طیف گوناگونی از شاگردان او را می‌شود دید که در ظاهر ربطی به هم ندارند اما جانشان با یک نخ تسبیح به هم گره خورده است و آن نخ تسبیح حمید سمندریان است.

چند سال پیش مقاله‌ای نوشتم با این عنوان که «حمید سمندریان را نباید دید، باید فهمید» واقعاً سمندریان به‌عنوان یک امر مهم و کلید واژه‌ای مکرر باید به یاد آورده شود و در هر مناسبت و به‌هر تقویمی باید نزد تئاتری‌ها یادش زنده نگه داشته شود. یاد کسی که انسان بود و بسیار درجه یک و نوگرا در کار و همیشه تمنایی برای نگاه‌های تازه درونش وجود داشت و از طرفی دیگر، شجاعت و بی‌پروایی خاص خود را در حوزه اجرا داشت.

منبع : ایران
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه