ارسال به دیگران پرینت

خانه‌نشینی مردم را به‌سوی کارهایی که تا پیش از این انجام نمی‌دادند، سوق داده است

سفر به گذشته در قرنطینه ‏

امیلیا نرسیسیانس، مردم‌شناس در گفت‌وگو با «شهروند»: ممکن است به‌صورت شخصی برخی با این ‏فضا بسیار اُخت شوند؛ آن را دوست بدارند و چیزهای زیادی از آن بیاموزند، اما با بازگشت به زندگی ‏ماشینی و عادی به اجبار از این فضا دور خواهند شد

سفر به گذشته در قرنطینه ‏

[فروغ فکری] از نخستین‌باری که خمیر را با دستانش ورز داد و بعد هم یاد گرفت چطور نان را باید ‌برای گذاشتن در تنور آماده کند، ١٥‌ سال می‌گذرد.

میترا زمانی که برای دیدن خانواده مادری‌اش به ‌روستایی در اطراف همدان رفته بود برای نخستین‌بار نان‌پختن را از نزدیک دید. نه پیش از آن و نه ‌١٥ ‌سال بعد از آن هیچ‌وقت به این فکر نکرده بود که می‌شود در خانه نان پخت؛ شیرینی آماده کرد؛ سبزی ‌کاشت؛ با وسایل قدیمی، وسایل نو درست کرد؛ کارهای جدید از اعضای خانه یاد گرفت و با جدیت و ‌دقت بیشتری گذر روزها را حس کرد. او ازجمله کسانی است که دو ماه گذشته‌اش در قرنطینه به انجام ‌کارهای جدیدی گذشته که جدید نبودند. تا به حال پخت پنج نوع مختلف نان را تجربه کرده و می‌گوید ‌احتمالا در روزهای بعد از بیماری که خرید نان بدون استرس است هم نان پختن را ادامه خواهد داد.

او ‌دوستان و خانواده‌اش را هم ترغیب کرده تا در این شرایط کارهایی از این دست تجربه کنند و البته ‌دیده خلاقیت‌ها در این دوران کم نبوده است: «پدر یکی از دوستانم شروع کرد به یاد گرفتن خیاطی. ‌برادر دوست دیگرم هم که هیچ‌وقت تا به حال آشپزی نکرده بود، حالا با جدیت آشپزی می‌کند و این کار ‌را راهی برای گذر روزها و شرایط دشوار فعلی می‌داند.» ‌

نان پختن اما برای جمشید و لیلی در این مدت خیلی جدی شده است. آنها در یک ماه گذشته هیچ وعده ‌غذایی را بدون آنکه خودشان نانش را درست کرده باشند، نخورده‌اند. دستور پخت‌های مختلف تهیه‌ و از قدیمی‌ها هم پرس‌وجو کرده‌اند تا بتوانند نان‌ بهتری درست کنند.

روزهای اول از ‌ترس کرونا و اینکه ممکن است نانوا و نانش آلوده باشد، دست به کار درست کردن شدند اما بعد از چند ‌هفته این کار برایشان لذت‌بخش شد و حالا جزیی از کارهای روزانه شده و هفته‌ای چندبار خمیر آماده ‌می‌کنند. لیلی می‌گوید انگار برای اولین‌بار است که بوی نان را فهمیده و این یکی از تجربه‌های خوب

‌قرنطینه است. ‌

بعد از شیوع کرونا یکی از دغدغه‌ها خرید نان شد؛ تا جایی که بسیاری از پزشکان درباره امکان ابتلا ‌از این طریق صحبت کردند و انجمن علمی - پزشکی هم با انتشار شیوه‌نامه‌ای برای رعایت اصول ‌بهداشتی و خرید نان سعی کرد کمی از نگرانی‌های مردمی که نان جزیی از وعده‌های هر روزه ‌غذایشان است، کم کند.‌

چند‌سال پیش سازمان غذا و دارو  درباره میزان مصرف نان در کشور تحقیقی کرد که نشان می‌داد ‌مصرف سرانه نان در ایران با حدود ٣٢٠ گرم در روز معادل ١١٧ کیلوگرم در ‌سال است، درحالی‌ که ‌کشورهای عضو اتحادیه اروپا، مصرفی به‌مراتب پایین‌تر دارند و به استناد آمارهای سازمان غذا و ‌دارو، مصرف نان در این کشورها، سالانه ٥٠ کیلوگرم گزارش شده است؛ این یعنی مصرف نان در ‌ایران دو برابر کشورهای اتحادیه اروپا و چیزی حدود ٢٣٤‌درصد

بیشتر است.

این علاقه و مصرف ‌همیشه و در طول تاریخ هم وجود داشته و حتی بارها کمبودش باعث شورش و درگیری شده است. ‌نمونه‌اش احتکار گندم در زمان ناصری است که قیمت نان را بالا برد و تا اواخر حکومت این سلسله، ‌اعتراض مردم به کمبود و گرانی نان ادامه داشت یا بلوای نان در ‌سال ١٣٢١ که آثار طولانی‌مدتی ‌در جامعه ایران بر جا گذاشت. ‌

ماجرای فعلی نان اما نه ماجرای کمبود و قحطی بلکه ترس از ویروس و قرنطینه است. ترسی که آدم‌ها ‌را به خانه آورده و در این دوران خانه‌نشینی آنها را به کارهای خانگی که فراموش کرده بودند، ‌بازگردانده‌ است. آنها حالا تعمیرات خانه را خودشان انجام می‌دهند. اگر بتوانند سبزی و صیفی ‌می‌کارند، برای خودشان لباس می‌دوزند و البته نان می‌پزند.‌

نان پختن؛ نان بودن

کارهایی که روزها و هفته‌ها و حتی سال‌ها برای بسیاری خاطره شده بود، حالا از خورجین درآمده‌اند؛ ‌با جدیت و علاقه و هر روزه اجرا می‌شوند و برای بسیاری قرار است این فضا تا پایان دوران قرنطینه ‌با همین اشتیاق ادامه داشته باشد. نمونه‌اش امیلیا نرسیسیانس، مردم‌شناس و استادیار دانشکده علوم ‌اجتماعی دانشگاه تهران است که می‌گوید از آغاز قرنطینه هر روز و در هر وعده آشپزی می‌کند و این ‌کار برایش بعد از مدت‌ها حس خوبی داشته است: «وقت آزادی که همیشه به دنبالش بودم پیدا شده و چه ‌چیزی جذاب‌تر از آشپزی.» او به «شهروند» می‌گوید زنان و مردانی که حالا کنار یکدیگر در ‌خانه‌هایشان مجبور شده‌اند به کارهای قدیمی و دستی رجوع کنند، کم نیست. از ایران گرفته تا اروپا و ‌آمریکا و استرالیا حالا آدم‌ها در پی گذران این زمان عجیب از زندگی‌شان هستند، هر قسمت از دنیا هم حال و ‌هوای خودش را دارد و البته شباهت‌هایش با دیگر نقاط دنیا کم نیست: «یکی از دوستانم در استرالیا ‌می‌گفت موقعیت فعلی عاملی شده تا آنجا هم آدم‌ها به کارهایی مانند پخت نان در خانه روی بیاورند و ‌این کار را با جدیت انجام دهند. اتفاقی که در ایران هم شاهدش هستیم؛ همچنین انجام بازی‌های دورهمی ‌و کارهای خلاقانه دیگر.» همین هم دلیلی است که این مردم‌شناس این اتفاق را عنصری صرفا اجتماعی ‌و بازگشت به گذشته نداند و دلیل چنین رفتارهایی را اقتضای زمانی بداند که در آن هستیم و بگوید ‌کاری چون پخت نان دلایل بهداشتی و بعضا اقتصادی دارد و روی آوردن به سرگرمی‌های دیگر هم ‌دلایلی چون پیدا کردن وقت آزاد:   «نمی‌توانیم بگوییم چون درحال حاضر شاهد چنین مواردی هستیم پس ‌در آینده هم می‌توانیم چنین رویکردی را در زندگی آدم‌ها ببینیم. ممکن است به صورت شخصی برخی ‌با این فضا بسیار اُخت شوند، آن را دوست بدارند و چیزهای زیادی از آن بیاموزند اما با بازگشت به ‌زندگی ماشینی عادی به اجبار از این فضا دور خواهند شد و برایشان خاطره‌ای خواهد شد از گذشته.» ‌

او معتقد است بازگشت به گذشته در حال حاضر در افزایش اعتقادات ناسیونالیستی بیشتر از همیشه نمود ‌پیدا کرده است. هر دولتی می‌خواهد خودش را به نحوی بیان کند و بگوید می‌تواند در این میدان از ‌مردم کشورش محافظت کند. «وقتی اخبار را نگاه می‌کنیم، می‌بینیم فارغ از توجه به وجوه زندگی ‌شخصی افراد که گویا شبیه هم شده است، دولت‌ها با یکدیگر مسابقه برتری در وضع بهداشتی ‌برگزار می‌کنند و می‌خواهند بگویند برتر از دیگری عمل کرده‌اند. این وضع شاید در نگاه نخست ‌خوبی‌هایی دارد اما درنهایت عامل گسست و افزایش نگاه برتری‌جویانه خواهد بود. در شرایط فعلی ‌همدلی و اتحاد جهانی شاید عنصر پاسخگو باشد.» نرسیسیانس خاطرات گذشته را ‌بسیار مرور کرده و در خاطرات روزهای دانشجویی‌اش پیرمردی را به یاد آورده که سال‌ها قبل او را ‌در روستایی ملاقات کرده بود. پیرمردی که قحطی گسترده ایران و بیماری‌های بسیاری را در یاد ‌داشت: «او به من گفت تا به حال برگ درخت خورده‌ای؟ من نخورده بودم اما او در دوران قحطی ‌خورده بود.» به گفته این مردم‌شناس، هم ایران و هم دیگر کشورهای دنیا دوره‌هایی از این دست را ‌بارها به خود دیده‌اند و حالا تفاوتش در این است که می‌دانیم با چه روبه‌روهستیم. برای همین هم باید با این ‌آگاهی پیش برویم: «تا زمانی‌که غذا باشد امنیت و همدلی هم ممکن است دیده شود، اما نبود امنیت غذایی ‌می‌تواند همه چیز را ویران کند و عامل گسست جامعه و ناامنی شود.» او می‌گوید یکی از دلایل دیگر ‌روی آوردن آدم‌ها به پختن نان شاید همین باشد؛ اینکه می‌خواهند بدانند در امنیت غذایی هستند‎.‎

از بین رفتن نیازهای کاذب در دوران «کرونابندان»‌

‌«اسم این دوران را (کرونابندان) گذاشته‌ام. مانند دوران یخبندان.» نیره توکلی، جامعه‌شناسی است که ‌با خنده از این عنوان نام می‌برد و به «شهروند» می‌گوید همان‌طور که دوره یخبندان اثرهای عجیبی بر ‌دنیا گذاشت، این دوران هم اثر عجیب و چند وجهی خواهد داشت و برای همین نامش را کرونابندان ‌گذاشته است. اثرهایی که شاید هنوز برای تحلیل آنها و دیدن نتایجش زود باشد اما می‌دانیم این اثرها را ‌تجربه خواهیم کرد و یکی از سریع‌ترین وجوه آن همین روی آوردن به کارهای خانه؛ تعمیرکار خود ‌شدن، نان پختن، آشپزی و ... است. کارهایی که نیازهای کاذب و مصرفی را به گوشه‌ای رانده‌ و این ‌وضعیت با تمام قوا مقابل این نیازها که سرمایه‌داری در طول سالیان متمادی بر مردم تحمیل کرده ‌ایستاده است. به گفته او آنچه درحال حاضر می‌بینیم به عقب رانده شدن جامعه مصرفی و خارج شدنش ‌از مقابل صحنه است و حتی سلبریتی‌ها و افراد مشهور که سرمایه‌شان را از جمعیت می‌گرفتند هم از ‌آن به نحوی محروم شده‌اند: «محرومیت از جمع یعنی محرومیت از جلوی صحنه. اروینگ گافمن، ‌جامعه‌شناسی است که درباره رفتار جلو و پشت صحنه و فرق‌هایشان صحبت کرده. ما در این شرایط از ‌دسترسی به جلوی صحنه محرومیم و نمی‌توانیم مثلا ماشین یا ساعت رولکس‌مان را نشان دهیم. نیاز به ‌لباس شیک یا آرایش در این شرایط نداریم و این یعنی نزدیک شدن به نیازهای اساسی و اصلی.» ‌

توکلی می‌گوید این وضع تغییر چندانی در زندگی شخصی‌اش نداشته چرا که او اغلب در خانه کار ‌می‌کرده و حالا این اتفاق عاملی شده تا زندگی مردان و زنانی را رصد کند که شرایط چندوجهی و ‌عجیبی را برای نخستین بار تجربه می‌کنند. از سویی ترس از سرایت بیماری و بهداشت مهم شده و از ‌سوی دیگر وقت آزاد آنها را به کارهایی سوق داده که تاکنون حتی به آن فکر هم نمی‌کردند. خرید لباس ‌و وسایل دیگر اولویتش را از دست داده‌ و برای مثال پختن نان اولویت آنها شده است تا پیش از هرچیز ‌خودشان را سرگرم کنند: «نان پختن در این روزها به عملی سمبلیک بدل شده و جزئی از سرگرمی ‌افراد است. چرا که پختن نان ضرورت نیست و می‌توان از نان آماده استفاده کرد. اما این کار برای ‌بسیاری تنوع‌طلبی و نشان دادن توانایی‌ در روزهایی است که از عرضه بسیاری از توانایی‌هایمان ‌محرومیم.» همه اینها شاید درنهایت عاملی باشد که انسان‌ها کمی به اصل خود و طبیعت برگردند و ‌کارهایی که عادت کرده بودند کس دیگری برایشان انجام دهد را خودشان انجام دهند و به یادشان بیاید ‌که تا چه میزان توانایی دارند و می‌توانند از توانایی‌های بالقوه‌شان به راحتی استفاده کنند. «البته باید ‌بدانیم ما هرگز نمی‌توانیم به صورت کامل به اصل طبیعی بازگردیم چرا که در عصر صنعت زندگی ‌می‌کنیم و کارخانه‌ها و شرکت‌های بزرگ درحال برنامه‌ریزی برای ساخت چیزهای جدید و سوق دادن ‌مردم به سوی خرید آن هستند. آنها تلاش می‌کنند متناسب با وضعیتی که در آن قرار داریم حرکت کنند. ‌هرچند درحال حاضر خط تولید برخی از کارخانه‌های بزرگ دنیا به تولید ماسک و ... اختصاص داده ‌شده اما به‌زودی این خط تولیدها محصولات جدید و متناسب با وضع را ارایه خواهند کرد.» ‌

این جامعه‌شناس می‌گوید خبرها می‌گویند تکنولوژی‌های جدیدی در راه و قرار است اتاقک‌های ‌ضدعفونی و دستگاه‌ها و لباس‌های مخصوص این دوران ساخته شود. یعنی اگر در ابتدا انسان‌ها به ‌دنبال خورد و خوراک، بهداشت و وحشت از بیماری بودند در آینده صنایع وارد میدان خواهند شد و ‌احتمالا تلاش خواهند کرد تا میل به مصرف‌گرایی را در انسان زنده کنند. «این شرایط در برخی ‌شهرها بیشتر نمود خواهد داشت و همین حالا می‌بینیم تحملش برای مردم بعضی از شهرها سخت‌تر از ‌بقیه است. نمونه‌اش تهران است که تجمل‌گرایی و آسان‌گیر شدن باعث شده تعداد بسیاری نتوانند با ‌شرایط جدید به راحتی مواجه شوند.» برای او سپری شدن روزها در این بحران، آشنایی با دنیای جدیدی ‌است که تفاوت‌های بسیاری با روزهای قبل از آن دارد. تفاوت‌هایی که شاید نتواند تأثیرات عمیق و ‌گسترده‌ای روی مردمان در طولانی‌مدت ایجاد کند اما زندگی کوتاه‌مدت‌شان را چنان درگیر کرده که به ‌راحتی نمی‌توان با آن کنار آمد. شاید در این دوران دلخوش کردن به کارهای کوچک خانگی و روی ‌آوردن به سبزی‌کاری و پخت نان و شیرینی‌پزی تنها راهکار باشد. راهکاری که هنوز نمی‌دانیم تا چه ‌زمانی می‌توان روی آن حساب کرد و آیا می‌شود به‌عنوان دریچه‌ای درست آن را باز نگه داشت:   «این ‌بحران پوسیدگی نظام‌های اقتصادی، بی‌اثر بودن مهاجرت و شکننده بودن بخش‌های عمده‌ای از زندگی ‌بشر را نشان داده است. حالا باید ببینیم برای آینده تا چه میزان از این وضع درس گرفته خواهد شد.» ‌

منبع : شهروند
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه