جریان اصلاحات مدت هاست به کما رفته؛
از همان زمان که ناکارآمدی اصلاح طلبان در دوران بازگشت به قدرت کم کم عیان شد و اعتراض بدنه رای را هم بدنبال داشت تا آنجا که سیدمحمد خاتمی به عنوان لیدر جریان اصلاحات هم لب به انتقاد گشود و نهایتا رد صلاحیتهای شورای نگهبان هم باعث شد اصلاح طلبان ترجیح دهند بی سر و صدا از کنار انتخابات مجلس یازدهم عبور کند تا سحر چه زاید باز...
سیدحسن مرعشی از چهره های شاخص جریان اصلاحات این بلاتکلیفی تایید می کند و درباره آینده این جریان خاصه برای انتخابات 1400 می گوید«هرگونه تصمیم گیری درباره آینده جریان اصلاحات به عملکرد اصولگرایان در مجلس یازدهم و در عین حال نوع رفتار و استراتژی نظام با اصلاحطلبان بستگی دارد.» البته او از احتمالِ جدایی و انشقاق در جریان اصلاحات هم سخن می گوید اما پیشنهاد خودش بازسازی و تغییر اصلاحطلبان است.
مرعشی ضعف عملکردی و ناکارآمدیهای نهادهای مورد حمایت اصلاح طلبان در چند سال اخیر را هم می پذیرد و در رابطه با ضعف فراکسیون امید و مجلس دهم معتقد است که استراتژی وحدتِ اصلاحات در مجلس فدای رقابتِ شخصیِ عارف با لاریجانی بر سر کرسی ریاست شد.
*آقای مرعشی! تحلیل شما از نتیجه انتخابات مجلس، پیروزی اصولگرایان و ترکیب مجلس یازدهم چیست؟ فکر می کنید این نتیجه چطور رقم خورد؟
استراتژی نهادهای بالادستی در این دوره از انتخابات مجلس این بود که مجلس حداکثری با مشارکت پایین تشکیل شود. استراتژی ای که عالمانه و عامدانه انتخاب شد. آنچه ما از مذاکرات، گفتگوها و رفت وآمدها فهم کردیم این بود که علاقه ای به حضور همه سیاسیون در صحنه وجود ندارد . لذا هم از نیامدن اصلاحطلبان استقبال شد و هم از نیامدن اصولگرایان میانهای که آقای لاریجانی آنها را نمایندگی می کرد. از این شرایط استقبال شد تا مجلس حداکثری و هماهنگ با نهادهای درونی نظام شکل بگیرد. منتها مشارکت متوسط هم محقق نشد، میزان مشارکت از میزان تصور سیاسیون کشور کمتر بود چون من فکر میکنم سیاستگذاران کشور حداقل انتظار مشارکت ۵۰ درصدی را داشتند.
اصلاحطلبان و اصولگرایان میانه حتی نمیتوانند یک فراکسیون حداقلی تشکیل دهند
با این حال اکنون نمی توان شرایط آینده را پیشبینی کرد. اول از همه باید دید مجلس یازدهم حاکمیت یکپارچه را محقق می کند یا خیر. عدد اصلاحطلبان و اصولگرایان میانه تا این حد پایین است که حتی فکر نمی کنم بتوانند یک فراکسیون کوچک تشکیل دهند و فراکسیون حداقلی هم نخواهند داشت. چراکه علاوه بر تعداد پایین آنها، به نظر می رسد این دوستان حاضر نیستند هزینه تشکیل یک فراکسیون حداقلی را هم بدهند.
با این تفاسیر باید دید که این مجلس که با اکثریت بیش از ۸۰ درصدی اصولگرایان تشکیل شده و با این تعداد می توانند آروزی دیرینه نهادهای درون نظام را که یکپارچگی حاکمیت است را برآورده کنند و بر این اصل و و ضرورت پایبند می مانند یا بلافاصله بر سر کرسی ریاست مجلس و سایر پستهای کلیدی به اختلاف می خوردند. باید منتظر بمانیم و ببینیم در ابتدای شکل گیری مجلس یازدهم چه پیش می آید.
شاید اصولگرایان مجلس یازدهم دو یا سه دسته شوند
*شما چه تصوری از روند تشکیل مجلس یازدهم دارید؟ فکر می کنید اختلافات قبل ازانتخابات بین اصولگرایان به مناسبات درون مجلس یازدهم کشیده می شود؟
پیشبینی من این است که اگر یک ستادِ هدایتِ سازمانیافته قوی وجود نداشته باشد، اصولگرایانِ مجلس یازدهم به دو یا سه دسته تقسیم می شوند و آرزوی حاکمیت یکپارچه مجددا بر باد می رود. اما اگر از بیرون هدایت شوند ممکن است بتوانند مجلس منسجمی تشکیل دهند. بنابراین باید منتظر ماند و دید چه میشود.
باید دید اصولگرایان نگاه خردگرایانه و واقع بینانه دارند یا ....
اما دومین موضوع نحوه مواجهه این مجلس با مسائل جاری کشور و مشکلات مردم است. آیا این مجلس می خواهد بر همان رویه سابق و حرف هایی که می زنند رفتار کند؛ اینکه ریشه مشکلات را در داخل می بینند و به تحریم ها و فشارهای بین المللی و توقف صادرات نفت بی تفاوت هستند و صرفا می خواهند با امکانات داخلی جلو بروند، تحلیل من این است که این روش راه به جایی نمی برد و نه تنها مشکلات مردم حل نمی شود بلکه تشدید هم خواهد شد و گرفتاری مردم بشتر میشود. اما اگر فرض کنیم شعارهای کنونیشان برای بسیج جبهه اصولگرایان در راستای پیروزی در انتخابات بوده و بعد از استقرار نگاه واقع بینانه و خردگرا خواهند داشت، آن موقع شانس خیلی خوبی برای قدرت بیشتر خواهند داشت. بنابراین در حال حاضر نکته قابل توجه این است که ما هنوز نمی دانیم اصولگرایان چه سیاست و برنامه ای دارند تا مطابق آن تحلیل مشخصی از آینده داشته باشیم.
عملکرد مجلس یازدهم بر انتخابات ۱۴۰۰ تاثیر مستقیم دارد
*یعنی فکر می کنید باید منتظر ماند و با توجه به عملکرد اصولگرایان در مجلس یازدهم شرایط انتخابات ۱۴۰۰ را هم پیشبینی کرد؟
بله این موضوعات بر روند انتخابات ۱۴۰۰ تاثیر مستقیم دارد اما نکته قابل توجه این است که باید ببینیم استراتژی نظام هم در برخورد با آن انتخابات چگونه خواهد بود. انتخابات ۱۴۰۰ یک انتخابات ملی است و رقابت های محلی نمی تواند مردم را پای صندوق رای بیاورد و باید فضای سیاسی و ملی شکل بگیرد که انتخابات پررنگ شود.
نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ به استراتژی نظام بستگی دارد
باتوجه به نتیجه ای که نظام جمهوری اسلامی از برگزاری انتخابات دوم اسفند گرفته باید دید استراتژی آنها حضور یک رئیس جمهور با رای میانه است یا انتخاباتی پر شور با نتایج رقابتی. بنابراین نتیجه و شرایط انتخابات ۱۴۰۰ به استراتژی نظام بستگی دارد و نمی توان اظهار نظر قطعی در این رابطه داشت.
اصلاح طلبان باید در انتخابات ۱۴۰۰ حضور داشته باشند اما...
*تا آن زمان وضعیت اصلاحطلبان چگونه خواهد بود و چه می خواهند انجام دهند؟ بحث بازسازی جریان اصلاحات همچنان مطرح است و پیگیری می شود یا دوری از قدرت را شاهد خواهیم بود یا...
دوستانی که در جریان اصلاحات لیست دادند و موافق مشارکت در انتخابات دوم اسفند بودند فکر می کنند باید در هر شرایطی در انتخابات آتی هم حضور داشته باشند اما حضور ما زمانی می تواند ممکن شود که استراتژی نظام را بدانیم و اصلاح طلبان در این شرایط است که می توانند درخصوص انتخابات ۱۴۰۰، نحوه حضور یا هر موضوع دیگر تصمیم بگیرند.
اصلاحات یا خود را بازسازی میکند یا تفکیک اتفاق میافتد
اما موضوع دیگری که اصلاحات با آن مواجه است مسئله تشکیلات داخلی است. آنچه در جریان این انتخابات اتفاق افتاد این بود که حدود یک سوم گروههای اصلاحطلب در قالب یک و نیم لیست وارد رقابت انتخاباتی شدند و کل جریان اصلاحات وارد انتخابات نشد و به نوعی از آن عبور کرد. حالا راهحلهای موجود این است که یا جبهه اصلاحات را بازسازی کنیم یا اینکه میتوان به این جدایی اهمیت داد و یک نقطه انشقاق و تفکیک همیشگی در جبهه اصلاحات تلقی کرد.
اما پیشنهاد من این است که از موضوع انتخابات مجلس یازدهم عبور کنیم و جبهه اصلاحات را بازسازی کنیم. اما این موضوع فعلا بحث درون جبههای است و هنوز بحثی درباره آن نشده است.
*شما فکر نمیکنید بخش قابل توجهی از شرایطی که جریان اصلاحات پیدا کرده به دلیل عملکرد ضعیف نیروهای این جریان در نهادهای قدرت از جمله مجلس و شورای شهر در چند سال اخیر بوده است؟ فکر نمی کنید بخشی از دلیل مشارکت پایین مردم در انتخابات به عملکرد ضعیف این نهادها مربوط می شود؟
در این رابطه چند مسئله اساسی وجود دارد. اول نوع عملکرد دولت است. تا سال ۱۳۹۶ کشور در حال پیشرفت بود اما بعد از انتخابات ۹۶ که اصلاحات در شوراهای شهر پیروز شد و آقای روحانی هم در دور دوم با رای بالاتری انتخاب شد، حرکت ما افول کرد. یک بخش آن ناشی از ضعف دولت و شخص آقای روحانی است. بخش دیگر ناشی از ضعف عملکرد شهرداریها و شورای شهر بود که نتوانستند عملکرد شایستهای داشته باشند و شورایی که باید از بیرون توسط اصلاح طلبان هدایت می شد، هدایت نشد.
استراتژیِ وحدت فدای رقابت لاریجانی و عارف شد
از سویی مشکل اصلی در مجلس دهم این بود که ما نتوانستیم استراتژی وحدت را بین آقای لاریحانی که نماینده اصولگرایان میانه بود با آقای عارف که نماینده اصلاحطلبان تلقی می شد، برقرار کنیم. آنها از همان ابتدای تشکیل مجلس بر سر کرسی ریاست مجلس رقابت و آن استراتژی را فدا کردند. یعنی استراتژی فدای تاکتیک شد. در حالی که میشد فراکسیون نیرومندی با حضور مشترک اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو شکل بگیرد، اما مجلسی ضعیف متشکل از سه فراکسیون تشکیل شد که اتفاقا فراکسیون اقلیت که پایداریها بودند عملا از اختلاف آقای عارف و آقای لاریجانی استفاده کردند و بُردند. نهایتا دولت هم در موقعیت بدی قرار گرفت که نماد این بد بودن، بحث سوال از رئیس جمهور در مجلس دهم بود. استراتژی وحدت اصلاحات در مجلس دهم فدای رقابتِ شخصیِ عارف و لاریجانی شد.بنابراین نمی توان کتمان کرد که این سه موضوع هم در جریان انتخابات مجلس یازدهم تاثیر داشت.
*حزب کارگزارن سازندگی همیشه بر حضور همزمان در قدرت و بازسازی جریان اصلاحات تاکید داشته است. در حال حاضر استراتژی این حزب برای آینده چیست؟ ممکن است قصد جدایی از مجموعه اصلاحات را داشته باشد؟
در حال حاضر هنوز بحث درون جبهه ای آغاز نشده و همین بحران کرونا هم مانع از برگزاری جلسه بعد از انتخابات شده است. از طرفی تا مجلس یازدهم شکل نگیرد و آن چند سوال که ابتدا مطرح کردم پاسخ داده نشود، نمی توانیم راجع به بازسازی جبهه اصلاحات یا هر تصمیم دیگر بحثی داشته باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید