"در کشورهایی که خصوصیسازی و رونق اقتصادی در اولویت آنهاست، شیوه اصلی پیشگیری از اپیدمی کرونا یعنی شکستن زنجیره انتقال یک فاجعه محسوب میشود. به همین سبب است که برخی دولتهای جهان هنوز هم ترجیح میدهند کرونا را مسئلهای عادی نشان دهند که تلفات آن بیش از یک آنفلوآنزای معمولی نیست. آنها در انتخاب میان اقتصاد و تلفات کرونا اولی را ترجیح میدهند. آنها حتی ابایی ندارند که قربانیان را که اغلب از میان سالمندان و افراد دارای بیماری زمینهای هستند، کماهمیت بدانند.
در ایران اما، این فقط سیاستمداران نیستند که با این انتخاب مواجهند. این دوراهی در برابر بسیاری از مردم عادی نیز قرار دارد؛ از یکسو به آنها توصیه میشود در خانه بمانند و از سوی دیگر برای کسانی که حقوق ثابت به حسابشان واریز نمیشود، نیمه تعطیل شدن یا قرنطینه کامل شهر از هر جهت زیان اقتصادی و معیشتی است. در چنین شرایطی عجیب نیست اگر بخشی از مردم در برابر همه توصیهها در خصوص در خانه ماندن و خطر کرونا، چارهای جز نترسیدن نداشته باشند.
نتایج دو موج نظرسنجی که توسط دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران که با همکاری ایسپا در سطح شهر تهران انجام شده (۱۲ تا ۱۴ اسفند و ۲۱ تا ۲۴ اسفند) میتواند تا حد زیادی ابعاد این انتخاب دشوار را آشکار کند.
یافتههای نظرسنجی اثرات اقتصادی قابلتوجه کرونا بر زندگی مردم تهران را نشان میدهد؛ ۷۰ درصد از خانوارهای تهرانی پس از اپیدمی درآمدشان کاهش یافته است.
این نظرسنجیها علاوه بر یافتههای امیدوارکنندهای چون افزایش ۱۰ درصدی دسترسی مردم به وسایل پیشگیری و بهداشتی و کاهش بیاعتمادی به آمارهای رسمی و نارضایتی از عملکرد دولت، به مسئله اثر کرونا بر معیشت و ترس مردم نیز پرداخته است.
یافتههای نظرسنجی اثرات اقتصادی قابلتوجه کرونا بر زندگی مردم تهران نشان میدهد: ۷۰درصد از خانوارهای تهرانی پس از اپیدمی درآمدشان کاهش یافته است. اگر خط خیابان انقلاب را مرز شمال و جنوب تهران در نظر بگیریم، این کاهش درآمد تفاوتی در میان ساکنان دو سمت آن ندارد. گرچه میتوان انتظار داشت این کاهش درآمد اثرات بهمراتب بیشتری بر زندگی فقرای شهری داشته باشد. کسانی که تحت پوشش نظام حمایت رفاهی نیستند، پسانداز شخصی ندارند و زیان آنها به هیچ شکل جبران نمیشود و بیش از دیگران با مشکل معیشتی در روزگار کرونا مواجهند.
نتایج نشان میدهد نسبت افرادی که درآمدشان کاهش یافته، برای افراد با تحصیلات دیپلم و پایینتر ۷۵ درصد و برای افراد با تحصیلات عالی ۶۷ درصد است؛ موضوعی که نشان میدهد برای افراد با مشاغل سطح پایینتر، احتمال کاهش درآمد بیشتر است.
۹۳ درصد از پاسخگویان موافق قرنطینه بودهاند. یک هفته قبل ۶۱ درصد با آن موافق و ۳۳درصد مخالف بودند.
نارضایتی عمومی از عملکرد دولت و نهادهای عمومی در مهار کرونا در نظرسنجیهای مختلف مشهود است. این نارضایتی خصوصاً در کسانی که کرونا بر درآمد خانوارشان اثر منفی گذاشته، بیشتر است. در حالیکه ۵۶ درصد از پاسخگویان میزان رضایت خود را از عملکرد نهادهای دولتی و عمومی در مدیریت کرونا «کم»، ۳۱ درصد «متوسط» و ۱۳درصد «زیاد» اعلام کردهاند، نسبت ناراضیان در میان زیاندیدگان اقتصادی ۶۰ درصد و در بقیه ۴۷ درصد است.
کاهش درآمد یک امر واقعی است؛ اما در مقابل کرونا و خطر مرگ هم یک واقعیت است. طبق آنچه شهروندان گفتهاند ۹ درصد از تهرانیها در بستگان نزدیکشان کسی هست که به کرونا مبتلا شده باشد، البته این عدد به این معنا نیست که ۹ درصد مردم مبتلا به کرونا شده باشند، زیرا یک مبتلا میتواند آشنای چندین نفر باشد. اما ترس از کرونا فقط منحصر به این گروه نیست؛ نگاهی به شهر در روزهای پایانی سال نشان میدهد هراس از کرونا فقط محدود به درگیری مستقیم با بیماری نبوده و بسیاری از ترس ابتلا از تردد خود در شهر کاستهاند. در پاسخ به این سؤال که چقدر میترسید خود و خانوادهتان به کرونا مبتلا شوید، ۴۸درصد از پاسخگویان ترس خود را «زیاد»، ۲۲درصد «متوسط» و ۳۰درصد «کم» اعلام کردهاند. چه کسانی بیشتر میترسند؟
نتایج نشان میدهد زنان و جوانان بیشتر کرونا را جدی گرفتهاند که به عبارت دیگر یعنی مردان شاغل کمتر از دیگر گروهها از کرونا میترسند؛ برای بسیاری از آنها ترس یعنی بیپولی. یا اگر هم اوایل میترسیدند، چون مجبورند سر کار بروند، نگرش خود را نسبت به ترس تغییر دادهاند تا با نگرانی کمتر بتوانند بیرون بروند.
ترس مردم از کرونا و مورد نگرششان به قرنطینه شدن به شرایط عینی زندگی آنها بستگی دارد. مثلاً در مورد قرنطینه شدن وقتی از مردم تهران درباره قرنطینه شهرهایی که ویروس کرونا در آن شایع است، سؤال شده، ۹۳درصد از پاسخگویان موافق بودهاند. همین سؤال یک هفته قبل در مورد قرنطینه شدن تهران پرسیده شده بود. آنجا ۶۱ درصد با آن موافق و ۳۳ درصد مخالف بودند. گرچه احتمال دارد میزان موافقت با قرنطینه تهران هم در طول این هفته افزایش یافته باشد، اما بازهم بعید است شهروندان تهرانی نظر یکسانی درباره قرنطینه تهران و دیگر شهرها داشته باشند. در واقع آنها راحتتر در مورد لزوم قرنطینه شدن بقیه شهرها نظر موافق میدهند تا تهران. از طرف دیگر در مورد قرنطینه تهران هم مردان بیشتر از زنان با محدودیت تردد و تعطیل شدن شهر مخالفند.
در مورد قرنطینه فردی هم وضعیت مشابه است. بر اساس نتایج نظرسنجی ۲۰ درصد از پاسخگویان خود را قرنطینه کامل کردهاند و ۶۳ درصد نیز تردد خود و خانوادهشان را در سطح شهر تا حد زیادی کاهش دادهاند. در مقابل ۵ درصد از شهروندان چندان از میزان تردد خود در شهر نکاستهاند. در حالیکه یکچهارم زنان خود را قرنطینه کامل کردهاند، برای مردان این نسبت ۱۵ درصد است.
با آنکه امروز مدام به مردم توصیه میشود در خانه بمانند، اما سیمای شهر نشان میدهد ظاهراً برخی آن را چندان جدی نگرفتهاند. آیا این جدی نگرفتن از ناآگاهی است؟ آیا مردم مقصرند؟ طبعاً کسانی هستند که با رعایت نکردن توصیههای بهداشتی، تردد و سفر غیرضروری جان خود و دیگران را به خطر میاندازند؛ اما در شرایطی که هیچ سازوکار جایگزینی برای تأمین نیاز خانوار وجود ندارد، نمیتوان گناه قطع نشدن زنجیره انتقال را یکسره بر گردن مردم انداخت."
به گزارش مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)، دکتر جوادی یگانه در پایان نوشت: "شاید یکی از مهمترین درسهای سیاستگذاری در ایران در بحران کرونا توجه جدیتر به تقویت نظام شناسایی خانوارها در قالب یک نظام فراگیر حمایت اجتماعی است که بتوان در لحظات بحران بر حسب اولویت خدمات را در کوتاهترین زمان به گروههای اصلی نیازمند رساند. اثرگذاری پیام تنها به کیفیت پیام و ابزار آن بستگی ندارد، امکان عملی شدن آن هم با توجه به شرایط انضمامی و محدودیتهای عملی مخاطب به همان اندازه واجد اهمیت است. توجه به هر دو وجه میتواند سهم دولت و ملت را در شکسته نشدن مؤثر زنجیره انتقال کرونا معین کند."
دیدگاه تان را بنویسید