همان طور که این طیف بیشترین درصد رایدهندگان را به خود اختصاص میدهند، تحلیل جامعهشناسی و امنیتی چنین قشری حاکی از آن است که بر خلاف مدافعان دو جناح مشهور به اصولگرا و اصلاحطلب-که انگیزههای مختلفی برای شرکت در انتخابات دارند- این درصد اصلی از چنین تبلیغات و محکوم کردن مجلس به طور کلی و بیقاعده، تصمیم بر بیتفاوتی و حاضر نشدن پای صندوقهای رای میگیرند.
به همین خاطر، فارغ از توجه به اینکه گوینده چنین تحلیلها و تخریبهایی، چپ، راست، طیف سوم یا پرچمداران بر هم زدن مجلس هستند اگر پیامد ورودشان به تبلیغات انتخاباتی، سرکوب انگیزههای محلی، اجتماعی یا سیاسی در هر منطقه و استانی باشد قطعا به بهبود هیچ روندی حتی اقتصادی در کشور-که شاید در نگاه اول کمارتباط به نظر برسد- کمک نکرده است.
لذا به نظر میرسد، هر آنکس یا گروهی که قلبا به دنبال تقویت مهمترین «مولفههای امنیتساز» در انتخابات مجلس است باید به سراغ افزایش اعتماد، رجوع و در نتیجه مشارکت مردم در تعیین نمایندگان خود برود و بدینسان به چسبندگی مردم با یک نهاد مهم در حاکمیت یاری رساند.
کمترین تاثیر این چسبندگی و مشارکت بالا قطعا تشکیل مجلسی مقتدر خواهد بود که علاوه بر اقتدار، «کارآمدی اقتدار» را نیز خوب میفهمد. همان فرد یا گروهی که با فرض جمعآوری رأیهای سیاه و نه خاکستری به دنبال در هم کوبیدن اقدامات و رفتارهای همه نمایندگان سابق و فعلی هستند، یادشان نرود در حقیقت نهادی را از دسترس مردم خارج میکنند که توانایی برگرداندن این اعتماد را حتی با رأی آوردن خودشان نخواهند داشت.
دیدگاه تان را بنویسید