اگر چه یادگیری در نهاد آموزش و پرورش مانند سایر نهادها یک پدیده اجتماعی است و با آسیب های خاص خودش همراه است؛ اما نقطه خطرناک قصه وقتی است که آسیب و استرس بر کل روند آموزش وپرورش جامعه آنچنان سایه می اندازد که کارکرد مثبت این دستگاه به حداقل خود می رسد.نشانه های تولید استرس در آموزش وپرورش ایران چیست؟
یکم: بی برنامه گی
هیچ استرسی بالاتر از استرسی نیست که به دنبال بی برنامه گی حاصل می شود.داشتن برنامه در تمامی اجزاء آموزش وپرورش بسیار مهم است.این سازمان نمی تواند بدون داشتن یک برنامه ی مدون و دقیق، با میلیون ها مخاطب در گروه های سنی مختلف ارتباط معنادار ، هدفمند وموثری برقرار کند. اگر برنامه نداشته باشید بعد از ۸ ماه تعطیلی مدارس نمی توانید یک نرم افزار ارتباط آنلاین با جامعه هدف ایجاد کنید و نرم افزار"شاد" شما به پراسترس ترین برنامه آموزشی تبدیل می شود و برخلاف نامش به قصه پرغصه این روزهای خانوادهها تبدیل شده و مشکلات متعددی را برای آنان ایجاد می کند.
دوم: بی عدالتی
بی عدالتی آموزشی ، دومین مولفه ای است که استرس زایی بالایی دارد و جامعه را نگران می کند.بدوت تردیدنابرابری فرصت ها در آموزش و پرورش نتیجه همین بی عدالتی هاست.
همه ما می دانیم تنها نابرابری موجه و اخلاقی است که به خاطر مواردی که تحت کنترل فرد هستند (مانند پشتکار) رخ بدهد و نابرابری که به خاطر عواملی که تحت کنترل فرد نیستند بروز میکند، عادلانه و موجه نخواهند بود.در جامعه طبق قانون اساسی می بایست تحصیل با کیفیت به صورت رایگان و عادلانه در دسترس همه افراد باشد.واقعیتی که هر سال کم رنگ تر می شود.
سالهاست که عدالت آموزشی پاشنه آشیل آموزش وپرورش ما شده است.نابرابری فرصت های آموزشی هر سال بیش تر خود را نشان می دهد وشکاف دسترسی به سیستم آموزشی استاندارد و عدالت محور بیشتر از همیشه است.بی عدالتی در هر نوع آن سبب استرس و مایه نگرانی شدید جامعه می شود.
سوم: بی کیفیتی
گفته می شود بدون یادگیری عمیق مهارتهای مختلف در دوران تحصیل، آموزش های فراگرفته شده منجر به توسعه نمیشود.سالهاست کیفیت دانش عمومی و تربیتی یک دانش آموز فارغ التحصیل شده ، چالش جدی جامعه ما است. سطح سواد وتربیت دانش آموزان فعلی با گذشته بسیار متفاوت است و مورد نقد جدی صاحبنظران قرار دارد.
آموزش وپرورش در این زمینه هرگز متناسب با تحولات و تغییرات در ساختارها و لایه های اجتماعی و مطالبات جوانان پیش نرفت و محتوای کتب درسی نیز انعطاف لازم را نداشت. حالا که در جنگ کرونا گرفتار شده ایم خدا می داند تضمین کیفیت آموزش چگونه خواهد شد. چه کسی فرآیند یادگیری در آموزش مجازی فعلی از طریق سامانه "شاد " را تضمین می کند؟
آموزش و پرورش سالهاست افرادی را تربیت می کند که مهارتهای ارتباطی، نوشتاری و اجتماعی آنها نه تنها مطلوب نیست،بلکه معیوب است.
دانش آموزان زیادی از دبیرستانها فارغ التحصیل میشوند بدون آنکه بتوانند مشکلات ساده زندگی روزمره را تحلیل کنند، برایش راه حلی بیابند و ایدهها و افکار خود را با زبانی روشن و دقیق بر روی صفحه کاغذ بیاورند.
چهارم: روح آزاری
از نگاه روانشناسی وجامعه شناختی بیشتر بیماریهای روانی وکاستی های اجتماعی از کودکی و نوجوانی فرد را درگیر می کند.آموزش وپرورش با عملکرد خود روح کودکان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار می دهد. به باور من ریشه بسیاری از آسیب های اجتماعی را باید از مسیر تحصیلی ودوران مدرسه افراد مورد بازبینی قرار داد.
کنکور یکی از پرواضح ترین عامل این آسیب اجتماعی است. نظام آموزش و پرورش به دلیل کنکور استرس زایی که دارد سبب بروز آسیب های جدی اجتماعی و روانی می شود و روح نوجوانان را می خراشد.استرس های کنکور، استرس های شب امتحان و حفظ تلمباری از کتاب هایی که خیلی زود فراموش می شود و مواردی از این دست آزار دهنده ی روح و روان دانش آموز است.
پنجم: روح سلطه گری و سلطه پذیری
دکتر رنانی اعتقاد دارد "آموزش سلطه پذیری در مدارس ما زمینه ای برای سلطه گری در جامعه می شود". متاسفانه بر خلاف بسیاری از سیستم های آموزشی و تربیتی در دنیا، رفتار و نوع آموزش معلمان ما در مدارس ، روح سلطه گری و سلطه پذیری را تقویت می کند؛ بدان معنی که معلم می گوید و مخاطب باید گوش بدهد و تقریبا دیالوگ موثری هم در فرایند تعلیم و تربیت بین معلم و دانش آموز رخ نمی دهد. این رویکرد در نهایت عقده ها و استرس های بزرگی به همراه آن زاده می شود که خانواده را بعنوان یک نهاد مهم جامعه ، درگیر می کند.
در نتیجه این یادداشت می توان گفت فرصتی که برای جهان یک شکوفایی به دنبالش هست برای ما تهدید شده است وهرساله فرایند تعلیم و تربیت در مدارس ، برای خانواده ها و دانش آموزان با استرس همراه است و تولید و تکرار مداوم این استرس خانواده های زیادی را از پای در می آورد، دانش آموزان زیادی ترک تحصیل می کنند و در آسیب های اجتماعی غرق می شوند.
در حقیقت نوع کارکردی که آموزش وپرورش دارد و ارتباط عمودی و یک سویه ای که معلم با مخاطبان خود برقرار می کند،استرس زا و عذاب آور است و این استرس روزانه وقتی دائم تکرار می شود، ساختار خانواده را در دام بزرگتری گرفتار می کند.
دیدگاه تان را بنویسید